پايگاه خبري المنار در گزارشي، سال 2010 را سال ناكامي اوباما با شكست دموكراتها در انتخابات، ناتواني در سياست خارجي و رسواييهاي ديپلماتيك دولت وي عنوان كرد.
به گزارش فارس به نقل از پايگاه خبري "المنار "، فضاي سياسي آمريكا در سال 2010 شاهد بسياري از رويدادها بود از جمله: رياستجمهوري باراك اوباما و درگيري او با "محافظهكاران " كه مخالف گسترس نقش حكومت مركزي آمريكا هستند، افزايش ناتواني فدرالها و ليبرالها كه مخالف افزايش تعداد نيروهاي اشغالگر آمريكايي در افغانستان و طرفدار بسته شدن زندان گوانتامو هستند.
*اسناد ويكيليكس، ننگي براي ديپلماسي آمريكا
بدون شك سال 2010 در آمريكا سال تحولات داخلي و تمركز بر روي مسائل داخلي بود كه بخشي از اهميت خود را از مسائل بينالمللي داغ و با اهميت ربود. از مهمترين اين مسائل، راهبرد (استراتژيك) آمريكا در افغانستان و پاكستان، گفتوگوهاي صلح بين فلسطين و رژيم اشغالگرقدس و همچنين اسناد ويكيليكس است كه ميتوان آن را به عنوان ننگي براي ديپلماسي آمريكا دانست و مجموعه اين موارد را به مثابه چالشهايي براي سياست خارجه آمريكا ارزيابي كرد.
*سال 2010، خونينترين سال در طول 9 سال اشغال افغانستان
سال 2010 شاهد اعزام گسترده نيروهاي نظامي به سوي افغانستان است كه به دنبال آن اعلام عقبنشيني تدريجي نيروهاي اشغالگر خارجي در خلال سال 2011 بود، همچنين در اين سال حملات فشرده آمريكا به گروهك القاعده در پاكستان به نام حمله عليه تروريسم اتفاق افتاد كه به نتايج قطعي هم منجر نشد.
با وجود انتشار 140 هزار سرباز نيروي اشغالگر آتلانتيك در افغانستان، بيش از يك سوم آنها آمريكايي هستند كه تعداد كشتههاي اين نيروها بيش از 700 كشته در سال 2010 رسيد تا جايي كه اين سال به عنوان خونينترين سال در طول 9 سال اشغال افغانستان نام گرفت، علاوه بر آن اين نيروها نتوانستند در برابر كشتاري كه طالبان رهبري ميكردند، موفق بشوند و حتي طالبان دامنه حملات خود را با اتكا به راهبرد جنگ چريكي، تا شمال كشور گسترش دادند.
*آغاز به كار خروج نيروهاي اشغالگر در سال 2011 از افغانستان
در برابر اين وضعيت، واشنگتن براي خودش هدفي را ترسيم كرد كه اعضاي پيمان آتلانتيك شمالي نيز آن را پذيرفتند، اين هدف شامل آغاز به كار خروج نيروهاي اشغالگر در سال 2011 از افغانستان بود تا نيروهاي افغاني تمام مسؤوليتهاي امنيتي كشور را تا پايان سال 2014 در دست بگيرند، اين همان زماني است كه (اگر نوعي توهم نباشد) كارشناسان از آن به عنوان زماني بسيار خوشيمن قلمداد ميكنند. شايد تصويري كه واقعيت وضعيت موجود در افغانستان را منعكس ميكند و در ذهنها هميشه باقي ميماند، بازديد سريع و شبانه "باراك اوباما " رئيسجمهور آمريكا از افغانستان است كه ابتداي دسامبر با انگيزههاي امنيتي به صورت كاملا محرمانه انجام شد.
*تناقض در گفتار سران آمريكايي، براي خروج از افغانستان
اوباما با اين ديدار خود در افغانستان خواست به نيروهاي اشغالگر بگويد كه حركت طالبان را متوقف ميكنند، ولي او پايگاه نظامي را به سوي كابل براي ديدار با همتاي افغاني خود "حامد كرزي " ترك نكرد كه كاخ سفيد علت آن را بدي شرايط آب و هوا اعلام كرد. اين بازديد كه مورد تمسخر گروهك طالبان واقع شد و از آن تحت عنوان فرار از افغانستان در تاريكي شب نام بردند، در واقعيت نشان داد كه بين اظهارات مبالغهآميز واشنگتن و احتياطهاي فراواني كه فرماندهان نظامي در ميدان به كار ميبرند، تناقض آشكاري وجود دارد.
