ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 8 آذر 1403
پنجشنبه 8 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 26 دي 1389     |     کد : 14158

عوامل موثر بر سن ازدواج (2)

در قسمت نخست به دو بخش عوامل جسمى ـ روانى و اجتماعى ـ فرهنگى پرداخته شد.

قسمت دوم
فاطمه برهانى
اشاره
در قسمت نخست به دو بخش عوامل جسمى ـ روانى و اجتماعى ـ فرهنگى پرداخته شد. در اين قسمت علاوه بر دو بخش باقى مانده, منابع اين پژوهش نيز ذكر خواهد شد.

ج: عوامل اجتماعى ـ اقتصادى موثر بر سن ازدواج
تإثير درآمد خانواده ها
همواره مسائل مادى و اقتصادى در تعيين سن ازدواج موثر بوده اند. در مورد دختران, ميزان درآمد پدر در سن ازدواج تإثير دارد و با افزايش درآمد, سن ازدواج افراد نيز بالا مى رود اما اين نسبت ضعيف است.(1)

دلايل اين تإثير را مى توان اينطور بيان كرد كه در ميان افرادى كه درآمد پدرشان بالا مى باشد و داراى زندگى مرفهى هستند, اولا مسإله اى به نام ازدواج به خاطر كمك به توزيع بهتر درآمد سرانه خانوار وجود ندارد, ثانيا استفاده هرچه بيشتر از امكانات تفريحى و سرگرمى بيشتر همان طور كه قبلا ذكر شد باعث بالارفتن سن ازدواج مى گردد. ثالثا داشتن وضع مادى خوب, توقع دختران را نيز بالا مى برد و نسبت به همسر آينده خود حساسيت بيشتر به خرج مى دهند و چنانچه قبلا ذكر شد توقعات بالا موجب افزايش سن ازدواج مى گردد. ديگر اينكه امكان تحصيلات عالى براى اين گونه افراد بيشتر فراهم است و تحصيل نيز همان طورى كه قبلا ذكر شد با سن ازدواج رابطه مستقيم دارد. بنابراين تمامى اين عوامل به طور غير مستقيم بر سن ازدواج اثر مى گذارند.

بررسيها نشان مى دهند كه مشكل اساسى در امر ازدواج براى اغلب طالبان آن بخصوص مردان به علت نوع خاص وظايف آنان كه تإمين مخارج زندگى است, مسإله فقر و امكانات مادى است. غم تإمين معاش و هزينه زندگى از مهم ترين نگرانى هاى جوانان در امر ازدواج مى باشد. جوانان اظهار مى دارند كه ازدواج امرى فطرى است كه اگر پيش نيازهاى آن فراهم باشد مشكلى به نام ازدواج نخواهيم داشت. اميد به آينده از پيش نيازهاى ازدواج مى باشد و اگر اميد به آينده با عواملى مانند مشكلات اقتصادى و اجتماعى تضعيف شود ازدواج هم مشكل مى شود(2). باتوجه به شرايط موجود اقتصادى كه هزينه زندگى به شدت افزايش يافته, جوانانى كه از درآمد كافى براى ادامه حداقل زندگى برخوردار نيستند كمتر به خود جرإت مى دهند تن به ازدواج بدهند. همانطورى كه قبلا هم ذكر شد بسيارى از جوانان به دليل وجود چشم و هم چشميهاى نادرست و آداب و سننى كه هزينه هاى سنگين را موجب مى گردد, حتى مقدمات ازدواج را هم نمى توانند فراهم كنند. درنتيجه از فكر ازدواج نيز هراسانند و همين امر بر سن ازدواج آنها اثر مى گذارد.

اشتغال
بين سن ازدواج و شغل, هم در مورد زنان و هم در مورد مردان همبستگى مثبتى وجود دارد(3). يعنى با بالارفتن تخصص و امكانات شغلى سن ازدواج نيز بالا مى رود. وارد شدن زنان به بازار كار باعث دگرگونيهاى مختلف گرديد كه مى توان تغيير بعضى ملاكهاى تعيين كننده سن ازدواج و افزايش سن زنان در هنگام ازدواج را ازجمله آنها دانست(4). استقلال مادى و معنوى آنها, يكى از شاخصهاى تعيين سن ازدواج شده است.

بر مبناى داده هاى مربوط به سرشمارى سال 65 كشور, در جمعيت مردان شاغل, عموميت ازدواج بيشتر از جمعيت زنان شاغل بوده است و به همين صورت زنان شاغل هرگز ازدواج نكرده (31/8درصد) نسبت قابل ملاحظه اى را در مقايسه با مردان ازدواج نكرده (20/4درصد) به خود اختصاص داده اند(5). ملاحظه مى شود كه در بين زنان شاغل سن ازدواج نيز بالاتر است. زيرا از امكانات مادى و تخصصى بيشترى برخوردارند و براى كسب تخصص و بدست آوردن امكانات بهتر حرفه اى و همسر مناسب تر, بيشتر از زنان غير شاغل درنگ مى كنند. دليل ديگرى كه مى توان ذكر كرد و مربوط به مردان مى شود اين است كه اغلب ترجيح مى دهند با زنان كم سن تر از خود ازدواج كنند و از ازدواج با زنان هم سن و سال خود پرهيز مى كنند.

