تعريف اسلام
1- غياث بن ابراهيم گويد: حضرت صادق از پدرانش عليهما السّلام روايت كردند كه امير المؤمنين سلام اللَّه عليه فرمودند: من اسلام را طورى بيان مىكنم كه كسى قبل و بعد از من آن را چنان وصف نكرده باشد، اسلام يعنى تسليم، تسليم يعنى تصديق، و تصديق يعنى يقين، و يقين يعنى اداء، و اداء يعنى عمل كردن به آن.
مؤمن دين خود را از خداوند خود گرفته است، و از نزد خود آن را نياورده و با نظريه خودش آن را انتخاب نكرده است، اى مردم از دين خود دست باز نداريد، و به آن چنگ بزنيد و متوجه باشيد كسى شما را از آن دور نكند و منحرفتان نسازد، زيرا گناه در آن بهتر از نيكى در غير آن مىباشد گناه در دين آمرزيده مىشود ولى حسنه بدون دين مورد پذيرش قرار نمىگيرد.
2- مجاشعى از امام صادق و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مىكند كه على عليه السّلام فرمود: اسلام يعنى تسليم و تسليم يعنى يقين و يقين يعنى تصديق و تصديق يعنى اقرار و اقرار هم به معنى اداء و عمل مىباشد.
3- على بن ابراهيم به سند خود از على عليه السّلام روايت مىكند كه فرمود: من اسلام را چنان وصف مىكنم كه كسى قبل از من و بعد از من آنچنان آن را وصف نكرده باشد، اسلام بمعنى تسليم است، و تسليم بمعنى يقين است، و يقين يعنى تصديق و تصديق يعنى اقرار و اقرار يعنى اداء و اداء هم يعنى عمل و كار بردن آن.
احكام و شرايع
1- يكى از راويان از امام صادق عليه السّلام روايت مىكند كه فرمود: خداوند متعال به محمد صلّى اللَّه عليه و اله شريعت نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهما السّلام را عطا فرمود و آنها عبارتند از توحيد، اخلاص و دور انداختن آنچه آدمى را از ياد خدا ببرد و او را از خدا غافل گرداند.
خداوند محمد صلّى اللَّه عليه و اله را برانگيخت تا فطرت مردم را بار ديگر متوجه خدا كند، و شريعت سهل و آسان را به او بخشيد تا مردم احكام آن را مورد عمل قرار دهند، در اسلام ترك دنيا و جهان گردى و سياحت وجود ندارد، آنچه پاك است در اسلام حلال شده و پليديها در آن حرام گرديده و سختيها را از دوشها برداشته و سنگينيها را از آنها برطرف كرده است.
خداوند فضيلت آن دين و شريعت را بيان كرده، و بعد نماز و زكاة و روزه و حج را واجب كرد و آنها را به امر به معروف و نهى از منكر موظف فرمود، و حلال و حرام را بيان كرد و ارث و حدود و فرائض و جهاد را براى آنها تشريع نمود و وضوء را براى آنها معين ساخت.
خداوند متعال شريعت او را به سورة فاتحة الكتاب و آيات آخر سوره بقرة و ديگر سورههاى مفصل بر ساير شرايع برترى داد، غنايم جنگى و انفال را براى او حلال كرد، و او را با افكندن ترسش بر دلهاى دشمنان يارى كرد و زمين را براى او سجدهگاه و پاككننده قرار داد.
خداوند متعال او را براى دعوت همه مردم روى زمين فرستاد، و او را امر كرد تا جن و انس و سياه و سفيد را به طرف خدا دعوت كند، و او را امر كرد تا از مشركان جزيه بگيرد و آنها را اسير كند و با فديه آزادشان سازد بعد او را تكليفى كرد كه هيچ يك از پيامبران را تكليف نكرده بود، خداوند براى او شمشيرى بدون غلاف فرستاد و او را امر كرد در راه خدا جنگ كند و خود را به مشقت بياندازد.
