به خوبي
ميدانيم که عاشورا الهام بخش انقلاب شور آفريني است که در روزگارمابزرگترين حادثهاي
است که با راهبري عاشورايي بزرگ عصر، امام خميني (ع) خواهان استقرار زندگي برپايه توحيد
و عدل شده است. فرهنگ عاشورا درحقيقت فرهنگي همه جانبه دارد که انقلاب اسلامي با الگوگرفتن
از آن مسير پرفراز و نشيب خود را طي نموده است به عبارت ديگر: نهضت عاشورا يک نهضت
عظيم فرهنگي است که ابعاد گوناگون حيات انسان را در بر دارد، حرکتي با وقوع خود، تاريخ
ساز و عزت آفرين و عاملي براي احياي اسلام ناب گرديد پيروزي انقلاب اسلامي وتشکيل حکومت
اسلامي در حقيقت پيوند دو نهاد دين و سياست در صحنه بوده است اين حقيقت حاصل تلاش سيدالشهداء
در مبارزه با بدعتهاي اموي بود که آنها اصل وحدت يافته دين و سياست را از محور حقاني
وجود مبارک امام خارج ساخته و در اختيار انسان پليدي هم چون معاويه نهاده و او را ملقب
به اميرمؤمنان نموده بودند. حضرت، ضمن قيام و افشاي جوهره کفر اموي در صدد درهم شکستن
تنديس پا گرفته رذالت در پوشش فضليت بود. لذا باشهامت و قدرت تمام،خروش برآورد: "
الا و ان الدعي بين الدعي قد رکز بين اثنتين بين السله و الذله هيهات منّا الذله".
بررسي
دوران حضرت سيدالشهداء به خوبي بيانگر اين حقيقت است که مهمترين علل انحطاط وسقوط
جامعه برداشت نادرست از دين و فهم غلط معارف اسلامي است. عواملي که به بروز کژ انديشيهاو
گرايشهاي قبليهاي منتهي گرديد و موجباتي را فراهم آورد تا کساني به مصادر خلافت دست
يابند که دين را وسيله توجيه حکومت و اهداف فردي و قومي خويش قرار دهند.
يکي
از نمودهاي ارزشي عاشورا در انقلاب اسلامي امام بزرگوار، مسئله ناسازگاري با طاغوت
و استکبار بود که در تمام حرکتها و موضعگيريهاي ايشان پيش از پيروزي انقلاب و پس
از آن کاملاً نمود داشت و به صورت يک جريان محوري در نهضت اسلامي ميدرخشيد.
نکته
قابل توجهي که از اين جهت در نهضت امام خميني (ره) وجود دارد، شيوه موضعگيري ايشان
است. اولين اعلاميه آن حضرت در جريان تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي در سال
1342 تا آخرين اعلاميه ايشان در پاريس و پيش ازفرار شاه از ايران گوياي همين واقعيت
است. شايد ما رهبري انقلابي همچون امام (ره) درعصر حاضر در دنيا نيابيم که طي پانزده
سال مبارزه، موضعي يگانه و يکنواخت داشته باشد و شرايط و مقتضيات گوناگون نتواند
کوچکترين تغييري در موضع ضد طاغوتي او ايجاد کند و بنابراین در جريان پس از پيروزي
انقلاب اين طاغوت ستيزي امام (ره) به استکبار ستيزي مبدل شد و ارزش عاشورا در سيماي
استکبار ستيزي امام (ره) نمود يافت..
امام
(ره) همواره در بيانات خود روي اين مطلب تکيه ميکرد که حرکت انقلابي اين مردم در پيروي
از امام حسين (ع) حرکت با خون است و دقيقاً در تبيين شعار عاشوراي حسين (ع): «ان کان
دين محمد لم يستقم الا بقتلي فيا سيوف خذيني» در اطلاعيهاي کهدر هلال محرم 1357
از پاريس صادر فرمود، ماه محرم را ماه پيروزي خون بر شمشير ناميد و در پيام به ملت
ايران روز يازدهم محرم همان سال(11/9/57) فرمود:
«اکنون
دشمنان اسلام و ايران و هواداران رژيم يزيدي، در مقابل هواداران اسلام و مخالفان سر
سخت رژيم طاغوتي ابوسفيان، صف بندي نموده و ميخواهند شعار اسلامي و حسيني را که براي
احياي اسلام و به دست آوردن آزادي و استقلال و برقراري حکومت قرآن، به جاي سلطه شيطان
و حکومت قانون عدل در مقابل حکومت جنگل است، با مسلسلها و توپ و تانکها که از خون
دل ملت محروم تهيه شده است، جواب دهند. غافل از آن که ملتي که با بيداري و هوشياري
به پاخاسته و نهضت اصلي اش را وظيفه شرعي الهي تشخيص داده به اين سلاحهاي زنگ زده،
با تمسخر مينگرد».
