جام جم آنلاين: بررسيها نشان ميدهد در حال حاضر حدود 3 ميليون نفر از زوجهاي كشور با مشكل ناباروري روبهرو هستند و سالانه نيز حدود 15 درصد به جمعيت زوجهاي نابارور كشور اضافه ميشود.
ناباروري يكي از 5 علت اصلي طلاق در ميان زوجهاي جوان كشور است و بسياري از مشكلات روحي، رواني و افسردگيهاي زنان و مردان نابارور نيز ريشه در اين مشكل دارد. اين در حالي است كه كشور ما در حال حاضر در رديف 10 كشور برتر دنيا در درمان ناباروري است.
توراهي نداريد؟ اين سوالي متداول است كه اكثر بزرگترها از زوجهاي جوان ميپرسند و منتظرند تا آنها زودتر بچهدار شوند؛ اما پاسخ به اين پرسش گاهي آسان نيست؛ پرسشي كه گاهي پاسخ به آن موجب جدايي زن و شوهر ميشود و گاهي هم ميليونها تومان هزينه به دنبال دارد.
ناباروري مشكلي است كه در 10 تا 15 درصد از زوجها ديده ميشود. علل ناباروري ميتواند مربوط به زن يا مرد يا هر دو باشد. حدود 40 درصد از مشكلات ناباروري مربوط به مردان، 40 درصد مربوط به زنان و حدود 10 درصد مربوط به هر دو است. در حدود 10 درصد از زوجها نيز عامل ناباروري مشخص نيست. به عبارت ديگر در اين زوجها هر دو نفر با توجه به انجام آزمايشهاي موجود مشكلي ندارند؛ ولي به علل نامشخصي بچهدار نميشوند.
با توجه به نوع شيوه زندگي ماشيني امروز، به نظر ميرسد مشكل ناباروري روزبهروز در حال گسترش است.
كار با رنگ، مشاغل استرسزا، برخي بيماريهاي عفوني، استفاده از برخي امواج مانند موبايل موجب ناباروري در افراد ميشود.
براساس مطالعات صورت گرفته در ايران، مشكلات ژنتيكي و هورموني، قرار گرفتن در معرض مواد شيميايي، حشرهكشها و رنگها در محيطهاي كاري، مصرف برخي از داروها، افزايش سن ازدواج و به تاخير انداختن فرزنددار شدن، تغذيه نامناسب و آلودگي هوا از دلايل عمده افزايش ناباروري است.
از سوي ديگر سن ازدواج در 700 هزار ازدواجي كه سالانه در كشور صورت ميگيرد، رفتهرفته از 24 سالگي به عنوان بهترين سن باروري براي زنان فاصله گرفته و به سمت 27 تا 28 سالگي تغيير پيدا كرده است.
از آنجا كه سن از موثرترين عوامل در توانايي براي باروري است، اين مساله بسيار اهميت پيدا ميكند؛ زيرا نهتنها سن ازدواج افزايش يافته، بلكه فرزنددار شدن پس از ازدواج نيز 3 تا 5 سال به تاخير افتاده است و لذا سن باروري زنان در ايران حدود 32 تا 33 سالگي يعني 8 تا 10 سال ديرتر از بهترين زمان باروري است كه اين امر از علل شيوع ناباروري در كشور بهشمار ميرود.
قابل درمان
طي 2 دهه اخير، گامهاي بلندي در رابطه با تشخيص و درمان ناباروري برداشته شده است و حدود 65 درصد از زوجهاي نابارور با استفاده از روشهاي موجود، صاحب فرزند شدهاند. البته بايد گفت در درمان ناباروري، در هر دوره درماني و در بهترين شرايط، 30 تا 40 درصد احتمال موفقيت و درمان وجود دارد و اين يعني در هر دوره 60 تا 70 درصد همچنان نابارورند و نياز به درمان دارند. از اين منظر بايد گفت اين بيماري درمان قطعي ندارد. در عين حال، اين بيماري نمود پرسروصدايي ندارد و كمتر در رسانهها به آن پرداخته ميشود؛ چراكه بيماران، هم بيماريشان را پنهان ميكنند و هم درمانشان را. ضمن آنكه در اين بيماري، تنها يك نفر درگير نيست و طبيعتا هر دو طرف با اين معضل دست و پنجه نرم ميكنند. علاوه بر اين، تاثيرات اين بيماري در جامعه و تبعات آن زياد است؛ تاثيراتي كه در اقتصاد و بهداشت خانواده و جامعه ميگذارد، چراكه درمان اين بيماري به فناوري بالايي نياز دارد و هزينهبر است.