بنا به دلايل متعددى كه مربوط به وضعيت كشور مى باشد مانند: هزينه هاى زياد, ايجاد اشتغال در بخشهاى صنعت و حتى كشاورزى, اختصاص يافتن بيش از سى درصد نيروى كار به بخش خدمات كه محتاج به اندوخته اقتصادى است, عدم تناسب بين نيازهاى تخصصى جامعه با هجوم گسترده نوجوانان به آموزشهاى مقدماتى اين تخصصها, عدم تناسب بين آموزش دبيرستانى و آموزش دانشگاهى به لحاظ كمى, طولانى شدن دوران آموزش حرفه اى و... امروزه جوانان ديرتر به بلوغ اقتصادى مى رسند(6). بلوغ اقتصادى بدون داشتن شغل مناسب امكان پذير نيست و در جامعه كنونى ما به دليل وجود تعارضهاى ساختارى در سيستم اجتماعىـ فرهنگى و به بيان ديگر تعارض در ارزشها از يك سو و تعارض در اهداف و وسايل از سوى ديگر, شرايط به گونه اى است كه جوانان همه شغلها را نمى پذيرند و يا نمى توانند بپذيرند و فقط تعداد محدودى شغل است كه همه طالب آن هستند و به علت نوع خاص وظايف و نقشهاى مردان در زندگى خانوادگى كه وظيفه تإمين مخارج و هزينه زندگى بر عهده مردان است نيافتن و يا نداشتن شغل مناسب براى پسران موجب تإخير در بلوغ اقتصادى, در نتيجه تإخير در سن ازدواج آنها و به تبع آن تإخير در سن ازدواج دختران مى گردد.

نظام وظيفه
عامل ديگرى كه در رابطه با سن ازدواج مى توان نام برد, خدمت نظام وظيفه براى پسران است كه جهت رسيدن به بلوغ اجتماعى و حتى اقتصادى ملزم به گذراندن اين دوره هستند, زيرا اولا جوانانى كه تحصيلات دانشگاهى دارند قبل از گذراندن اين دوره نمى توانند مدرك خود را دريافت كنند و دوم اينكه پسران براى يافتن هر شغلى و يا هرگونه كسب و كار بايد خدمت سربازى را انجام داده باشند و برگه پايان خدمت يا معافيت ارائه دهند, در غير اين صورت نمى توانند شغل مناسبى دست و پا كنند و چنانچه قبلا بحث شد نداشتن شغل مناسب يكى از موانع عمده اقتصادى در راه ازدواج محسوب مى شود. معمولا خانواده دختران ترجيح مى دهند كه خواستگار دخترشان قبل از ازدواج اين دوره را گذرانده باشد تا دخترشان در طى اين مدت بلاتكليف و سرگردان نماند. با توجه به اين عوامل و طولانى بودن مدت انجام خدمت نظام وظيفه ازدواج جوانان به تإخير مى افتد.

مسكن
از مسائل مهم مادى كه در سن ازدواج اثر مى گذارد مسإله مسكن است. كمبود مسكن و گرانى اجاره بها مشكل اساسى اكثر افراد جامعه است. خصوصا كسانى كه در ابتداى راه تشكيل زندگى مشترك هستند. زيرا خانواده جديد, نومكان است و جدا از بطن خانواده بزرگ سنتى به سر مى برد. در گذشته دختر و پسر كه ازدواج مى كردند به خانه داماد منتقل شدند و از حمايت خانواده پدر سالار برخوردار بودند ولى امروزه وضع اقتصادى و تضاد بين عقايد نسلها ايجاب مى كند كه زوج تازه, زندگى جداگانه اى ترتيب دهد. مسإله مسكن كه در گذشته مشكلى به شمار نمى رفت امروزه سدى فراراه زندگى زناشويى گذاشته است و در شهرهاى بزرگ صنعتى به قدرى حاد شده است كه بعضى اوقات پسر و دختر جوان سالها به حالت نامزدى باقى مى مانند زيرا منزل خالى براى شروع زندگى دونفرى نمى يابند(7) و يا اينكه باتوجه به كمبود و گرانى مسكن تا مدتها به فكر ازدواج نمى افتند.

توقعات
توسعه اقتصادى جامعه عامل ديگرى است كه باعث شده توقعات جوانان سير صعودى بپيمايد و بر سن ازدواج آنان اثر بگذارد(8). دامنه احتياجات مردم با ظهور و گسترش جامعه مصرفى زياد شده است و احتياجات كاذب توقعات فراوان به وجود آورده است. هرچه ميزان توقعات بالاتر مى رود, ازدواج ديرتر صورت مى پذيرد. توقعات بالا و يا احيانا توقعهاى بيجا و نادرست از قبيل اينكه همسر آينده بايد داراى خانه شخصى و اتومبيل و وسايل رفاهى و غيره باشد يا صاحب فلان پست و عنوان و تحصيلات عالى و يا فلان قيافه باشد, موجب كاهش ازدواج بموقع جوانان مى گردد. همه اين توقعات كه از طرف جوانان يا خانواده ها عنوان مى گردند درصورتى كه در سطح معمول و منطبق با واقعيتها نباشند مى توانند موجبات تإخير در سن ازدواج جوانان را فراهم آورند. در مورد دختران, ردكردن خواستگاران به همين دلايل و انتظارات بيش از حد و آرمان گرايى غير معقول موجب مى شود كه فرصتهاى گرانبهايى را از دست بدهند. باتوجه به اينكه هرقدر بر سنين عمر افزوده مى شود به همان نسبت و شايد بيش از آن, از تعداد خواستگاران كاسته مى شود و درنتيجه سن ازدواج بالاتر مى رود. بنابراين افزايش مصرف زدگى و توجه به تجملات و توقعات بالا مانع بزرگى در راه ازدواج جوانان شده است خصوصا آنجا كه پاى چشم و هم چشمى هم به ميان مىآيد و كار را دشوارتر مى كند.