2- سماعه گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم تفسير آيه شريفه فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ چيست فرمود: آنها عبارتند از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد صلوات اللَّه عليهم، گويد: عرض كردم اولو العزم چيست و چگونه آنها را اولو العزم گفتهاند.
امام فرمود: براى اينكه نوح داراى كتاب و شريعت بود، و هر كس بعد از وى آمد به كتاب و شريعت نوح عمل كرد و راه او را گرفت تا آنگاه كه ابراهيم آمد و صحف را با خود آورد و كتاب نوح را ترك كرد و اين عمل ابراهيم براى اين نبود كه كتاب نوح را معتبر نداند و يا آن را انكار كند.
بعد از آن هر پيامبرى كه آمد به شريعت و كتاب ابراهيم عليه السّلام كار كرد و راه او را دنبال نمود و به صحف عمل كرد تا آنگاه كه موسى عليه السّلام آمد و تورات آورد و صحف را ترك كرد، و پيامبران بعد از موسى عليه السّلام به تورات موسى عمل كردند و راه او را گرفتند.
بعد از آن عيسى عليه السّلام آمد و انجيل را آورد و شريعت موسى و راه او را ترك نمود و پس از آن پيامبران به شريعت عيسى و انجيل او عمل كردند، تا هنگامى كه حضرت محمد صلّى اللَّه عليه و اله آمد و قرآن و شريعت ديگرى را آورد، اينك حلال محمد تا روز قيامت حلال و حرام او هم حرام مىباشد، اينها هستند پيامبران اولو العزم.
3- امام عليه السّلام در تفسير آيه شريفه شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ و آيه وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ فرمود: يعنى دين را ياد بگيريد و آن عبارت است از توحيد و برپا داشتن نماز و دادن زكاة و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا و سنن و احكام كه در كتب آسمانى آمده است، و هم چنين ولايت امير المؤمنين عليه السّلام.
شما از هم پراكنده نشويد و در قرآن اختلاف نكنيد، و بر مشركان گران مىآيد در آن هنگام كه شما آنها را به طرف شريعت دعوت مىكنيد. بعد از آن فرمود: اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ يعنى اختيار مىكند و بر مىگزيند وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ يعنى امامان كه خداوند آنها را برگزيده است.
در تفسير آيه شريفه وَ ما تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فرمود: آنها از روى جهل و نادانى با هم اختلاف نكردند ولى بعد از اينكه براى آنها علم آمد با هم اختلاف كردند و بر يك ديگر حسد بردند و به هم ظلم و ستم نمودند، و اين در هنگامى بود كه فضيلت امير المؤمنين عليه السّلام را ديدند كه خداوند چگونه او را بر ديگران امتياز داده است.
آنها بعد از اين هر كدام به راهى رفتند و به آراء و هواهاى خود گرفتار شدند بعد از اين در تفسير آيه شريفه وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فرمود: اگر خداوند براى آنها روز معينى قرار نداده بود، و از روز نخست سرنوشتى براى آنان معين نمىكرد هر آينه آنها را در هنگام اختلاف انداختن هلاك و نابود مىساخت و به آنها مهلت نمىداد.
ولى خداوند به آنها مهلت داد و تا هنگام تعيين شده مرگ آنها را به تاخير افكند، و در تفسير آيه مباركه وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ فرمود: اين كنايه از كسانى است كه امر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله را نقض كردند و در معنى فَلِذلِكَ فَادْعُ فرمود: يعنى مردم را به اين امورى كه ذكر شد و دوستى امير المؤمنين عليه السّلام فراخوان و به آن چه امرشدهاى ثابت باش.
پايههاى اسلام و ايمان
1- ابو حمزه گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: اسلام بر پنج پايه استوار شده است نماز، زكاة، روزه، حج و ولايت و در آن ميان ولايت از همه مهمتر است.