در همين راستا ژنرال "ديويد پترائوس " فرمانده نيروهاي اشغالگر بينالمللي در افغانستان ابتداي دسامبر، سال 2014 را براي خروج كامل نيروهاي اشغالگر خارجي از اين كشور افقي معقول اعلام كرد و در عين حال گفته كه، "هيچ چيز قطعي نيست! "
*حملات هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا همچنان ادامه دارد
اما درباره مناطق جنوبي افغانستان در مرز با پاكستان، اين منطقه همچنان به عنوان پايگاهي براي سرفرماندهي سازمان القاعده در جهان و حيات خلوت جنگجويان گروهك افغاني طالبان قلمداد ميشود.
اگر حملات تقريبا هميشگي هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا بر روي اين مناطق در كشتار برخي از نيروها (كه فوراً جايگزين ميشوند) موفق شده است به يقين اين حملات در نابود كردن ريشههاي انتحار كه قادر به هدف قرار دادن غرب هستند، موفق نشد. دليل اين سخن، سوء قصد ناموفقي است كه در ميدان "تايمز اسكوير " نيويورك در اول ماه مي سال 2010 روي داد كه طبق نظر كارشناسان جزئيات آن در پاكستان آماده شده است، در همين راستا حملات ناموفقي در اروپا اتفاق افتاد كه به ادعاي كشورهاي اروپايي به وسيله دستگاه اطلاعاتي غرب خنثي شد.
*تحولات وضعيت داخلي آمريكا در سال 2010
معركه قانون اصلاحات بهداشتي كه به فرسايش داخلي دولت اوباما منجر شد، تمركز ملي "جمهوريخواهان " را كه در دور دوم انتخابات كنگره در سال 2006 شكست خورده بودند، بازسازي كرد، در ابتدا نشانههاي اين تحول در انتخاب "اسكات براون " نماينده جمهوريخواه از ايالت "ماساچوست " در 20 ژانويه 2010 بود كه در اين اتفاق اوباما در برابر راي 60 درصد نمايندگان مجلس سنا شكست خورد.
از چند روز بعد اوباما با جمهوريخواهان كنگره در مباحثهاي تاريخي و مستقيم در "بالتيمور " به همه اتهامهاي آنان پاسخ داد و روش ليبرال را براي پايان دادن به موضوع اصلاحات بهداشتي پيشنهاد داد، ولي در 20 فوريه اوباما اعلام كرد كه اگر با توجه به تصميمات او به پايان برده نشود و روشش كنار گذاشته شود، او از گزينه عمومي در قانون مراقبت بهداشتي صرف نظر ميكند، كنگره در نهايت بعد از گذشت 13 ماه از جنگ عقيدهاي و حزبي، قانون مراقبت بهداشتي را در 21 مي تصويب كرد. طرحي كه 41 درصد از آمريكاييها موافق آن هستند، جمهوريخواهان را خشمگين كرد و دموكراتها را هم خوشحال نكرد.
*پاداشهاي مالي 100 ميليون دلاري براي مديران شركت ورشكسته
تحولات منفي به صورت پياپي فراروي رياست اوباما انباشته شد تا اينكه در ماه فوريه مشكل مجموعه بينالمللي آمريكا (E.A.G) آشكار شد به طوري كه مديران اجرايي آن به پاداشهاي مالي 100 ميليون دلاري رسيده بودند و بعد از آن كه اعلام ورشكستگي كردند، دولت آمريكا براي نجات آنها وارد عمل شد و اين چيزي است كه سوالهاي فراواني را پيرامون فعاليت و بخششهاي مالي براي نجات آن مطرح ميشود.
*لكه نفتي، بزرگترين فاجعه زيستمحيطي در تاريخ آمريكا
اوباما در 20 آوريل با مسئلهاي روبرو شد كه توقع آن را نداشت و مشكلات دولتش را چند برابر كرد و آن انفجار لولههاي نفت شركت انگليسي بريتيش پتروليوم بود كه منجر به پخش نفت در خليج مكزيك شد و بزرگترين فاجعه زيستمحيطي در تاريخ آمريكا لقب گرفت كه 86 روز ادامه داشت.