د: عوامل اجتماعى ـ فرهنگى ـ اقتصادى موثر در سن ازدواج
استقلال روانى اجتماعى و اقتصادى جوانان
در گذشته چون خانواده گسترده بود مى توانست فرزندان را حتى پس از ازدواج نيز در آغوش خود بپذيرد و آنها را در كنار پدر و مادر جاى دهد و همه آنها را در زير چتر حمايت خود گيرد. ولى اكنون, تغيير و تحولات حاصله در شهرها, وضع اقتصادى و تضاد بين عقايد نسلها, جمع خانوادگى را پراكنده كرده و با كاهش ابعاد خانواده به علل مختلف اقتصادى و فرهنگى, خانواده فرزندان ازدواج كرده خود را تحت حمايت خويش نمى گيرد و وظيفه تإمين معاش را به عهده خود آنان مى گذارد. ضرورت كار در محلى دور از خانه پدرى, ميل به استقلال و آزادى, اختلاف سليقه و نگرش با پدر و مادر, تفاوت نحوه زندگى, تعارضى كه در بين نسلها به وجود آمده و تفاهم آنها را در معرض تهديد جدى قرار داده و مسائلى از اين دست, زندگى زن و شوهر را در درون خانواده گسترده پدر و مادرى دشوار كرده است. خانواده تازه تشكيل شده نمى خواهد شيوه زندگى خود را تابع طرز زندگى پدر و مادر ـ كه با آن به كلى متفاوت است ـ نمايد. در زندگى عادى, در تفريحات, در معاشرت حتى در نحوه لباس پوشيدن و آرايش و نوع غذا, بين دو نسل اختلاف سليقه, فاحش است. درحالى كه در گذشته در اين موارد تفاوت فاحشى وجود نداشت(9).اين شرايط ويژه موجب مى شود كه زوجين هر روز در برابر مسائل زندگى خود ناچار به تصميم گيرى باشند و متكى به خود و در چنين شرايطى افزايش مسووليت فردى, غم تإمين معاش و نگرانى جوان از چگونگى اداره خانواده از عواملى به شمار مى روند كه عموميت ازدواج را كاهش داده و لزوما بر سن ازدواج اثر مى گذارند.

عدم تضمين براى زندگى آينده
مسإله ديگر در مورد ازدواج كه منجر به تإخير سن ازدواج مى گردد, مسإله عدم تضمين كافى براى زندگى آينده است چه از نظر روحى و روانى و چه از نظر اجتماعى و اقتصادى. همين امر منجر به بروز عوامل ديگرى مى شود كه به نوبه خود در سن ازدواج اثر مى گذارد. اين مسائل بيشتر از جانب دختران و خانواده هاى آنان عنوان مى گردد. بدين ترتيب كه دختران يكى از دلايل سختگيرى خود را عدم امنيت اجتماعى آينده عنوان مى كنند و اظهار مى دارند وقتى در جامعه اى فساد اخلاق بين جوانان رايج باشد و افراد اعتماد و اطمينان به شريك آينده زندگى را از دست بدهند پيداست كه كمتر به دنبال ازدواج خواهند رفت. اگر بنا باشد جوان مجرد, زندگى را با فردى شروع كند كه ميل به فساد دارد, ديگر ازدواج براى او آرامش بخش نيست(10).

همين طور شيوع بى بندوبارى نزد غرب زدگان و بى اعتنايى آنها نسبت به تعهدات زندگى زناشويى, سبب شد كه بعضى خانواده هاى ايرانى, به انگيزه تثبيت آتيه دخترشان, مهريه هاى سنگين پيشنهاد كنند(11). اين اطمينان براى يك دختر وجود ندارد كه پس از ازدواج و سپرى شدن دوران طراوت و شادابى جوانى, همسرش زن ديگرى اختيار نكند و او در جامعه با فرزندان سرگردان نماند(12). بنا به همين دلايل و همين طور به دليل اينكه در گذشته زن استقلال اجتماعى و اقتصادى نداشته و درنتيجه از طلاق بيمناك بوده, كم كم بعضى از اقشار اجتماعى براى اينكه حادثه طلاق دخترشان به حيثيت اجتماعى آنها لطمه نزند, مهريه هاى سنگين تقاضا كردند كه هم مانعى در راه اقدام مرد به طلاق باشد و هم اينكه پشتوانه اى براى زندگى مستقل اقتصادى زن در صورت طلاق باشد(13). اين انديشه به مرور در جامعه جاى خود را باز كرد. افزايش مهريه به تبع خود سبب پيدايش عواملى شد كه به نوبه خود بر مشكلات ازدواج افزوده و موجب گرديد كه بيشتر جوانان كه تازه به راه زندگى فعال افتاده اند به فكر تشكيل خانواده نيفتند و درنتيجه سن ازدواج آنان بالا برود.

