پس از شكست مذاكرات قبلي، ما به اين نتيجه رسيديم كه اين شكست، پايان راه نيست به همين دليل ما بايد به دنبال پيداكردن راه ديگري بوديم. ما به دنبال انجام گفتگو با بي رحم ترين و سنگدل ترين اسرائيلي ها يعني آريل شارون بوديم.
به گزارش فارس، كتاب خاطرات محمود عباس از جمله اسنادي است كه ميتواند براي محققين روند سازش و علاقمندان حوزه فلسطين مفيد باشد چراكه عباس از جمله كليديترين مهرههاي روند سازش بوده است.
اگرچه اين خاطرات بيشتر حول محور مذاكرات اسلو و قبل از آن دور ميزند ولي اطلاعات ناب آن درباره نوع نگاه مبارزان فسطيني با گرايشات غير اسلامي و غير جهادي، نحوه ارتباط آنها با گروههاي صهيونيست از ابتدا تاكنون و روند سازش ميتواند براي مخاطبان آن جالب باشد. ضمن اينكه قاعدتا نبايد از اين كتاب انتظار داشت تا با نگاه جهادي و اصيل مقاومت به موضوع بنگرد.
خبرگزاري فارس نيز به جهت اهميت اين موضوع، كتاب خاطرات محمود عباس را به طور كامل و به شكل سلسله وار منتشر ميكند.
قسمت بيست و هفتم اين مطلب به خوانندگان محترم ارائه ميشود:
*سنگدل ترين ژنرال اسراييلي وارد مذاكرات صلح مي شود
پس از شكست تجربه عميراف-نسيبة، به اين نتيجه رسيديم كه اين شكست، پايان راه نيست. بلكه با توجه به عوامل اين تجربه، برايمان روشن شد كه عميراف به تنهايي و به عنوان يك شخص وارد مذاكره نشده بود، بلكه وي پس از رايزني با شماري از رهبران ليكود از جمله مدير دفتر شامير وارد اين موضوع شده است.
همچنين دانستيم كه شماري از وزراي كابينه از اين گفتگوهاي عميراف آگاه بوده اند. اين به معناي اين است كه اساس و اصل اين مسأله براي محافل داخل ليكود امري پذيرفته شده است. به همين دليل ما بايد به دنبال پيداكردن راه ديگري باشيم تا از اين راه گفتگوها ادامه پيدا كند.
ما به دنبال انجام گفتگو با بي رحم ترين و سنگدل ترين اسرائيلي ها يعني آريل شارون بوديم.
*شارون شخصيتي با آرزوهايي خارج از توان
شارون، شخصيتي بود كه به دنبال راه يافتن به پست هاي كليدي اسرائيل بود. آرزوهايش بسيار فراتر از توان سياسي و شخصيتي وي بود. به طور كه او خود را هميشه رهبري الهام بخش معرفي مي كرد و هميشه به دنبال تغيير بود تا شايد روزي به كرسي رياست، تكيه بزند.
در آغاز دهه هفتاد قرن بيستم ميلادي، وي عضو جنبش حيروت بود كه با برخي جنبش هاي كوچك همسو و متحد شده بود تا مجموعه به نام "جاحال " را شكل دهند. اين مجموعه در دولت ائتلاف ملي شكل گرفته در آستانه جنگ ژوئن 1967 مشاركت داشت. پس از جدا شدن شارون از حيروت، فهرستي مستقل به نام "شلوميت تيسيون " تشكيل دارد كه توانست در انتخابات دو كرسي را به دست آورد. يكي از اين دو كرسي متعلق به خود شارون شد. اما پس از َآن تلاش كرد وارد فراكسيون ليكود شود و در آن نقش رهبري ايفا نمايد.
*شارون به دنبال تحقق سلطه كامل اسراييل بر فلسطين
اين فراكسيون پس از انتخابات سال 1977 توانست دولت تشكيل دهد. درخشش نام شارون فقط در دو مناسبت بود؛ اولي در درهم كوبيدن استحكامات و ايجاد شكاف دفرسوار در كانال سوئز(جنگ 1973ميلادي) و ديگري در يورش به بيروت در ژوئن 1982 بود. وي توانست وزير مسكن شود. او نسبت به ساخت بي رويه و فراوان شهرك و خانه، حريص بود تا بتواند رؤياي صهيونيستي خود مبني بر سلطه كامل بر سرزمين اشغالي را محقق سازد.
*ارتباط با شارون از طريق دستگاه امنيتي اسراييل
پس از انتخابات دور سيزدهم كنست و كنار رفتن ليكود، وي يكي از چهار نامزد رياست حزب خودبود. اين جهار نامزد عبارت بودند از: شامير، ارينز، ليوي و شارون. پس از انزواي شامير و آرينز، شانس وي بيشتر شد.
اما نتانياهو بر وي برتري يافت و او در اين مسير ناكام ماند.
م. د كه نمي خواهم نامش را فاش كنم، اقدام به انجام تماس هاي مقدماتي براي ديدار با شارون نمود. وي براي اين كار با يكي از مديران دستگاه جاسوسي اسرائيل كه خود را "بوني " مي ناميد و زبان عربي را به خوبي مي دانست، در ارتباط بود.