يك روزنامهنگار آمريكايي در مقالهاي مينويسد: از نظر واشنگتن، درگيريهاي منطقه بخشي از نبرد بين هژموني آمريكا و ايران در خاورميانه است، كه اگر چنين باشد، اين آمريكاست كه اين نبرد را ميبازد.
به گزارش فارس به نقل از هفتهنامه آمريكايي "نيوزويك "، "استفان كينزر " در جديدترين مقاله خود، ضمن اشاره به كنارهگيري سياسي آمريكا در جريان ناآراميهاي اخير خاورميانه، و اين ديدگاه واشنگتن كه تحولات اخير در خاورميانه را جنگ آمريكا و ايران براي رسيدن به سلطه سياسي در منطقه ميداند، شكست آمريكا را حتمي خواند و كنارهگيري سياست و راهبرد محكوم به شكست آمريكا در امور خاورميانه را ضروري خواند.
در حاليكه روز به روز به ناآراميهاي خاورميانه افزوده ميشود، آمريكا كه توانايي هدايت تحولات منطقهاي را ندارد، تنها نظارهگر است و تنها به وجود همپيمانان خود، كه آنها نيز موضع راكدي در قبال تحولات خاورميانه اتخاذ كردهاند، دل خوش كرده و در عين حال اميدوار است كه از خشم عمومي مردم منطقه در امان بماند.
* آمريكا، بازنده جنگ سياسي خاورميانه
از نظر واشنگتن، درگيريهاي منطقه بخشي از نبرد بين هژموني آمريكا و ايران در خاورميانه است، كه اگر چنين باشد، اين آمريكاست كه اين نبرد را ميبازد. زيرا آمريكا، سرسختانه به آن دسته از راهبردهاي سياسي در خاورميانه متكي است كه زمان شكلگيري آنها به زمان وقوع جنگ سرد مربوط ميشود، درحاليكه فضاي امنيتي حاكم در خاورميانه از زمان جنگ سرد تاكنون، به طور قابل توجهي تغيير كرده است.
با وجود موضع احمقانهاي كه آمريكا به لحاظ سياسي در قبال تحولات خاورميانه اتخاذ كرده است، ايران تلاش ميكند تا با اعمال نفوذ در منطقه، با جمعيت تظاهركنندگان مصري، همپيمان و متحد شود و در شرايطي كه آمريكا دلش را به همپيماناني خوش كرده است كه 30 يا 40 سال پيش، و نه در حال حاضر، صاحب قدرت بودند، ايران تلاش ميكند بر روي حزبالله لبنان، حماس و احزاب شيعيان عراق، كه برنده انتخابات بودند، سرمايهگذاري كند.
در سال 2006 ميلادي و همزمان با حمله اسرائيل به لبنان، حماس شكل گرفت و نه تنها به خاطر مقاومت در برابر اسرائيل كه به دليل داشتن حاميان ايراني خود، تحسين جهان عرب را برانگيخت.
از طرفي نيروهاي حامي ايران در عراق همواره توانستند دستاوردهاي خوبي به دست بياورند و در شرايطي كه "مقتدا صدر " رهبر مذهبي شيعه عراق هم به كشور خود بازگشته است، نيروهاي حامي ايران در عراق توانستهاند به طور كامل و مؤثر، كنترل دولت عراق را بر عهده بگيرند.
آمريكا با حمله سال 2003 ميلادي به عراق و بركنار كردن "صدام حسين " از قدرت، كنترل اين كشور را به دست ايران داد و در حال حاضر ايران در حال تكميل موضع قدرتمند خود در بغداد است.
*آمريكا براي روي كارآمدن چه كساني در خاورميانه سرمايهگذاري ميكند؟
كينزر با اشاره به سرمايهگذاري ايران بر روي حزبالله لبنان، حماس و احزاب شيعيان عراق، در مقاله خود، در جواب به اين سؤال كه در بحبوحه تظاهرات و ناآراميهاي خاورميانه، آمريكا براي روي كارآمدن چه كسي سرمايهگذاري ميكند؟ با اشاره به رژيم فرعوني حسني مبارك رئيسجمهوري مصر، محمود عباس و مقامات فلسطيني او، حكومت سلطنتي عربستان سعودي، و سياستمداران افراطگراي روبه رشد در اسرائيل، اينطور پاسخ داده است: همان دوستاني كه آمريكا دههها است كه روي آنها سرمايهگذاري كرده است.