2- فضيل از امام عليه السّلام روايت مىكند كه اسلام پنج پايه دارد كه آنها عبارتند از نماز، زكاة، روزه حج و ولايت، ولى مردم آن چهار را گرفتند و ولايت را ترك كردند.
3- عجلان گويد: خدمت امام صادق عليه السّلام عرض كردم مرا از حدود ايمان آگاه گردان، فرمود نخست شهادت بر وحدانيت خداوند و رسالت به نبوت محمد صلّى اللَّه عليه و اله، و اقرار به آنچه از طرف خداوند فرود آمده است.
نمازهاى پنجگانه، پرداختن زكاة مال، روزه داشتن در ماه مبارك رمضان، حج خانه خدا دوستى با دوستان ما و دشمنى با دشمنان ما، و همراهى با راستگويان و همنشينى با آنها.
4- عرزمى از امام صادق عليه السّلام روايت مىكند كه فرمود: اسلام روى سه پايه قرار دارد، نماز، زكاة و ولايت، و هر يك از آنها بدون ديگرى كفايت نمىكند.
5- سليمان بن خالد گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: آيا تو را از اصل و فرع اسلام و مقام رفيع آن اطلاع ندهم، عرض كردم قربانت گردم بفرمائيد، فرمود: اصل اسلام نماز است، و فرع آن زكاة مىباشد، و قله بلند آن جهاد است.
بعد از اين فرمود: اگر مىخواهى تو را به ابواب خير آگاه گردانم، گفتم بفرمائيد فرمودند: روزه سپرى است كه شما را از آتش حفظ مىكند و صدقه گناهان را مىبرد، و به پا خاستن در دل شب آدمى را به ياد خدا مىاندازد و بعد اين آيه شريفه را تلاوت كردند تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ.
6- عبد اللَّه بن عجلان گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: اسلام بر پنج پايه استوار است بر ولايت، نماز، زكاة، روزه ماه رمضان و حج خانه خدا.
7- فضيل از حضرت باقر عليه السّلام روايت مىكند كه فرمود: اسلام بر پنج پايه قرار دارد، ولايت و نماز و زكاة و روزه و حج و اعلام ولايت در روز غدير از همه آنها مهمتر مىباشد.
8- عبد الحميد ازدى گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: خداوند پنج چيز را بر بندگان خود واجب كرده است، در چهار عدد آنها شرط قرار داده و در يكى شرط نگذاشته است.
9- زراره از امام باقر عليه السّلام روايت مىكند كه فرمود: اسلام بر پنج پايه گذاشته شده است نماز، زكاة روزه، حج و ولايت، زرارة گويد: گفتم كدام يك از آنها افضل مىباشند فرمود: ولايت از همه آنها افضل است و كليد آنها مىباشد و راهنماى مردم به آن چهار پايه هست.
گويد: عرض كردم بعد از ولايت كدام يك فضيلت دارند، فرمودند: نماز زيرا رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: نماز ستون دين شما است، گويد: گفتم: بعد از نماز كدام يك از آنها بهتر هستند فرمودند: زكاة زيرا زكاة همواره با نماز قرين مىباشد نخست نماز را مىگويد و بعد زكاة را، و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: زكاة گناهان را مىبرد.
گويد: عرض كردم بعد از آن كدام است فرمود: حج خداوند متعال مىفرمايد هر كس استطاعت دارد بايد خانه خدا را زيارت كند و حج بجاى آورد و هر كس كافر شد و خانه خدا را زيارت نكرد خداوند هم از همه جهانيان بىنياز مىباشد، و احتياجى به حج آنان ندارد.
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: يك حج مقبول بهتر از بيست نماز مستحبى مىباشد و هر كس خانه را طواف كند و هفت عدد كامل دور خانه بگردد و دو ركعت نماز آن را با آداب و اركان انجام دهد خداوند او را رحمت مىكند و رسول اكرم در عرفه و مزدلفه در باره حج آنچه بود فرمودند.
