سنت شکنی برای صعود به جام جهانی
مذاکره فدراسیون فوتبال با کارلوس کرش آن هم در شرایطی که تیم ملی به بدترین شکل ممکن جام ملتها را به پایان رساند، مهمترین اتفاق چند سال اخیر در فوتبال ایران بود.
کمتر کسی انتظار داشت فدراسیونی که در سالهای اخیر عملکرد ضعیفی را از خود بر جای گذاشته یکباره از نامهایی تکراری مثل امیر قلعه نویی، منصور ابراهیمزاده، مجیدجلالی، محمود یاوری و... به کارلوس کرش برسد ولی حالا این اتفاق مهم افتاده و خیلیها معتقدند که این مربی پرتغالی میتواند تحول خاصی را در فوتبال ایران بهوجود بیاورد. البته تا زمان آماده شدن این مطلب، توافق کرش با فدراسیون فوتبال نهایی نشده بود و ممکن است حالا که این مطلب را مطالعه میکنید اتفاقات تازهای در پرونده کرش و فدراسیون فوتبال رخ داده باشد.
کرش برخلاف بسیاری از مربیان خارجی که در این سالها گزینه فدراسیون فوتبال بودند، در بین کارشناسان و مربیان فوتبال ایران مورد انتقاد قرار نگرفت و حتی آنهایی که در فوتبال ایران چهرهای همیشه معترض و مخالف را دارند این مربی پرتغالی را مورد نقد غیرمنصفانه قرار ندادند. هر چند ناکامی با تیم ملی پرتغال و رسیدن به مقام چهارمی لالیگا با رئالمادرید جزو نکات تاریک پرونده کرش به حساب میآید ولی موفقیتهای او در عرصه مربیگری موضوع قابل توجهی است و شاید بتوان گفت که حضور او در تیم ملی یک پیروزی بزرگ برای فوتبال ایران است.
در اختیار قراردادن مدیریت تیمهای نوجوانان، جوانان و امید به سرمربی تیم ملی، فوتبال ایران را دچار یک تحول بزرگ میکند. میتوان انتظار داشت تفکر برتر کارلوس کرش در فوتبالی که سالها بازیکنانش به شکلی خودجوش و بدون برنامهریزی رشد میکردند و بدون دورنمای تاکتیکی سالها را پشت سر میگذاشتند، یک جهش چشمگیر ایجاد کند. در این میان تیم ملی برای رسیدن به جام جهانی برزیل 3سال زمان در اختیار دارد و این برای کرش کافی است تا ایران را به جام جهانی برده و ما حتی به آرزوی دیرینه که صعود از گروهمان در جام جهانی است برسیم. گویا دیگر فدراسیون بعد از ناکامیهای متعددی که با دایی، قلعهنویی، قطبی و... داشتیم بهطور کامل از مربی ایرانی عبور کرده و حالا رو به مربی خارجی آورده است. این اتفاق مهمی است، درست شبیه زمانی که تومیسلاو ایویچ وارد فوتبال ایران شد یا بلاژویچ که سابقه سومی در جام جهانی را در کارنامه داشت. هر چند ایویچ قبل از جام جهانی برکنار شد ولی او تأثیر مثبت خود را در فوتبال ایران برجا گذاشت و بلاژویچ هم جریان جدیدی را بهوجود آورد.
فرگوسن: کرش یک معلم است
کرش 2دوره و در مجموع 5سال دستیار سر آلکس فرگوسن در منچستریونایتد بود و یک بار از این تیم جدا شد تا به رئالمادرید برود و بار دیگر هم به تیم ملی پرتغال رفت. فرگوسن درباره کرش میگوید: «او فرد و معلمی فوقالعاده است و هدف اصلی او در زندگی پرورش جوانان است و اینکه الهامبخش آنها باشد و مطمئن شود که آنها انسانهای خوبی میشوند به همین دلیل من از او حمایت میکنم. من او را عالی میشناسم. او فردی بسیار محترم است. کارلوس از آن آدمهای خوب است».
کرش در ماه میسال 2010، در جریان اردوی آمادهسازی تیم ملی پرتغال برای جام جهانی با مسئولانی که برای تست دوپینگ به اردوی تیم رفته بودند درگیر شد و این درگیری به محرومیت او انجامید و در نهایت یکی از عوامل اخراج او بود. کرش گفته بود که از تستهایی که صبحهای زود انجام میشود گلایه دارد. البته هرگز مانع انجام این تستها نشد.
فرگوسن در مورد مشکلی که برای کرش بهوجود آمده میگوید:«کنترل دوپینگ فشار زیادی روی مربیان فوتبال میآورد چرا که آنها باید بدانند بازیکنانشان در طول روز کجا هستند. کارلوس هم داشت برای جامجهانی آماده میشد و این دخالتی بزرگ در کار او بود. او باید مربی پرتغال میماند چون به اندازه کافی خوب است. وقتی کرش بود، من کاری جز مدیریت نداشتم. او شهرت خوبی دارد».