با مروري
به تاريخ انقلاب اسلامي از خرداد سال 42 تا 22 بهمن 57 ـ به ويژه هشت سال دفاع مقدس
ـ فرهنگ عاشورا آشکار ميگردد و تاريخ تکرار ميشود. اين پيوستگيها در وصيت نامههاي
رزمندگان، در پيشانيبندها و نوشتهها بر پشت و سينه و بازو، در شعارها و سرودهاي
جبهه، در نام و رمز عمليات، در حال و هواي شب عمليات،عمل کرد خانواده شهدا، تابلوهاي
نوشته، مزار نوشتهها، مجالس سوگواري شهدا و سرودهاي دوران هشت سال دفاع مقدس به روشني
و با صميميتي آشکار به چشم ميخورد. لذا امام راحل، رهبر را آن نوجوان سيزده ساله
ميداند و ميفرمايد:
«اين
جانب هر وقت با اين عزيزان معظم برخورد ميکنم، يا وصيتنامه انسان ساز شهيدي را ميبينم
احساس حقارت و زبوني ميکنم، هرچه انقلاب اسلامي دارد از برکت مجاهدت شهدا و ايثار
گران است. کارنامه نوراني شهادت و جانبازي عزيزان شما گواه صادقي برکسب بالاترين امتيازات
و مدارج تحصيلي معنوي آنان است، که با مهر رضايت خدا امضا شده است و کارنامه شما در
گرو تلاش و مجاهدت شماست.»
عاشورا
رمز ثبات و پايداري انقلاب اسلامي
حضرت
امام (ره) علل محدثه و مبقيه انقلاب اسلامي ايران را مديون و مرهون عاشورا و درسي که
مردم از امام حسين (ع) آموختند ميدانند و لذا در سخنان خويش ميفرمايند:
«مابايد
همه متوجه اين معنا باشيم که اگر قيام حضرت سيد الشهدا (ع) نبود، امروز ما نميتوانستيم
پيروز شويم. انقلاب اسلامي ايران پرتوئي از عاشورا و انقلاب عظيم الهي آن است.»
«تمام
اين وحدت کلمهاي که مبدأ پيروزي ماشد، براي خاطر اين مجالس عزا و اين مجالس سوگواري
و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد.»
«اين
خون سيدالشهداست که خونهاي همه ملتهاي اسلامي را به جوش آورد،ملت ما از طفل شش ماهه
تا پيرمرد هشتاد ساله را در راه خداوند فدا کرد و اين اقتدا به بزرگ مرد تاريخ حضرت
سيدالشهداء (ع) است.
حضرتامام
خميني (ره) در تمام مراحل انقلاب به پيروي از حسين بن علي (ع) راه صبر و استقامت را
پيشه خود ساخته و مردم را هم متوجه اين امر مهم نموده و در بيانات خويش در فروردين
چهل و دو درمورد وظايف عمومي مسلمين براي صيانت از اسلام ميفرمايند:
«شما
پيرو پيشواياني هستيد که در برابر مصايب و فجايع صبر و استقامت کردند،آنچه امروز ميبينيم
نسبت به آن چيزي نيست، پيشوايان بزرگوار ما حوادثي چون عاشورا و شب يازدهم محرم را
پشت سرگذاشتند و در راه دين خدا چنان مصايبي راتحمل کردهاند، عيب است براي کساني که
ادعاي پيروي از حضرت امير (ع) و امامحسين (ع) را دارند در برابر اين نوع اعمال رسوا
و فضاحتآميز دستگاه حاکمه خود را ببازند.»
«مابايد
روي آن فداکاريها حساب کنيم که سيدالشهداء (ع) چه کرد و چه بساط ظلمي را برهم زد و
ماهم چه کردهايم؟ مگر خون ما رنگينتر از خون سيدالشهدا است؟ ماچرا بترسيم از اين
که خون بدهيم، يا اينکه جان بدهيم؟ دستوراست اين. دستور عمل امام حسين (ع) دستور
است براي همه که کُلُّ يَوْمٍ عاشُورا وَکُلُّاَرْضٍ کَربَلا. دستور داد به اينکه
هر روز و در هر جابايد همان نهضت رابا استقامت ادامه بدهيد.»
امام
حسين (ع) به عنوان مظهر اسلام محمدي با قيام خود عزم آن دارد تا بر تفسيرها و برداشتهاي
رايج از دين خط بطلان کشد و با احياي دين حقيقي، وجوه پويا،سازنده و جهت دهنده دين
را براي مردم نمايان سازد لذا ميفرمايد: «انما خرجت لطلب الاءصلاح في امة جدي اريد
ان امر بالمعروف وانهي عن المنکر و اسير بسيرة جدي و ابي علي بن ابيطالب».