با وجود فروپاشي نظام تحميلي آمريكا در منطقه، جاي تعجبي ندارد كه قدرت ايران در خاورميانه رو به رشد باشد.
كينزر در مقاله خود، با اشاره به موضع آمريكا در خاورميانه مينويسد: آمريكا، رئيسجمهور مصر را بر مسند قدرت حفظ ميكند و سال گذشته به دليل حمايت مبارك از سياستهاي مدافعانه آمريكا از اسرائيل و كمك او به حفظ پايگاههاي اسرائيل در غزه، به رژيم مبارك كمكي معادل 1.5 ميليارد دلار ميكرد.
كينزر با اشاره به حمايت آمريكا از محمود عباس مينويسد: دليل حمايت آمريكا از رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين اين است كه محمود عباس خواهان مصالحه و سازش با اسرائيل است و بنابراين، ميتواند شريك مناسب و ايدهآلي براي مذاكره به حساب آيد.
حمايت آمريكا از مبارك و محمودعباس ادامه دارد حتي با اينكه قدرتي كه آنها در دست دارند، مشروعيت و وجه قانوني ندارد.
* تسليحات اسرائيل تضميني براي حفظ موقعيت امنيتي اين رژيم در منطقه نيست
بر اساس آنچه كينزر در مقاله خود آورده است، يكي ديگر از راهبردهاي غلط سياسي آمريكا، صميميت با مقامات عربستان سعودي است كه با وجود آگاهي مقامات آمريكايي از اسناد منتشر شده ويكي ليكس و معلوم شدن اينكه عربستان سعودي اصليترين سرمايهگذار عمليات گروههاي جنگطلب سني مانند القاعده است، همچنان رابطه صميمانه آمريكا با مقامات اين كشور ادامه دارد و از طرف ديگر، اينكه رئيسجمهور تونس در پي سرنگوني دولت خود به عربستان پناه ميبرد نيز نشاندهنده حمايت عربستان از نظام و راهبرد قديمي و فاسد سياسي خود در خاورميانه است.
كينزر در ادامه مقاله خود با اشاره به اينكه آشفتگي راهبرد سياسي آمريكا به دليل حمايت اين كشور از منافع رژيم صهيونيستي است، مينويسد: دههها است كه سياست خارجي آمريكا از سوي نيروهاي رژيم صهيونيستي و با توجه به منافع اين رژيم، در دولت آمريكا تعيين ميشود. دههها است كه آمريكا منابع و ذخاير خود را در راستاي نابودي دشمنان رژيم يهود به كار ميگيرد.
آمريكا حتي، در راستاي تحقق بخشيدن به منافع رژيم صهيونيستي، نظاميان جوان خود را سپر جنگهاي اين رژيم، از جمله جنگ دوم عراق، ميكند.
به اين ترتيب كاملا مشخص است كه تصميمگيرندگان آمريكايي منافع مردم خود را در راستاي تحقق منافع رژيم صهيونيستي، قرباني ميكنند.
اين نويسنده در ادامه مينويسد: در شرايطي كه اسرائيل همچنان تصور ميكند كه با به كارگيري تسليحات ميتواند امنيت طولاني مدت خود در منطقه را تضمين كند، اما در عين حال نگران روي كار آمدن رهبران عربي است كه تمايلي به حفظ اسرائيل به عنوان شريك خاموش خود در منطقه ندارند.
* حمايت بيچون و چراي آمريكا از موضع اسرائيل بيپايان خواهد بود
آمريكا نيز كه موقعيت امنيتي اسرائيل را در خطر ميبيند، سعي دارد با ارسال پيامهايي از اين قبيل، صرفنظر از اينكه سياستهاي مدافعانه آمريكا از منافع اسرائيل تا چه اندازه ميتواند ستيزهجويانه باشد، اسرائيل همواره ميتواند بر حمايت و پشتيباني بيپايان آمريكا از خود حساب كند، از اين ديدگاه اسرائيل، كه تصور ميكند ميتواند با اسلحه موقعيت امنيتي خود در منطقه را حفظ كند، حمايت كند.