هزينههاي بالا
IVF، لقاح مصنوعي در خارج رحم، ميكرواينجكشن تشخيص پيش از لانهگزيني جنين و ليزر هچينگ از جمله روشهاي مرسوم درمان ناباروري هستند. هزينههاي درمان ناباروري كاملا منحصر به فرد است؛ چراكه با توجه به نوع مشكل، سن فرد، تعداد دورهاي كه لازم است درمان انجام بشود و تعداد و نوع دارو و درماني كه نياز دارد، متغير است، لذا نميشود به عدد دقيقي اشاره كرد. اكثر داروها و آمپولها و فناوري مورد نياز براي درمان از خارج از كشور تامين ميشود و اين هزينهها را براي بيمار بالا ميبرد. بهطور متوسط هر دوره درمان نازايي در كشور حدود 600 هزار تومان هزينه دارويي دارد كه اين ميزان بهطور ميانگين براي ارزانترين روش درماني يعني تخمكگذاري گرفته تا گرانترين آن يعني ميكرواينجكشن محاسبه ميشود. در اين بين اجاره رحم نيز شرايط و هزينههاي خاص خود را دارد. در اين روش انتقال يك يا تعداد بيشتري از جنينهاي حاصل از لقاح تخمك و اسپرم زوج نابارور (دهنده جنين) به رحم يك زن ديگر (گيرنده جنين) است. در اين حالت فرد اجارهدهنده رحم، تنها يك ميزبان براي جنين است و از نظر ژنتيكي هيچگونه مشاركتي با جنين حاصله ندارد. درواقع در اجاره رحم، اسپرم پدر با تخمك مادر در محيط آزمايشگاهي لقاح داده ميشود و جنين حاصله در رحم زن ديگري كه قابليت بچهدار شدن را داشته باشد، جايگزين ميشود و نوزاد متولد شده خصوصيات ژنتيكي پدر و مادر خود را به ارث ميبرد. در اين شرايط علاوه بر رقم توافق شده، همه هزينههاي رفت و آمد، معاينات پزشكي، دارو و مايحتاج به خانواده اجارهدهنده طي 9 ماه بارداري بايد پرداخت شود.
عوامل مختلف
نازايي عوامل متعددي ميتواند داشته باشد. اختلال در تخمكگذاري، علت عمده ناباروري در زنان است؛ به طوري كه 39 درصد علل ناباروري زنان مربوط به اين مساله است. اختلال در لولههاي رحمي، مشكل شايع ديگر است. به طور كلي 30 درصد علل ناباروري زنها مربوط به اختلال در لولههاي رحمي است. ناهنجاريها در رحم هم ميتواند سبب ناباروري شود. مشكلات مربوط به دستگاه ايمني بدن و عوامل ايمونولوژيك، نقش مهمي در ايجاد ناباروري دارند.
نكته: هزينه درمان ناباروري بسيار گران است و متاسفانه اين درمان گرانقيمت هنوز تحت پوشش بيمه نيست. درواقع در ايران نازايي يك بيماري لوكس مثل جراحي زيبايي به شمار ميرود
علل ناباروري در مردان نيز متنوع است؛ بيماريهاي عفوني، اختلالات هورموني، ناهنجاريهاي مربوط به ساختمان بدن يا توليد اسپرم از جمله اين عوامل هستند. عوامل ژنتيكي نيز در اين بين ممكن است عامل بيماري باشند. بعضي از عوامل ژنتيكي بر ناباروري مردان تاثير ميگذارند؛ در حالي كه بعضي عوامل ديگر روي هر دو جنس يا فقط روي زنان تاثيرگذارند. براي مثال جابهجايي كروموزومي ميتواند روي مردان و زنان تاثير بگذارد؛ اما برخي تغييرات تنها مختص مردان است و برخي تنها مختص زنان. از سويي گاه ممكن است پس از يك معاينه دقيق پزشكي، زن و شوهر كاملا سالم تشخيص داده شوند؛ ولي به علل ناشناخته بارور نشوند.
قيمت سليقهاي
حدود 40 مركز درمان ناباروري در كشور وجود دارند؛ اما تاكنون به طور رسمي هيچيك از بخشهاي دولتي و خصوصي، تعرفه مشخصي براي درمان ناباروري ارائه نكردهاند و هزينهها به صورت متغير و نامتناسب است؛ به گونهاي كه در برخي مراكز تعرفهها 3 تا 4 برابر مراكز ديگر از بيمار گرفته ميشود.
