نکته اول
نوجواني حدودا 16 ساله براي خريد و تهيه البسه سال نو از خانه خارج مي شود... ساعاتي بعد عده اي در لباس مامور جلوي او و بسياري ديگر را گرفته... از او مي پرسند تو چه كاره اي و آن نوجوان با حالتي ترسناك مي گويم من پدرندارم. دانش آموز هستم. آن مرد به او دشنام داده و... لحظاتي بعد آن نوجوان بيگناه به همراه مجتبي 16 ساله و 21 نفر ديگر با اعلام آتش سركرده ازخدا بي خبران و با ذكر الله اكبر!!!به خاك و خون كشيده مي شوند...
آن نوجوان معصوم و بيگناه كه بار زندگي خود و خواهر كوچترش را بردوش مي كشيد با دلي آرام و پاك به سوي خداي خود رهسپار مي شود. و حال تصور كن حال و هواي خواهري چشم به راه را كه اينك به جاي پوشيدن لباس نو بايد رخت عزاي برادر عزيزش را برتن كند...
نکته دوم
يكي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در اظهار نظري عجيب مي گويد: ما در استان حتي يك وهابي نداريم!!!
وي بدون اشاره به تعريف خود از وهابيت و پرداختن به برخي رخدادهاي استان در اين اظهار نظر سعي دارد استان را خالي از وجود هرگونه فرد تندرو و وهابي صفت جلوه دهد...
همسو با اين نماينده مجلس برخي از شخصيتهاي دیگر استان که خود را همه کاره یک مذهب و قومیت در استان می دانند نيز با تكرار سخنان نماينده مجلس مدام در تريبونهاي خود به اين نكته اشاره مي كنند كه استان از وجود وهابي عاري است!!!
بسياري از سايتها و وبلاگهاي معاند كه همواره از گروهكهاي ضد انقلاب و تروريستي حمايت كرده و مي كنند نيز به عدم وجود افرادي با نام وهابي در استان تاكيد داشته و وجود وهابيت در استان را توهم عنوان مي كنند!!
نکته سوم
مهم نيست كه كسي با نام وهابيت وجود دارد يا نه!!!! مهم آن است كه امروز در استان تفكري وجود دارد كه به راحتي باعث مي شود نوجوان، جوان، پير، زن و مرد بي گناه كشته شوند... تفكري كه معتقد است با كشتن هر شيعه بهشت بر او واجب مي شود با هر نامي چه وهابيت، چه صهيونيسم، چه كفتار و هر نام ديگر، تفكريست كه به جرات مي توان گفت در استان و بسياري از نقاط داخل و خارج از كشور كم و بيش وجود داشته و صاحبان آن در حال گسترش آن هستند... بله آقاي نماینده محترم مردم زاهدان، كاش اين مطلب رو هم در ادامه فرمايشات گهربار خود اضافه مي كردي!!!! ما متعقديم اين تفكر خطرناك است و گسترش آن نيز در قالب برنامه هاي ديني در مدارس به اصطلاح ديني خطرناكتر از خود تفكر است.
نکته آخر
آري در 25 اسفند 84 در منطقه ي سيستان و بلوچستان واقعه اي رخ داد كه شنيدن آن دل هر انساني را به درد مي آورد. تعدادي از خفاشان شب به نام دين راه را بر بندگان خدا بسته و با هدف ايجاد تفرقه و اختلاف مذهبي با جدا كردن شيعه و سني، با ذكر مقدس الله اكبر 23 تن از شيعيان را به خاك و خون مي كشند. افرادي كه هيچكدامشان هيچ مسئوليت امنيتي نداشتند. تنها يك نفر از آنان نگهبان دانشگاه بود...
داستان باور نكردني بالا مربوط به نوجوانيست به نام جابر قويدل. او 16 سال داشت و بخاطر از دست دادن پدر و مادرش بار زندگي خود و خواهرش را بردوش مي كشيد...
جابر تو قلب مرا تسخير كرده اي و هرگاه به ياد داستان غم انگيز تو مي افتم دلم آتش مي گيرد...
گوارا باد شهد شهادت بر تو و همه آناني كه به جرم مسلمان بودن و محبت اهل بيت به شهادت رسيدند