*حزب دموكرات بيش از 63 صندلي در مجلس نمايندگان را از دست داد
محافظهكارها از فرصتهاي به دست آمده استفاده كرده و شروع به راهاندازي اعتراضهاي مردمي كردند و "سارا پالين " فرماندار سابق آلاسكا در اولين تجمع جنبش "اجتماع چاي " كه در اوايل فوريه در شهر "ناشفيل " از ايالت "تنيسي " برگزار شد، شركت كرد و به شعارهاي خوشبينانه اوباما طعنه زد و خودش را به اين اجتماع مرتبط كرد تا به اين ترتيب براي انتخابات دور دوم كنگره كه در نوامبر برگزار ميشد و هزينه آن از ملياردها دلار عبور ميكرد، آماده شود. در نهايت حزب دموكرات بيش از 63 صندلي در مجلس نمايندگان را از دست داد و اوباما اعتراف كرد كه شكست سنگيني به او وارد شده است.
*13.5 تريليون دلار بدهي آمريكا در سال 2010
ركود اوضاع اقتصادي همچنان دوره رياستجمهوري اوباما را در خود فرو برده است تا ميانگين بيكاري به 9.8 درصد و بدهي سال به 13.5 تريليون دلار برسد، اين در حالي است كه فروپاشي تاريخي و موقت براي شاخص "داو جونر " در بورس نيويورك و واپسگرايي حدود 1000 رتبهاي در طول چند دقيقه در 6 مي نيز در همين دوره يك ساله روي داد. "بن برنانكي " رئيس صندوق ذخيره در 5 دسامبر اظهار كرد كه اقتصاد آمريكا به ناتواني در خودكفايي نزديك ميشود، و ميانگينهاي بيكاري چهار يا پنج سال نياز دارد تا به ميانگين طبيعي خود برسد.
اوباما با اين حال جايگاه دموكرات خود را در كنگره ناديده گرفت و به سازش با جمهوريخواهان دست زد، بر اساس اين سازش كاهش ماليات از تمام آمريكاييها از جمله ثروتمندان ادامه پيدا كرد و اعانهها براي بيكاري نيز براي مدت 13 ماه تمديد شد، اين تاكتيك باعث شد تا وي با دموكراتها فاصله بگيرد و همين اقدام جايگاه وي را در ميان افراد مستقل اندكي بهبود بخشيد، كنگره آمريكا اين قانون را در پايان سال گذشته ميلادي تصويب كرد.
*چالشهاي سياست خارجي دولت آمريكا
دولت آمريكا از همگرايي نظامي در عراق تا همگرايي ديپلماسي در ايران و كره شمالي، توانست بدون انجام تغييرات كلي در معادله دولتش براي اين بحرانها، كمي در اين جبههها پيشرفت كند. در 19 آگوست تعدادي از اشغالگران آمريكايي خاك عراق را ترك كرده و به افغانستان منتقل شدند.
در جبهه افغانستان، در تابستان 30 هزار سرباز آمريكايي به افغانستان رفتند تا در حقيقت تعداد نيروهاي اشغالگر نظامي آمريكا به حدود 100 هزار نفر برسد، اوباما در 16 دسامبر از بازبيني سالانه استراتژي آمريكا در افغانستان خبر داد و گفت كه آغاز عمليات عقبنشيني از افغانستان از سال 2011 است، ولي در پشت پرده پنتاگون، اجماع بر اين است كه خروج نيروها به تعويق انداخته شود و براي ارتش آمريكا وقت داده شود تا دستاوردهاي بيشتري محقق شود.
*وجود اختلاف در دولت اوباما در مورد مسائل خاورميانه
اين يعني اينكه در داخل دولت اوباما، بين غيرنظاميان به رهبري "جو بايدن " معاون رئيسجمهور كه درباره اين جنگ مردد هستند و نظاميها كه خواستار وقت بيشتري هستند، اختلاف وجود دارد.
از پيامدهاي اين اختلاف، سرپيچي ژنرال "استنلي مك كريستال " فرمانده نيروهاي اشغالگر آمريكا در افغانستان در برابر مسئولين غيرنظامي بود كه سخنان خود را در مجله "رولينگ استون " در ماه ژوئن منتشر كرد و منجر به اخراج او از مسئوليتش و جايگزيني او با ژنرال "ديويد پترائوس " شد، بعد از اين تغيير در بخش استراتژي نظامي، خبر ناگهاني فوت "ريچارد هالبروك " فرستاده آمريكا نيز سوالهايي را پيرامون سرنوشت اين استراتژي مطرح و درگيري پيرامون آن در داخل دولت را بوجود آورد و رابطه آمريكا با "حامد كرزي " رئيسجمهور افغانستان در كمترين حالت، بغرنج و پيچيده توصيف شد.
*گفتوگوهاي شكست خورده دولت اوباما
در اين ميان "هيلاري كلينتون " وزير خارجه آمريكا توجه خود را به سياست بينالمللي معطوف كرد و در سال 2010 به بيش از 55 كشور سفر كرد و در آنها تاكيد كرد كه نسبت به سياست خارجي اوباما وفادار باشند، ولي تلاشهاي او در عمليات "صلح " در خاورميانه در پاييز شكست خورد.
اين شكست زماني رخ داد كه در ماه مارس 2010 كابينه رژيم صهيونيستي برنامه خود را براي ساخت 1600 واحد مسكوني جديد در خلال بازديد "جو بايدن " معاون رئيسجمهور آمريكا از سرزمينهاي اشغالي اعلام كرد و اين طرحي بود كه كلينتون آن را اهانت به آمريكا دانست و اوباما اين اهانت را بعد از آنكه نتوانست ايده جديدي براي توقف شهركسازي بيابد، در نشستي با منتظر گذاشتن "بنيامين نتانياهو " نخستوزير رژيمصهيونيستي در كاخ سفيد جواب داد.
بعد از آن اوباما به تدريج از موضوع شهركسازي عدول و شروع به بازسازي روابط خود با كابينه صهيونيستي كرد تا جايي كه اعلام كرد تصميم دارد گفتوگوهاي صلح بين فلسطين و رژيمصهيونيستي را در دوم سبتامبر 2010 در واشنگتن از سر بگيرد، در اين گفتوگوها دولت اوباما در برابر موضوع شهركسازي بياعتنا ماند و تمركز خود را بر روي مشكل مرزها گذاشت.
*ويكيليكس موجب رسوايي و مشقت، براي آمريكا
سال 2010 شاهد پديده "ويكيليكس " بود، اين سايت در آوريل 2010 فيلمي را از كشتار سربازان آمريكايي بر روي غيرنظاميان و روزنامهنگارهاي عراقي در سال 2007 پخش كرد و بعد از آن در ماه جولاي، اين پايگاه اينترنتي حدود 77 هزار سند از جنگ افغانستان منتشر كرد و پس از آن در دسامبر نيز 400 هزار سند از جنگ عراق پخش كرد، البته شروع انتشار حدود 280 هزار تلگراف محرمانه ديپلماتيك مشكلات و سختيهايي را براي وزارت خارجي آمريكا در فعاليتهاي ديبلماسي آن به وجود آورد و اين اسناد موجب رسوايي و مشقت بسياري براي آمريكا و كشورهاي جهان شد.
*تصويب بستهاي از تحريمها عليه ايران در كنگره آمريكا
غير از تصويب بستهاي از تحريمها بر عليه ايران كه در 24 ژوئن در كنگره آمريكا انجام شد، روابط آمريكا و ايران به حالت قبل خود باقي ماند و در حالي كه تنش در شبه جزيره كره رو به افزايش بود، دولت آمريكا در ماه آگوست پهنه تحريمهايش را بر كره شمالي گسترش داد.
اما ورود ديبلماتيك آمريكا به سوريه در فوريه 2010 بدون گذار از مرحله تيره در روابط دو كشور دچار ركود شد. در همين ماه "وليام برنز " نماينده وزير امور خارجه آمريكا از دمشق ديدار كرد و همزمان با آن "رابرت فورد " به عنوان سفير آمريكا در دمشق منصوب شد، آمريكا بعد از اين انتصاب ادعاهايي مبني بر تجهيز حزبالله به موشك "اسكاد " توسط سوريه را مطرح كرد و اين موضوع به تعليق تعيين فورد در كنگره به اين سمت تا زماني نامشخص منجر شد.
بعد از آن "كلينتون " با همتاي سوري خود "وليد المعلم " در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل متحد در نيويورك در 27 سپتامبر بدون ايجاد افقي براي اين رابطه سخت ديدار كرد.
*چالش اوباما با جمهوريخواهان بر سر انتخاب سفير اين كشور در سوريه
ولي هنوز سال تمام نشده بود كه اوباما با جمهوريخواهان با منصوب كردن "دستوري " سفير آمريكا در سوريه (بعد از غيبتي كه حدود پنج سال به طول كشيد) به چالش برخاست، كاخ سفيد اعلام كرد كه اوباما تصميم به تعيين رابرت فورد به عنوان سفير در دمشق دارد.
اوباما از تعطيلي كنگره براي اين انتصاب استفاده كرد كه اين موضوع باعث خشم جمهوريخواهان در كنگره شد.