در چند سال گذشته، يك نوبت انجمن علمي- تخصصي باروري و ناباروري ايران با دعوت از سازمانهاي بيمهگر، روساي مراكز درمان ناباروري، جمعي از صاحبنظران و متخصصان زنان، جنينشناسان، ارولوژيست و آزمايشگاهها با برگزاري سمينار يكروزهاي به تعيين سقف تعرفههاي مزبور پرداخت. براساس تصميمگيري صورت گرفته در آن تاريخ، حداكثر هزينههاي درمان در يك دوره براي انجام لقاح مصنوعي خارج از رحم (ICSI) پانزده ميليون ريال، تزريق اسپرم به داخل رحم (IUI) يك ميليون و 500 هزار ريال، انجماد جنين 3 ميليون ريال و لقاح خارج از رحم بدون تزريق با روش IVF نيز 12 ميليون ريال تعيين شد؛ اما اين ارقام هيچگاه به طور رسمي تاييد و اعلام نشد.
اميد است تعرفههاي درمان ناباروري در كشور بررسي و تعيين شود. به اين ترتيب سقف منطقي و هزينههاي واقعي تعيين ميشود تا اجحافي به مردم و مراكز درمان ناباروري نشود. عدم نظارت جدي مسوولان بر مراكز درمان ناباروري باعث ميشود كه در اغلب موارد، اطلاعات درستي به بيمار داده نشود و دقيقا مورد بررسي قرار نگيرند، لذا ميزان موفقيت كاهش يافته و تعداد دفعات مراجعه افزايش مييابد و درنهايت بيمار ضرر ميكند.
بيمه بدون تعهد
هزينه درمان ناباروري بسيار گران است و متاسفانه اين درمان گرانقيمت هنوز تحت پوشش بيمه نيست. درواقع در ايران، نازايي يك بيماري لوكس مثل جراحي زيبايي به شمار ميرود و همين امر موجب شده تا بيمهها هيچ تعهدي را در قبال آن نپذيرند. در اين شرايط با وجود امكانات مناسب به دليل عدم پوشش بيمهاي هزينههاي درماني ناباروري در كشور، بسياري از زوجها براي درمان يا اصلا مراجعه نميكنند يا درمان را نيمهكاره رها ميكنند.
بارها از سوي پزشكان و متخصصان ناباروري اين مشكل مطرح و تاكيد شده كه ناباروري بايد در فهرست سازمانهاي بيمهگر قرار گيرد؛ اما تاكنون اقدامي دراينباره صورت نگرفته است؛ در حالي كه ناباروري، يك بيماري جسمي و روحي است كه موجب ازهمپاشيدگي كانون بسياري از زوجهاي جوان ميشود، البته بيمهها نيز براي اين كار خود يك دليل بسيار محكمهپسند دارند؛ پول ندارند!
البته بيمهها توان پرداخت هزينه چندين سيكل درمان ناباروري را ندارند، چون ممكن است يك خانواده براي اينكه جواب گيرد، چندين سيكل درمان ناباروري بگيرد؛ اما امكان پوشش بيمهاي يك سيكل درمان آن وجود دارد.
فشار رواني
در فرهنگ ما و اكثر فرهنگها، مادر مقامي ارجمند، والا و اسطورهاي است. وجود چنين اسطورهاي سبب شده كه زنان، مادري را مهمترين شغل و وظيفه خود در جامعه بدانند. نگاه غالب به زنان، در برخي جوامع تنها به عنوان ابزاري براي توليد مثل و تداوم بقاست. در چنين زمينهاي زناني كه توانايي بچهدارشدن ندارند، فشار رواني و اجتماعي مضاعفي را متحمل ميشوند. در اين شرايط، نازايي عيب و نقص زنانه تلقي ميشود و مردان از آن مبرا هستند و براي جبران آن ميتوانند زن ديگري بگيرند و زن نازا هم مجبور به تحمل وضع در كنار شوهر به همراه زوجههاي ديگر است.
بچهدار نشدن يك بحران در زندگي محسوب ميشود؛ بحراني كه مانند بسياري از مشكلات به اختلافات خانوادگي منجر ميشود؛ پديدهاي كه قابل انتخاب نيست و در صورت درمان نشدن، واكنشهاي منفي و فشارهاي روحي ناخواسته را به زندگي مشترك تحميل ميكند و بعضي مواقع هم اين اختلافات و بحث و جدلها به از بين رفتن تعادل زندگي و جدايي ميانجامد.
ضرورت فرهنگسازي
متاسفانه با وجود تمامي امكانات، تجهيزات، دانش و تخصص چشمگير متخصصان ايراني، هنوز نتوانستهايم از تمامي ظرفيتها براي درمان ناباروري به طور كامل استفاده كنيم؛ چراكه بسياري از زوجها به دليل مسائل فرهنگي به پزشكان معالج و مراكز درماني مراجعه نميكنند. به همين خاطر اميدواريم رسانهها با كمك كارشناسان و دستاندركاران جامعه علمي پزشكي كشور در زمينه فرهنگسازي براي مراجعه زوجهاي نابارور به مراكز درماني تلاش نمايند.
علي اخوان بهبهاني / جامجم