دولتهاي خاورميانه قاطعانه با سياست و راهبرد آمريكا در قبال اسرائيل مخالف هستند و مادامي كه روابط دوستانه اين دو كشور با يكديگر ادامه دارد، مسلمانان جهان نيز آمريكا را عامل قواي رژيم شيطاني اسرائيل ميدانند.
بسياري از مسلمانان جهان معتقدند كه حمايت بيچون وچراي رهبران آمريكايي از اسرائيل اشتباه محض است اما درعين حال معتقدند كه هنوز هم اين امكان براي آمريكا وجود دارد كه در راهبرد سياسي خود تجديدنظر كند.
* نگراني آمريكا از برقراري دموكراسي در خاورميانه
آمريكا مدتها است كه با ترس از اينكه دموكراسي جهان عرب باعث ظهور دولتهاي اسلامگرا در منطقه ميشود، در برقراري دموكراسي در جهان عرب مانعتراشي ميكند. آمريكا در شرايطي از روي كار آمدن اسلامگرايان در منطقه نگران است كه ظاهرا انقلاب مردم تونس و يا مصر در چنين مسيري جريان ندارد و رهبران اسلامگرا هم تلاشي براي جهت بخشيدن به تحولات اخير خاورميانه ندارند.
با اين وجود، "هيلاري كلينتون " وزير امور خارجه آمريكا در مصاحبه روز گذشته خود با شبكه خبري "ايبيسي نيوز "، برقراري دموكراسي، حقوق بشر و اصلاحات اقتصادي را به صلاح مردم مصر عنوان كرد، در حاليكه آمريكا دههها است با بهرهگيري از دلارهاي ماليات دهندگان آمريكايي و تامين بودجه و حمايت از مبارك، خواستههاي همين مردمي كه اكنون دست به تظاهرات زدهاند، را ناديده گرفته است.
از نظر آمريكا، پذيرش اينكه جهان عرب هم حق استفاده از دموكراسي و انتخاب رهبران خود را دارد، به معناي پذيرش روي كار آمدن دولتهايي است كه تمايلي به سهيمشدن در جنگجوييهاي آمريكا، كه به نفع اسرائيل انجام ميشود، ندارند و اين همان معماي لاينحل واشنگتن است.
*آمريكا بايد راهبرد و سياستي كه در قبال ايران پيش گرفته است، را تغيير دهد
كينزر در مقاله خود به طور دقيق عنوان كرده است كه آمريكا نيازمند راهبردهاي جديد و شركاي جديد است و همكاري آمريكا با تركيه، كه نزديكترين همپيمان آمريكا در خاورميانه است، ميتواند شروع خوبي باشد.
آمريكا بايد در مرحله دوم، راهبرد و سياستي كه در قبال ايران پيش گرفته است، را تغيير دهد و از موضع تقابل كنار بكشد و به دنبال راهي براي مصالحه و سازش باشد.
اما آنچه واضح است اين است كه بدون شك آمريكا توانايي گنجاندن اين پيشنهادات منطقي كينزر در سياست خارجي خود را ندارد، مگر اينكه در ابتدا خود را از چنگ لابي يهود نجات دهد.
كينزر در ادامه ميگويد: ثابت شده است كه براي سياستمداران آزمند و حريص آمريكا آسان نيست كه آزادانه خود را از چنگ لابي يهود نجات دهند و در صورتيكه سياستمداران آمريكايي جرأت قطع رابطه با اسرائيل را پيدا كنند، راهبرد لابيهاي يهودي در آمريكا تغيير خواهد كرد.
*آشفتگي راهبرد سياسي آمريكا، مانعي براي تحقق منافع ملي اين كشور
كينزر در پايان مقاله خود مينويسد: آسيبشناسيهاي راهبرد سياسي آمريكا، راه را براي ارزيابي منافع ملي اين كشور ميبندد و تصورات ديپلماتيك آمريكا را فلج ميكند، به طوريكه حتي شايد ناآراميهاي اخير در خاورميانه هم براي بيداري واشنگتن از خواب محكوم به شكست آمريكا كافي نباشد.