گويد: عرض كردم بعد از آن كدام است فرمود: روزه گفتم چرا روزه را بعد از همه ذكر كردند، فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: روزه سيرى است كه آدمى را از آتش حفظ مىكند، امام عليه السّلام گفتند: بهترين عمل آن است كه هر گاه آن عمل از تو فوت شد نيازمند به توبه نباشد و تو بتوانى عين آن عمل را بار ديگر انجام دهى.
نماز و زكاة و حج و ولايت را بايد عمل كرد و به آن اعتقاد داشت و چيزى ديگر جاى آنها را نمىگيرد، ولى روزه اگر از تو فوت شد و يا به مسافرت رفتى مىتوانى در روزهاى ديگر قضاء آن را بگيرى و يا كفاره آن را بدهى كه قضائى هم براى تو نخواهد ماند و هيچ يك از آن چهار عمل مانند روزه به تو پاداش نمىدهد.
بعد از آن فرمود: بالاترين و والاترين موضوع كه كليد و در همه اشياء مىباشد، و خوشنودى خداوند هم در آن هست اطاعت امام و شناخت اوست، خداوند متعال مىفرمايد: هر كس از پيامبر اطاعت كند مانند اين است كه از خدا اطاعت كرده باشد، و هر كس از او دورى كند ما تو را براى نگهبانى او نفرستادهايم.
آگاه باشيد اگر مردى شبها نماز بگذارد و روزه بگيرد و همه اموال خود را انفاق كند، و هر سال حج بجاى آورد ولى ولايت ولى خدا را نشناسد و كارهايش بدون راهنمائى او باشد در نزد خداوند پاداشى نخواهد داشت و از اهل ايمان به حساب نخواهد آمد، بعد فرمود: خداوند با فضل خود نيكوكاران را وارد بهشت مىكند.
10- ابو اليسع گويد: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم مرا از پايههاى اساسى اسلام مطلع كنيد، آن پايههائى كه بايد همه آنها را بشناسند و اگر نشناختند دينشان نقصان پيدا مىكند و عملشان مورد قبول واقع نمىشود، ولى هر كس به آنها معرفت حاصل كرد اعمالش درست و پذيرفته خواهد شد و امور دينش اصلاح خواهد گرديد.
امام عليه السّلام فرمود: پايههاى اسلام عبارتند از شهادت به وحدانيت خداوند متعال و ايمان به رسالت محمد عليه السّلام و اقرار به آن چه از طرف خدا نازل شده، و پرداختن زكاة از اموال و ولايت كه خداوند به آن امر كرده و آن ولايت آل محمد عليهم السّلام مىباشد.
راوى گويد: گفتم آيا علامتى دارد كه هر كس آن را دارا بود شناخته شود، فرمود: آرى خداوند متعال مىفرمايد: اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا و رسول و اولو الامر اطاعت كنيد و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد در جاهليت مرده است.
رسول اكرم و على عليهما السّلام بودند ولى گروهى دنبال معاويه رفتند، بعد از آن حسنين عليهما السّلام بودند ولى جماعت طرف يزيد رفتند، بعد از اين امام سكوت كردند، و سپس فرمودند باز بگويم، حكم اعور گفت: آرى بفرمائيد قربانت گردم.
امام عليه السّلام فرمود: بعد از آن على بن الحسين آمد، و بعد ابو جعفر محمد بن على آمد، و شيعيان قبل از ابو جعفر مناسك حج و حلال و حرام خود را نمىدانستند، و اين ابو جعفر بود كه مسائل حج را براى شيعيان روشن كرد و حلال و حرام را جهت آنها بيان فرمود.
مردم تا آن زمان محتاج ديگران بودند و براى مسائل دينى خود بجاى ديگر مىرفتند ولى اكنون به ابو جعفر احتياج دارند، و اين مطلب همين طور خواهد بود، و زمين هيچ گاه خالى از امام نخواهد بود و هر كس بميرد و امامش را نشناسد در نادانى مرده است، و تا هنگام مرگ شما به امام نياز داريد.