بنابر نظر كلودلوى اشتروس(14) كه معتقد است اساسى ترين قاعده حيات اجتماعى تبادل است(15) و برپايه مبادله اى بودن روابط و همين طور بر مبناى اينكه مقدار مهريه با موقعيت اجتماعى و اقتصادى زن مناسبت دارد, سنگين شدن مهريه, موجب سنگين شدن جهيزيه نيز مى گردد و چون مقدار جهيزيه تقريبا نسبت ثابتى با مقدار نقدينگى (شيربها) كه مرد مى پردازد دارد, درنتيجه موجب افزايش نقدينه (شيربها) نيز مى گردد. افزايش مقدار مهريه و نقدينه كه مرد مى پردازد و سنگين شدن جهيزيه براى زن اقتضا دارد كه كليه مخارج عقد و عروسى متناسب با آنها بوده و هماهنگى در كليه موارد وجود داشته باشد. لذا كليه هدايا و لباس عروسى و خريد قبل از عروسى و محل برگزارى جشن و نوع پذيرايى و تعداد مدعوين نيز تحت تإثير اين هماهنگى قرار مى گيرد و نسبت به افزايش مهريه و نقدينه و جهيزيه كليه مخارج بالا مى رود. جهيزيه سنگين اقتضا دارد كه محل مسكونى زوجين نيز متناسب با جهيزيه باشد درنتيجه مخارج مسكن نيز بالا مى رود و همين طور هزينه هاى ماهانه زوج جوان. بنابراين افزايش مهريه موجب مى شود كه مشكل اقتصادى بزرگى در سر راه ازدواج به وجود آيد كه به عنوان عامل اقتصادى مهمى بر سن ازدواج جوانان اثر مى گذارد زيرا جوان با وجود هرگونه صلاحيت, براى تهيه اين مخارج گزاف بايد براى مدت نامعلومى از ازدواج سرباز زده و در انتظار فراهم شدن اين امكانات باشد.

شهرنشينى
شهرنشينى و آداب و رسوم خاص جوامع صنعتى و شهرى (شهرهاى بزرگ) بر سن ازدواج اثر مى گذارد. معمولا سن ازدواج در بين جوانان شهر و روستا به دليل ويژگيهاى خاص جوامع شهرى و روستايى متفاوت بوده و در روستاها پايين تر است. در روستاها معمولا جوانان به شكل سنتى و با ادامه كار پدر (كسب و كار و كشاورزى) خيلى زود شغلى دست و پا مى كنند و فاصله زيادى بين بلوغ جنسى و بلوغ اقتصادى آنها به وجود نمىآيد. ولى در شهرها در اثر تمدن صنعتى, بين بلوغ جنسى و رشد اقتصادى جوانان فاصله افتاده است(16). همين امر از جمله عواملى شده كه موجب تإخير سن ازدواج گرديده است.

همچنين ويژگيهاى خاص جوامع شهرى مانند: دسترسى به تفريحات بسيار متنوع و سرگرميهاى گوناگون, برخوردارى از امكانات رفاهى, آموزشى و امكانات ديگرى كه بخصوص در شهرها در اختيار افراد قرار دارد و نيز نوع فرهنگ حاكم بر مناطق شهرى كه با فرهنگ حاكم بر مناطق روستايى متفاوت است, بر سن ازدواج اثرگذار هستند.

در همين رابطه مهاجرت بعضى روستاييان به شهرها, بخصوص درميان جوانان كه تحت تإثير عوامل مختلف, مخصوصا عدم امكان اشتغال در روستاها, صورت مى پذيرد بر سن ازدواج اثر مى گذارد. به دليل اينكه اولا اين گونه افراد در شهرها با تنگدستى در محله هاى فقيرنشين زيست مى كنند و نمى توانند شغل مناسبى دست و پا كنند, يا به مشاغل كاذب روى مىآورند و يا اينكه به كارهايى مى پردازند كه درآمد كافى جهت تإمين مخارج زندگى ندارد. علاوه بر آن مسإله مسكن هم بر مشكلاتشان مى افزايد زيرا تا زمانى كه در روستا باشند از لحاظ مسكن چندان تحت فشار قرار نمى گيرند ولى در شهرها اينطور نيست, بنابراين تحت تإثير فشارهاى شديد اقتصادى قرار مى گيرند و دوم اينكه بر اثر شهرنشينى طرز تفكر و رفتار آنها نيز تغيير مى كند و ارزشهايشان دچار دگرگونى و تعارض مى گردد. به اين ترتيب, مسإله مهاجرت برخى از جوانان روستايى به شهرها علاوه بر اينكه بر سن ازدواج خود آنها اثر مى گذارد بلكه با افزايش شهرنشينى مشكلات بيشترى براى ساكنان شهرها نيز به بار مىآيد و به تبع آن بر مشكلات ازدواج جوانان افزوده شده و بر سن ازدواج آنها اثر مى گذارد.