جلالی: کرش مربی تخصصی است
مجید جلالی که علاوه بر مربیگری جزو کارشناسان باسابقه فوتبال ایران محسوب میشود، معتقد است که کرش یک مربی صاحب سبک است. او صحبتهایش را در مورد کرش اینگونه آغاز میکند:«کرش یک مربی تخصصی فوتبال است که به خوبی فوتبال را درک میکند. تجربه بالای او و مرور رزومهاش به خوبی گویای همه چیز است. با قاطعیت میگویم که او تا به حال جزو بهترین مربیانی بوده که برای هدایت تیم ملی ایران مطرح شده است. وقتی میگویم که او از بهترینهاست یعنی اینکه میتواند به درد فوتبال ما بخورد».جلالی تأکید میکند:«در دنیای امروز فوتبال این سبکها هستند که حرف اول را میزنند و آنهایی که سبکشان خاص است یک گام از بقیه جلوترند.
این مربی خودش یک سبک خاص را دارد و پیاده کردن همین سبکی که دارد میتواند کمک زیادی به فوتبال ما کند چرا که معتقدم عملکرد فنیاش هم بسیار خوب است و در کل آدم با تجربهای است. فوتبال ما نیاز به چنین مربیان با سبک و کلاس بالایی دارد. یک بار دیگر میخواهم تأکید کنم که از دید من کرش یک مربی تخصصی فوتبال است. این مربی بهترین است و هم از لحاظ شخصیتی و هم فنی در سطح بالایی قرار دارد. از نظر سوابق کاری و اسم هم کرش مربی شناخته شدهای در دنیای فوتبال است و امیدوارم هرچه زودتر با فرهنگ و شرایط فوتبال ما آشنا شود».
وقتی از جلالی میخواهیم عمیقتر در مورد سبک این مربی پرتغالی حرف بزند میگوید:«در تقسیم بندیای که برای مربیان قائل هستند، کرش این قابلیت را دارد که روی تیمش از لحاظ ساختار بازی اثرهای عمیقی بگذارد. در ضمن او میتواند یک نسل جدید برای فوتبال ایران بسازد چون در دسته مربیان سازنده قرار دارد. فدراسیون فوتبال اما باید دو خواسته کلیدی از کرش داشته باشد که یکی تغییر بنیادی سبک و ساختار بازی تیم ملی و دیگری تغییر نسل در فوتبال ایران است».
شکستهای ابتدایی مهم نیست
جلالی در مورد مدت زمانی که باید برای فعالیت به کرش فرصت داد هم حرف میزند:«باید به این مربی حداقل 3سال وقت داد و حتی از ابتدا نباید او را برای نتیجه گرفتن تحت فشار گذاشت چون این موضوع ابتدا مهم نیست. میتوان زمان را مرحلهبندی کرد و در 6ماه دوم یا سوم زمان آن خواهد رسید که تأثیر حضور کرش در تیم ملی و فوتبال ایران را بررسی کنیم. فردی که میتواند در فوتبال چند کشور بزرگ کار کند، قطعا میتواند برای فوتبال ایران مثمر ثمر باشد. البته این موضوع همیشه صادق نیست که یک مربی بتواند فقط با داشتههای خودش به موفقیت برسد. در این میان کمی هم شانس باید باشد.
درست است که کرش با تیمهای بزرگ نتوانسته موفقیتی کسب کند اما گزینهای است که میتواند به فوتبال ما کمک کند».منتقدان کرش معتقدند که این مربی نتوانسته در رئال مادرید که آن زمان پرستارهترین تیم دنیا بود نتیجه بگیرد ولی جلالی در این خصوص میگوید:« درخصوص اینکه او چطور نتوانسته در رئالمادرید موفق باشد بحث زیاد است اما از دید کلی باید گفت که در رئال کلا شاخصههای غیرفوتبالی برای نتیجه گرفتن دخیل است و نباید یکطرفه به قاضی رفت. فوتبال ایران علاوه بر رفع مشکلات زیرساختیاش، احتیاج به یک تحول دارد که کرش میتواند این تحول را ایجاد کند».
تهاجمی یا تدافعی
یکی از ذهنیتهای فوتبالدوستان ایرانی در مورد مربی خارجی به تفکرات تدافعی یا تهاجمی او برمی گردد ولی جلالی این موضوع را مطلق نمیداند. او به این نکته اشاره میکند:«هیچ مربیای بهطور مطلق دفاعی یا هجومی نیست. فوتبال دو جنبه دارد، یکی زمانی است که توپ را در اختیار داری و دیگری زمانی که توپ را در اختیار نداری. بنابراین باید برای هر دو فاز برنامه داشت».او از زاویهای دیگر هم این موضوع را بررسی میکند:«البته دیدگاه مربیان میتواند متفاوت باشد. بهعنوان مثال برخی دیدگاه تخریبی دارند که اول به فکر خراب کردن بازی حریف هستند و برخی دیگر هم بهدنبال بازی زیبا و تهاجمی هستند. معمولا مربیانی که بهدنبال بازی تخریبی هستند قبل از هر چیزی به نتیجه فکر میکنند و چیزی برای ارائه کردن ندارند ولی دسته دیگر بهدنبال آوردن سبکهای جدید به فوتبال هستند. کرش در مورد سبک فوتبال مربی بزرگی است و حتی شیوههای و برنامههای تمرینی او در اروپا مورد قبول خیلیهاست».