11- سكونى از حضرت صادق عليه السّلام روايت مىكند كه امير المؤمنين سلام اللَّه عليه فرمود: ايمان داراى چهار ركن است توكل بر خداوند و واگذارى امور به او و رضايت به آن چه خداوند خواسته و تسليم كارها به او.
12- عبد العظيم بن عبد اللَّه حسنى از حضرت جواد و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مىكند كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: خداوند اسلام را آفريد و براى او فضاء و عرصهاى قرار داد، و همچنين نورى و حصنى و باروئى براى او مقرر كرد، عرصه آن قرآن و نورش حكمت و حصنش كارهاى نيك مىباشند ولى انصار و يارىكنندگان آن من و اهل بيت و شيعيان ما هستند، اينك اهل بيت و شيعيان و ياران آنها را دوست بداريد.
هنگامى كه مرا در شب معراج به آسمانها مىبردند جبرئيل مرا به اهل آسمانها معرفى كرد، از آن هنگام خداوند محبت من و خاندانم و شيعيان آنها را در دل فرشتگان گذاشت و آن محبت در نزد آنها بعنوان وديعه تا روز قيامت خواهد بود.
بعد از اين مرا بطرف زمين آورد و مرا به آنها هم شناسانيد، و خداوند محبت من و اهل بيت و شيعيان آنها را در دل مؤمنان امتم گذاشت، مؤمنان امت من ودايع مرا در ميان خود تا روز قيامت حفظ و حراست خواهند كرد.
اكنون آگاه باشيد اگر مردى از امت من همه عمرش را در دنيا به عبادت و پرستش خداوند بگذراند، و بعد از جهان برود و روز قيامت در حالى حاضر شود كه با اهل بيت من و شيعيان آنها عناد و بغض داشته باشد خداوند دل او را از نفاق پاك نخواهد كرد.
13- على عليه السّلام در يكى از خطبههاى خود فرمود: اسلام دين خدا مىباشد كه آن را براى خود برگزيد و به خويشتن اختصاص داد و اساس و پايههاى آن را مخصوص خود گردانيد، و او را به بهترين مخلوقات خود عطا كرد تا آن را در جهان تبليغ كند و به مردم برساند.
خداوند متعال چون به اسلام علاقه داشت پايه و اساس آن را بطورى كه دوست داشت استوار كرد، اديان را با عزت اسلام از اعتبار انداخت و ملتها را با سر بلندى اسلام از مقامى كه داشتند پائين آورد، و دشمنان خود را با بزرگداشت اسلام خوار ساخت و آنان را رسوا نمود.
پايههاى گمراهى و ضلالت را بوسيله اسلام درهم كوبيد و پايههاى آن را فرو ريخت، و تشنگان را از حوضهاى آن سيراب كرد و حوض را به وسيله افرادى كه به او نزديك بودند پر نمود، بعد از آن اسلام را طورى پايه گذاشت كه هرگز رشتههاى آن سست نمىكردند و از هم قطع نمىشوند.
اسلام بسيار محكم و استوار است حلقههايش از هم باز نمىشود و اساس آن واژگون نمىگردد و پايههاى آن از هم گسسته نمىشوند، ريشه درخت آن قطع نخواهد شد، و مدتش پايان نخواهد گرفت احكام آن كهنه نمىگردند و فروعات آن از هم بريده نمىشوند.
راههاى اسلام تنگ نيستند و سنگ و صخره در آن وجود ندارد، راهى است وسيع و نرم و ملايم كه رهبران به سهولت در آن حركت مىكنند، اسلام صاف و روشن است سياهى و تيرگى در آن ديده نمىشود و در قامت آن كجى و انحناء نيست و مستقيم مىباشد.