نتيجه
چنانچه برترراند راسل مى نويسد: در دنياى امروز, ضرورتها و مشكلات اجتماعى, اقتصادى, برخلاف تدبير و ميل ما ازدواج جوانان را به تإخير افكنده است; به همين جهت جوانان امروزى مدتى طولانى را در فاصله ميان بلوغ و ازدواج كه بخشى بسيار حساس و دوران نمو جنسى و طغيان غريزه و صعوبت مقاومت در برابر هوا و هوس و ظاهر فريبنده زندگى است, ناگزيرند به هر صورت بگذرانند. ما نمى بايست اين بخش حساس را از حساب عمر و يا نظام اجتماعى بشرى ساقط كنيم و اگر ما بخواهيم حسابى براى اين بخش طولانى و حساس عمر باز نكنيم و فكرى در اين باره ننماييم, نتيجه آن شيوع فساد و بى اعتنايى نسبت به بهداشت نسل, اخلاق و اصول در ميان مردان و زنان اجتماع خواهد بود(17).

اكنون اين فاصله در جامعه ما با توجه به عواملى كه برشمرديم و اغلب در جهت افزايش سن ازدواج مى باشد روز به روز بيشتر مى شود بطورى كه شاخص حداكثر سن ازدواج براى دختران در فاصله سالهاى 65 تا 69 از 16سالگى به 19سالگى رسيده است(18) و ممكن است اين روند به همين صورت ادامه پيدا كند. هرچند وجود بعضى عوامل اجتناب ناپذير است ولى بيشتر آنها را مى توان از بين برد و يا كاهش داد. نسبت به فاصله اى كه ايجاد شده نبايد بى تفاوت بود. جوانان در اين فاصله چه بايد بكنند؟ چه كسى به فكر آنها است؟ چه راهى در پيش روى دارند؟ ازدواج موقت كه يك راه حل قابل توجه است در فرهنگ كشور ما به گونه اى درست توجيه نشد و تثبيت نيافته است. پس بايد فاصله را كم كرد و مشكلات را از بين برد. طبق گفته ويل دورانت اگر راهى پيدا شود كه ازدواج در سالهاى طبيعى انجام گيرد فحشإ و امراض خطرناك و تنهايى بى ثمر و عزلت ناپسند و انحرافات كه زندگى معاصر را لكه دار كرده است تا نصف تقليل خواهد يافت(19).

مردان و زنانى كه بنا به دلايلى نتوانند ازدواج كنند و يا فاصله بين بلوغ جنسى و اقتصادى ـ اجتماعى آنها بنا به دلائلى كه برشمرديم زياد شود به ناچار در مورد غريزه جنسى, يكى از دو راه را در پيش مى گيرند: افراد عفيف (گروه اول) تمايل طبيعى خود را پس زده و غريزه را سركوب مى نمايند كه احتمالا نتيجه اى جز ابتلا به عوارض نامطلوب نخواهد داشت. به عنوان نمونه اگر بخواهيم از عوارض نامطلوب جسمى نام ببريم مى توانيم از تحقيقات دكتر ژان پاول عضو انجمن تحقيقات سرطان مركز پزشكى ملكه اليزابت بيرمنگام استفاده كنيم. طبق اين تحقيقات نتيجه جالبى به دست آمده است و نشان مى دهد زنان ميانسال مجرد نسبت به زنان همسن خود كه شوهر دارند در دهه 1960 ـ 1970 (1339 ـ 1349) بيشتر مبتلا به سرطان كولون شده اند(20). گروه دوم, راه انحراف و اعمال منافى عفت را دنبال مى كنند. به طورى كه آمار نشان مى دهد در سال 63 در حدود 36هزار مورد جرايم قتل و ضرب و جرح در شعب شهربانى به ثبت رسيده است كه بسيارى از اين موارد در اثر تخلفات جنسى حاد عارض شده است و در همان سال طبق آمار شهربانى جمهورى اسلامى ايران, بيش از 3060 مورد جرايم جنسى تنها در مراكز تابعه اين ارگان انتظامى به ثبت رسيده است. از اين تعداد 770 مورد مربوط به دختران و پسران زير 18سال و حدود 1800 مورد مربوط به دختران و پسران 19 تا 20ساله است و باز برطبق همين آمار, طى شش ماه, 1800 پرونده مربوط به متهمين منافى عفت كه محكوميت آنان مادون حد بوده است به دادسراى مبارزه با منكرات ارجاع شده است. بيشترين پرونده هاى منافى عفت مربوط به روابط نامشروع دختران و پسران جوان مجرد است(21). هيچ جاى ترديد نيست اين آمار مربوط به مواردى است كه به صورت علنى بوده و انحرافهاى پنهانى كمتر از اينها نيست كه آمارش بنا به دلايلى كه بيشتر جنبه حفظ آبرو دارد در هيچ كجا ثبت نمى شود.