امام
حسين (ع) که خود عصاره اسلام محمدي است قيام ميکند تا نشان دهد که آنچه بني اميه حکومت
خود را به وسيله آن توجيه ميکند دين نيست، بلکه نوعي فريب و نيرنگ است که به اسم
دين عرضه ميشود و دين فقط در عبادات فردي و جمعه و جماعاتِ بدون تحرک خلاصه نميشود
و اسلام حقيقي با وجود چنين حکومتي سازگار نيست.
امام
خميني (ره) اصلاح انديشههاي ديني را سرلوحه نهضت اسلامي قرار ميدهد و با طرح مسئله
جدايي دين از سياست تغييرها و برداشتهاي رايج از دين راطرد ميکند و اسلام را يک دين
اجتماعي و همه جانبه معرفي مينمايد که بايد در عرصههاي مختلف سياسي، اجتماعي و اقتصادي
متجلي گردد. ايشان نگرش مردم نسبت به دين را مبهم ميداند و ميفرمايد:
«ما
موظفيم ابهامي را که نسبت به اسلام به وجود آوردهاند برطرف سازيم. تا اين ابهام را
از اذهان نزداييم هيچ کاري نميتوانيم انجام بدهيم.»
با رفع
اين ابهام از دين، بزرگترين انقلاب ديني جهان در جامعه اسلامي ايران به وجود ميآيد،
امر به معروف و نهي از منکر در جامعه احيا ميگردد، جامعه از حالت ايستايي به تحرک
در ميآيد، نظام سياسي و اجتماعي جهان را تحت تأثير خود قرار ميدهد.
برقراری
عدالت اجتماعي
يکي
ديگراز اهداف انقلاب عاشورا برقراري عدالت اجتماعي بود. امام حسين (ع) درخطبهاي که
امام خميني (ره) ازمضامين اين خطبه به عنوان مؤيد بحث ولايت فقيه استفاده کرده چنين
ميفرمايد:
«...يأمن
المظلومون من عبادک.»
اين
انگيزه امام حسين (ع) درامام خميني (ره) تأثير فراواني داشته است که نمونه آن را ميتوان
در اين سخن ملاحظه نمود:
«...
سيد الشهدا (ع) از همان روز اول که قيام کردند براي امر، انگيزه شان اقامه عدل بود،
فرمودند: ميبينيد که به معروف عمل نميشود و به منکر عمل ميشود ما که تابع حضرت سيدالشهداء
هستيم بايد ببينيم که ايشان چه وضعي در زندگي داشت، قيامش،انگيزهاش نهي از منکر
بود که هر منکري بايد از بين برود. من جمله، قضيه حکومت جور،حکومت جور بايد از بين
برود.»
اصولاً
امام خميني (ره) اجراي عدالت اجتماعي را هم رديف با اصلاح اجتماعي ميداند و آن را
با استناد به قرآن مجيد (حديد: 25) از اهداف تمام انبيا ميداند و اين مسئله را در
مورد ساير انسانهاي بزرگ نيز صادق ميداند:
«...
سيد الشهداء روي همين ميزان آمد و رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد، که
فرد بايد فداي جامعه بشود، جامعه بايد اصلاح بشود. (ليقوم الناس بالقسط) بايد عدالت
در بين مردم و در بين جامعه تحقق پيدا بکند.»
معرفي
باطل و رسوا کردن چهره نفاق
يکي
از آثار فرهنگي قيام عاشورا، معرفي باطل و رسوا کردن چهره نفاق بود. همانطور که واقعه
کربلا چهره واقعي حکومت دروغين معاويه را براي مردم روشن کرد
امام
خميني (ره) نيز با افشاگري خود در سخنرانيها چهره زشت وننگين حکومت شاه را که تا آن
زمان با عوام فريبي مردم را فريب ميداد به مردم نشان داد و مردم دانستند کهبدبختيهاي
ملّت از کجا سرچشمه ميگيرد. در واقع قيام عاشورا چراغ هدايتي در اختيار امام (ع) قرار
داد تا بتواند در پرتو آن اسلام ناب را بشناسد و آن را از دست نااهلان نجات دهد.
نتيجه
گيري
آنچه
بدان پرداخته شد، نشان داد در هر لحظه و گام از شروع نهضت تا پيروزي انقلاب سخن از
شهيد و شهادت و امام حسين (ع) و پيروزي خون بر شمشير بود، چه در شعارها و سخنرانيها
و چه در اعلاميهها به ويژه در سخنان و اعلاميههاي امام خميني همچون سکان دار و رهبر
اين نهضت.
------------------------------------------------------------------
جواد نوري زاده
كارشناس فرهنگي اداره تبليغات اسلامي بناب