قامتش راست و بر همگان واضح است، راهش پيچ و خم ندارد و مشكلات و خستگى در آن نيست، نورش هرگز خاموش نمىشود، شيرينى او هرگز بتلخى نمىگرايد، پايههاى آن در حق فرو رفته و استوار شده است و اساس آن محكم و مقاوم مىباشد. از چشمههاى اسلام آب فراوانى جارى است، و چراغهاى نورانى و پر فروغ هستند، و اسلام مانند مشعل درخشانى است كه راه روان از آن نور مىگيرند و در روشنائى آن حركت مىكنند و در كوهها و درهها از آن راه پيدا مىنمايند و به منزل مقصود مىرسند.
اسلام آب گاهى است كه تشنگان از آن سيراب مىگردند، خداوند رضايت خود را در پيروى از آن دين قرار داده و پايههاى اساسى و قله بلند طاعت خود را در آن گذاشته است، اسلام در نزد خداوند اساسش استوار و كاخش رفيع و بلند مىباشد.
اسلام داراى برهانى روشن است كه همه آن را مشاهده مىكنند و شعلههاى فروزان آن همه جا پرتو افكنده است حكومت اسلام بر همه غالب است، نورش بر همه اشراف دارد، كسى قدرت ندارد آن را عاجز و ناتوان كند، اينك به وسيله اسلام خود را شرف دهيد و از آن پيروى نمائيد و حقش را اداء كنيد و احترامش را مراعات نمائيد.
14- امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: ستايش مخصوص خداوندى است، كه اسلام را آشكار كرد و راههاى آن را براى مردم آسان نمود، و اركان و پايههاى آن را عزت داد و آن را بر مخالفان پيروز گردانيد، و آن را محل امنى براى علاقمندان ساخت.
اسلام را براى كسانى كه وارد آن شدند محل آرام و سالمى ساخت، و براى كسانى كه بخواهد سخن بگويند برهان و حجت قرار داد، و براى آنهائى كه بخواهند با دشمن مخاصمه كنند شاهد و گواه مىباشد، اسلام نورى است كه به وسيله آن مىتوان تاريكىها را از هم شكافت و به حقيقت رسيد.
اسلام براى كسانى كه بخواهند عقل خود را بكار گيرند درك آنها را زياد مىكند، و براى متفكران و انديشمندان موجب زيادى شعور و درك مىباشد، اسلام راهنمائى است براى كسانى كه بخواهند از حقائق و علوم آگاهى پيدا كنند، و براى آنهائى كه تصميم دارند بينائى مىآورد. اسلام براى عبرتگيرندگان موعظه مىباشد، و براى راست گويان راه نجات است، و براى آنها كه اهل توكل هستند مورد اعتماد هست و آنهائى كه بخواهند امور خود را به خداوند واگذارند موجب آسايش و اطمينان مىباشد.
اسلام بهشتى است براى صابران، راهش روشن و صاف و بدون پيچ و خم مىباشد، علامتهاى راهنمائى را همه مشاهده مىكنند و كم نمىگردند زيرا راهها روشن و مستقيم است، چراغها در آن روشن هستند و مردم را هدايت مىكنند.
مسابقه دهندگان اسلام همه بزرگوار و شريف هستند، زيرا هدف و غايت عمل آنها بسيار بلند مىباشد، آنها اسب سواران و مسابقه دهندگانى هستند كه براى رسيدن به حق و حقيقت با هم مسابقه مىدهند و اسب مىتازند.
آنها براى رسيدن به راه هدايت و رستگارى و اعمال نورانى و شايسته به اين گونه مسابقات دست مىزنند، پايان مسابقه آنها مرگ مىباشد، دنياى جاى مسابقه و اسب دوانى آنها بوده و در آن جا با هم نبرد مىكنند و براى رسيدن به مقصود مبارزه مىنمايند، پايان كار مسابقه آنها قيامت و بهشت مىباشد. على عليه السّلام در باره ايمان فرمود: ايمان داراى چهار پايه است صبر، يقين، عدل و جهاد صبر هم چهار شعبه دارد، شوق، ترس، زهد و مراقبت هر كس شوق بهشت داشته باشد از هوسها و شهوات دست باز مىدارد، و هر كس از آتش دوزخ بترسد از محرمات دورى مىكند، هر كس زهد اختيار كند مصيبتها را خوار مىداند، و هر كس مراقب مرگ باشد در كارهاى نيك شتاب مىكند.
يقين هم چهار شعبه دارد: هوش، بصيرت، حكمت، پند و عبرت، از روش گذشتگان، هر كس بينائى برايش حاصل شد از حكمت استفاده مىكند، و هر كس حكمت را شناخت، موارد اعتبار را مىشناسد، و هر كس موارد عبرت را شناخت مانند گذشتگان خواهد بود و از آنها پند خواهند گرفت.
عدل هم چهار شعبه دارد، فهم و درك عميق، دانش وسيع بينائى در حكمت، و رسوخ در علم، هر كس نيروى فهمش زياد شد در علم رسوخ پيدا مىكند، و هر كس در علم به كمال رسيد از احكام شريعت استفاده مىنمايد، و هر كس بردبار باشد در كارهايش افراط نمىكند و در ميان مردم به خوشى زندگى خواهد كرد.
جهاد هم چهار شعبه دارد، امر به معروف و نهى از منكر، و صداقت در هنگام جنگ و جهاد، و دورى از فساق، هر كس امر به معروف كند پشت مسلمانان را محكم مىكند و هر كس نهى از منكر نمايد منافقان را رسوا مىكند و پوزه آنها را به خاك مىمالد، هر كس در جنگ صبر كند حكم خدا در باره او جارى مىگردد، و هر كس از فاسقان دورى كند و براى خداوند غضب كند خداوند روز قيامت وى را خوشنود مىگرداند.
كفر هم داراى چهار شعبه مىباشد، تعمق، تنازع، چركى دل، و شقاق، هر كس زياد پىگير باشد به حق سر فرود نمىآورد، هر كس در كارهاى جاهلانه نزاع كند حق را مشاهده نخواهد كرد، هر كس دلش سياه شد نيكى در نزد او زشت و زشتى در نظرش نيك جلوه مىكند و در مستى و گمراهى گرفتار مىشود، و هر كس اهل شقاق و مجادله باشد راهها بر او سخت مىشود و راه بيرون شدن را پيدا نمىكند.
شك هم بر چهار قسم است: جدال، ترس، ترديد، و تسليم شدن، هر كس اهل مراء و جدال باشد شبها را به صبح نمىرساند، و هر كس از آينده ترس داشته باشد به عقب برمىگردد، و هر كس مردد باشد زير پاهاى شياطين فرو مىرود، و هر كس تسليم حوادث دنيا گردد در همان دنيا هلاك خواهد شد.
15- اصبغ بن نباته گويد: ما گروهى در منزل امير المؤمنين عليه السّلام بوديم، در اين هنگام امير المؤمنين سلام اللَّه عليه دستور دادند اين مطلب را از روى نوشتهاى براى ما خواندند: خداوند متعال اسلام را تشريح فرمود، و راههاى آن را براى طالبان و واردشدگان در آن شريعت آسان گردانيد، خداوند اركان آن دين را عزت بخشيد و آن را پناهگاه قرار داد.
دين اسلام براى كسانى كه بخواهند وارد آن دين شوند محل سالمى قرار داده است، و هر كس بخواهد هدايت شود آن را جاى هدايت كرده است، و هر كس بخواهد خود را زينت بخشد بوسيله اين دين مىتواند خود را زينت دهد و هر كس اسلام را قبول كند عذرى نخواهد داشت.
شريعت مقدس اسلام ريسمانى است كه بايد به آن چنگ زد و به آن آويخت، اسلام برهانى است كه بوسيله آن مىتوان سخن گفت، و نورى است كه به سبب آن مىتوان روشنائى گرفت، و شاهدى است كه به وسيله آن مىتوان با خصم احتجاج كرد.
اسلام دينى است كه بوسيله آن مىتوان مخالفان را از ميدان بحث بيرون كرد، و دانشى است كه مىتوان آن را حفظ نمود، و حديثى است كه مىتوان آن را روايت كرد، و حكمى است براى آنهائى كه مىخواهند در امور قضاء داورى كنند، و حلمى است كه بوسيله آن مىتوان تجربهها اندوخت.
اسلام دينى است كه بوسيله آن مىتوان تفكر و تدبر كرد و فهم و شعور پيدا نمود، و يقين بدست آورد، و اسلام شريعتى است كه در تصميمات به انسان بينائى مىدهد، و راه درك حقائق را براى آدميان باز مىكند، و براى كسانى كه بخواهند پند گيرند مواعظ و اعتبار مىآورد.
هر كس بخواهد راست بگويد اسلام او را نجات مىدهد و هر كس بخواهد كارى را اصلاح كند به او تدبير و دورانديشى مىدهد و هر كس بخواهد خود را نزديك كند او را مىآرايد، و براى متوكلان اسلام مورد اعتماد مىباشد، و هر كس بخواهد كار خود را به خدا واگذارد اسلام او را نجات مىدهد.
اسلام وسيله مسابقه است براى كسانى كه بخواهند به نحو احسن از مسابقه بهره بردارى كنند، و آنها كه بخواهند در كارهاى خير شتاب داشته باشيد اسلام به آنها كمك مىكند، اسلام براى صابران بهشت مىباشد و براى پرهيزگاران پوشش خواهد بود و اسلام پشتيبان رستگاران است.
اسلام براى كسانى كه بخواهند در آرامش بسر برند جاى امنى هست، و در آن جا از هر گزندى سلامت خواهند بود، و براى راستگويان جاى اميد و براىتوانگران محل قناعت مىباشداسلام حق است و راه هدايت در آن قرار دارد، مجد و عظمت از نشانههاى او مىباشد و صفات نيك در آنجا هست.
اسلام راهش روشن و اعلامش درخشنده و چراغش فروزان مىباشد، اسلام هدفى بلند دارد و در مسابقات و ميدانهاى اسب دوانى بيش از همه بطرف مقصود مىشتابد، و به هدف نهائى كه سعادت باشد مىرسد، اسلام از ستمگران انتقام مىگيرد و وسائل كافى وعده براى جهاد دارد، و داراى سواران شريف و بزرگوار مىباشد.
راه اسلام همان ايمان است، و كارهاى نيك روشنائى دهنده راه اسلام مىباشند، فهم و شعور و درك چراغهاى آن هستند كه بوسيله آنها راه پيدا مىكنند، دنيا محل مسابقه مسلمان است و مرگ هدف او مىباشد و قيامت آخرين سير او هست.
مؤمن براى رسيدن به بهشت مسابقه مىدهد و از آتش دوزخ دورى مىكند، تقوى و پرهيزگارى اسحله او مىباشد و نيكوكاران سواران او هستند، بوسيله ايمان مىتوان بكارهاى نيك رسيد، و با كارهاى نيك مىتوان فقه را آباد كرد، و به وسيله فقه مىتوان از مرگ ترسيد.
مرگ آدمى پايان زندگى در دنيا مىباشد، و در دنيا بايد گذشتن از روز قيامت را فراهم كرد و از عذاب آن خود را آسوده كرد، در روز قيامت بهشت را آرايش مىدهند، و با زينتها مىآرايند در آن روز بهشت براى دوزخيان موجب حسرت و ندامت مىگردد، و آتش سبب عبرت پرهيزگاران مىگردد و تقوى و پرهيزگارى از سنخ ايمان مىباشد.
نويسنده: سید خلیل - شاکری