علاوه بر اين مواردى كه ذكر شد از نظر روانشناسان عدم پاسخگويى صحيح به احتياجات دوران نوجوانى و جوانى, موجب نابسامانى روحى در سرنوشت آينده افراد خواهد شد. اگر ما نتوانيم به نيازهاى طبيعى و فطرى جوانان پاسخ صحيح دهيم, ديگران اقدام مى كنند و به روشهاى غلط خلا موجود را پر مى كنند چون جوانان نيز طالب آن هستند كه از طرق مختلف در جهت رفع نيازهاى خود اقدام نمايند. به هر حال هيچ يك از نيازها بدون پاسخ نخواهد ماند اما هرچه حلقه فشار بر اين احتياجات تنگ تر شود پاسخها به همان مقدار از هنجارها فاصله مى گيرند(22). علاوه بر اين به اعتقاد آگاهان و صاحب نظران مسايل اجتماعى, گروه سنى نوجوان و جوان, آسيب پذيرترين گروه هاى سنى مى باشند كه بيشترين آمار مربوط به تخلفات و انحرافات را در اكثر كشورها, به خود اختصاص مى دهند و بيشترين جرايم را جوانانى مرتكب مى شوند كه جذب جامعه نشده و يا نقش اجتماعى خاصى به عهده آن واگذار نشده باشد. در جامعه اى كه مسإله ازدواج در آن با مشكل روبه رو مى شود, يعنى جوانان به دلايل مختلف كه برشمرديم قادر به ازدواج نباشند و از آن روىگردان شوند, اين چنين جامعه اى زمينه هاى مستعد و مساعدى براى فساد خواهد داشت و همينطور زمينه مساعدى جهت پذيرش جنبه هاى پوچ و مبتذل فرهنگ غرب. هرگاه جوانان ما در زمينه هاى مختلف اقتصادى, فرهنگى و اجتماعى و ديگر موارد مورد كم توجهى قرار گيرند دامنه هاى گرايش آنان به سوى فرهنگ غرب گسترده تر مى شود. وقتى نيازهاى فطرى جوان تإمين نگردد اين خلا روزنه ورود فرهنگ و انديشه غرب خواهد شد. جوانى كه در معرض فشارهاى طبيعى و نيازهاى تإمين نشده قرار مى گيرد زودتر طعمه هجوم فرهنگ غرب مى شود. سرگردانى, بلاتكليفى, شك ها, ترديدها, سوالهاى پاسخ داده نشده, غرايز سركوب شده همه دست به دست هم مى دهند و منجر به بى سروسامانى فكرى و درونى جوان مى شوند. در اين حالت جوان آماده است كه هرگونه سيستم فكرى, حتى غير واقعى و مبتذل ترين نوع آن را كه پانكيسم, هيپيسم, نيهيليسم باشد به راحتى قبول كند و از آن دفاع نمايد چه برسد به مكتبهايى ديگر كه برخى, ظاهرى موجه و علمى نيز به خود داده اند(23).

در اينجا ديگر صحبت از تهاجم فرهنگ غرب معنايى ندارد. وقتى ما نسبت به آينده فرزندان خود بى اعتنا هستيم و درواقع آنها را به حال خود رها كرده ايم و جز پرداختن به جنبه هاى ظاهرى امر, كارى صورت نداده ايم چگونه مى توانيم انتظار داشته باشيم كه جوانان به سوى فرهنگ پرجاذبه و ظاهر فريب غرب جذب نگردند. جوان را بايد از درون تجهيز كرد تا خودش, خودش را كنترل كند نه فقط از طريق كنترل وسايل اطراف و اعمال فشار, كه در اين صورت هر تغييرى جنبه ظاهرى دارد و اثر منفى آن بيشتر از جنبه هاى مثبت مى باشد.

خوب مى دانيم كه هدف استكبار, بيشتر, جوانها و راه نفوذ آنها هم جوانان هستند. آيا ما راههاى نفوذ را بسته ايم؟ آيا جوانان خود را مجهز كرده ايم؟ آيا به آنها هدف داده ايم؟ آيا نيازهاى آنها را تإمين كرده ايم؟ جوانان ما حتى در راه رفع ساده ترين و طبيعى ترين نياز خود بلاتكليف هستند.

جوانان بايد ارضا شوند و بايد آنان را در مقابل مسائلى مانند شهوت, غرور و غيره باور كنيم. وقتى جوان احساس كرد در جامعه اش مورد اعتنا نيست خودبه خود منحرف مى شود(24). ديگر نيازى به تهاجم نيست. هرچه ما به جوانان بيشتر بها دهيم يقينا آنها را در مقابل بسيارى از تهاجمات فرهنگى مصون ساخته ايم. سخن را با گفتارى از آرنولد توين بى مورخ به اتمام مى رسانيم: هر فرهنگى در مقابل هجوم زاده مى شود, زندگى مى كند و مى ميرد. تمدنهاى ابتدايى در مقابل هجوم طبيعت قرار داشته اند و پاسخ بشر در مقابل آنها ايجاد تمدنهاى اوليه بوده است. ولى هجومهاى بعدى, انسانى بوده و بشر مى بايست پاسخهاى تازه ترى بيابد و اگر فرهنگى, پاسخهاى كهنه به هجوم جديد بدهد ارزشهايش به مخاطره مى افتد. ما فقط به فرهنگ دفاع كردن مى پردازيم و عموما نفى و طرد مى كنيم و الگوهايى كه به جوانانمان معرفى مى كنيم بيشتر جنبه غير عملى و اسطوره اى دارند(25).

پى‏نوشت‏ها:
1 ـ (بالى لاشك, ابوالقاسم), عوامل اجتماعى, اقتصادى موثر در تعيين سن ازدواج زنان كارمند, رساله ليسانس, دانشگاه تهران, دانشكده علوم اجتماعى و تعاون سال 37ـ36.
2 ـ (بهنام, جمشيد), بررسى امر ازدواج در مرحله انتقالى جامعه ايرانى, سمينار علوم اجتماعى, دانشگاه تهران موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشكده ادبيات 54ـ53.
3 ـ (پاك نژاد, سيدرضا), ازدواج مكتب انسان سازى, جلد 1 و 2 و 3, انتشارات ياسر,700ص.
4 ـ (پاك نژاد پناهى, فاطمه), ازدواج و بررسى آن در جامعه اسلامى, دوره ليسانس, دانشگاه تهران, دانشكده علوم اجتماعى و تعاون, 54 ـ 53.
5 ـ (پوريوسفى, حميد), سن ازدواج در ايران, دانشگاه تهران, دانشكده علوم اجتماعى و تعاون 55.
6 ـ (تقوى, سيدرضا), اسلام و سرمايه جوانى, جوانان امروز, ش 1040, 31 فروردين66.
7 ـ (جهانفر, مجيد), مشكلات و مسائل بهداشتى و اجتماعى جوانان, علم و زندگى 7 سال 7, ش5, مرداد 65.
8 ـ (خاتمى, محمد), اظهارات وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ به طلاب درباره ((تهاجم فرهنگى)) عصر جديد, شماره 1, سال اول, نيمه اول, آذر70.
9 ـ (خاورى, اعظم), تحليل الگوى سنى ازدواج براساس نتايج طرح نمونه گيرى زاد و ولد جمعيت, فصلنامه علمى پژوهشى سازمان ثبت احوال كشور, ش دو, پاييز 71.
10 ـ (خورشيدوند, ابوالقاسم), ازدواج جوانان, مسإله اى كه حل آن يارى مسوولان را مى طلبد, اطلاعات, 7 آذر 71.
11 ـ (خليقى, حسين), ازدواج و جوانان, رسالت, 8 مرداد 66.
12 ـ (خليقى, حسين), ازدواج و جوانان, رسالت, 22 مرداد 66.
13 ـ (خليقى, حسين), ازدواج و جوانان, رسالت, 29 مرداد 66.
14 ـ (رزازى, مجيد), جوان, نياز به الگو دارد, اما كدام الگو و چگونه؟ گزارش به بهانه گردهمايى بررسى مسائل جوانان, كيهان, 27 آذر69.
15 ـ (زمانى, مصطفى), درد و درمان جوانان, اطلاعات, 8 دى 66.
16 ـ (ساروخانى, باقر), مقدمه اى بر جامعه شناسى خانواده, سروش, چاپ اول,1370.
17 ـ (سهراب, عنايت الله), ازدواج در آستانه علم, جلد 1 و 2, تإييد اصفهان,1349.
18 ـ (صديق اورعى, غلامرضا), بررسى مسائل اجتماعى ايران, تهران, انتشارات خوشه, 70.
19 ـ (عبداللهى, رضا), نظام اسلامى و مسائل و مشكلات نسل نو, اطلاعات, 10آذر 66.
20 ـ (علامه طباطبائى), ازدواج دائم و ازدواج موقت از نظر اسلام, گردآورنده, حسن موجودى, انتشارات موجودى, 1364.
21 ـ (عليايى زند, شهين), آيا براى ازدواج, سن مناسبى وجود دارد؟ زن روز, ش 1183, 19 شهريور 67.
22 ـ (عليايى زند, شهين), وقتى كه زندگى زناشويى را دير آغاز مى كنيم, زن روز, ش 1181, 5 شهريور 67.
23 ـ (محمدى, مجيد), مشكلات نسل جوان را بشناسيد, سروش سال 8, ش 1347, 11 مرداد 65.
24 ـ (ميرسليمى, محمود ـ رزازى, مجيد), به بهانه گردهمايى بررسى مسائل جوانان ـ (1) جوانان با دغدغه ها و دلمشغولى ها ... كيهان, 19 خرداد 69.
25 ـ (ميرسليمى, محمود ـ رزازى, مجيد), به بهانه گردهمايى بررسى مسائل جوانان ـ (2) جوانان, روياروى دو مسإله عمده; ازدواج, اقتصاد. كيهان, 20 خرداد 69.
26 ـ (ميرسليمى, محمود ـ رزازى, مجيد), به بهانه گردهمايى بررسى مسائل جوانان ـ (3) اشتغال, گمشده جوانان, كيهان, 21 خرداد 69.

مطبوعات

1 ـ ازدواج حكم الهى است, مگر مى شود از آن تخلف كرد؟ رسالت, 24 ارديبهشت 66.
2 ـ ازدواج موجب پيدايش ارزشها ـ تحليل گزارش ازدواج در نگاه مردم و صاحبنظران, رسالت, 10 ارديبهشت 66.
3 ـ ازدواج موقت يكى از راههاى مهار بى بندوبارى و فساد, كيهان, 25شهريور70.
4 ـ اگر ما به نيازهاى جوانانمان نرسيم ديگران پا به ميدان مى گذارند, كيهان, 26خرداد 69.
5 ـ آمار ازدواج و طلاق در ايرن و جهان, ابرار, اول خرداد 70.
6 ـ بى ارزشى تجرد را چگونه به ارزش ازدواج مبدل كنيم, تحليل گزارشى از چگونگى ازدواج سالم در نگاه مردم و صاحبنظران, رسالت, 17ارديبهشت 66.
7 ـ پيام رئيس جمهورى به مجمع بررسى مسايل جوانان و نوجوانان در انقلاب اسلامى, جوانان امروز, ش 1048, 25 خرداد 66.
8 ـ تصويرى از واقعيتهاى ازدواج و طلاق در ايران, بررسى ازدواج و طلاق در 15 سال اخير (62 ـ 48) گروه گزارش آدينه, ش 11, 15 ارديبهشت 66.
9 ـ تهاجم فرهنگى و جوانان, ديدگاهها, ابرار, 25 شهريور 70.
10 ـ سمينار جوان و ازدواج, گزارش جلسه افتتاحيه سمينار عصر جديد, ش 1, سال اول, آذر 70.
11 ـ لزوم اذن پدر براى ازدواج دختر, نگرانى خانواده ها را از قانون ازدواج موقت برطرف مى كند. (ازدواج موقت و ديدگاهها), قسمت سوم, كيهان, 28 شهريور 70.
12 ـ لزوم شناسايى مشكلات و پاسخگويى به نيازهاى جوانان, كيهان, 21شهريور 70.
13 ـ مرورى بر مسايل و مشكلات جوانان در راه ازدواج ـ (1) گزارش, اطلاعات, 24 آذر 66.
14 ـ مرورى بر مسايل و مشكلات جوانان در راه ازدواج ـ (2) گزارش, اطلاعات, 25 آذر 66.
15 ـ مرورى بر مسايل و مشكلات جوانان در راه ازدواج ـ (3) گزارش, اطلاعات, 26 آذر 66.

--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ (بالى لاشك, ابوالقاسم), همان منبع.
2 ـ سمينار جوان و ازدواج, همان منبع.
3 ـ (پوريوسفى, حميد), همان منبع.
4 ـ (بالى لاشك, ابوالقاسم), همان منبع.
5 ـ آمار ازدواج و طلاق در ايران و جهان, همان منبع.
6 ـ (صديق اورعى, غلامرضا), بررسى مسائل اجتماعى ايران, تهران, انتشارات خوشه, 70.
7 ـ (ساروخانى, باقر), همان منبع.
8 ـ (پوريوسفى, حميد), همان منبع.
9 ـ (بهنام, جمشيد), همان منبع.
10 ـ ازدواج حكم الهى است مگر مى شود از آن تخلف كرد؟ رسالت, 24 ارديبهشت 66,ص10.
11 ـ مرورى بر مسايل و مشكلات جوانان در راه ازدواج, (2) گزارش, اطلاعات, 24 آذر 66, ص5.
12 ـ موانع و مشكلات ازدواج جوانان را مرتفع كنيم, رسالت, 24 ارديبهشت 66, ص10.
13 ـ (صديق اورعى, غلامرضا), بررسى مسائل اجتماعى ايران, تهران, انتشارات خوشه, 1370, ص65.
14 ـC. Leui - Strauss
15 ـ (ساروخانى, باقر), همان منبع.
16 ـ (خليقى, حسين), همان منبع.
17 ـ (پاك نژاد, پناهى, فاطمه), ازدواج و بررسى آن در جامعه اسلامى, دوره ليسانس, سال تحصيلى 54 ـ 53 دانشگاه تهران, دانشكده علوم اجتماعى و تعاون.
18 ـ (خاورى, اعظم), همان منبع.
19 ـ (پاك نژاد, سيدرضا), همان منبع, به نقل از اطلاعات بانوان 438, ص6.
20 ـ همان منبع, به نقل از اخبار پزشكى, شماره 499, سال دهم, ص آخر.
21 ـ ازدواج حكم الهى است, مگر مى شود از آن تخلف كرد؟ همان منبع.
22 ـ اگر ما به نيازهاى جوانانمان نرسيم ديگران پا به ميدان مى گذارند, كيهان, 26 خرداد 69, ص5.
23 ـ (محمدى, مجيد), مشكلات نسل جوان را بشناسيد, سروش, سال 8, ش1347, 11 مرداد 65, ص26 ـ 18.
24 ـ (خاتمى, محمد), اظهارات وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ طلاب درباره ((تهاجم فرهنگى)), عصر جديد, شماره 1, سال اول, نيمه اول, آذر 70.
25 ـ (رازى, مجيد), جوان نياز به الگو دارد, اما كدام الگو و چگونه؟ گزارش به بهانه گردهمايى بررسى مسائل جوانان, كيهان, 27 خرداد 69, ص5.

ماهنامه پيام زن ـ شماره 40 ـ تير 74


نوشته شده در   يکشنبه 26 دي 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode