ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 9 آذر 1403
جمعه 9 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 13 دي 1389     |     کد : 13549

چشم طمع آمريكا به حوادث پس از انتخابات 88

روزنامه "بوستون گلوب " آمريكا نيز درباره دلايل حمايت كاخ سفيد از آشوبگران مي‌نويسد كه دولت اوباما اميدوار است حوادث پس از انتخابات و افزايش شكاف در ايران، منجر به امتيازدهي جمهوري اسلامي به آمريكا شود.

 روزنامه "بوستون گلوب " آمريكا نيز درباره دلايل حمايت كاخ سفيد از آشوبگران مي‌نويسد كه دولت اوباما اميدوار است حوادث پس از انتخابات و افزايش شكاف در ايران، منجر به امتيازدهي جمهوري اسلامي به آمريكا شود.

براي واكاوي حوادث و فتنه پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري 88 برآنيم كه ساختار، شاكله و اهداف مسببين اين غائله كه هزينه‌هاي گزاف مادي و معنوي براي نظام مقدس جمهوري اسلامي در بر داشته‌اند را مورد بررسي قرار دهيم. از همين رو پس از بررسي " شكل‌گيري و برخي مؤلفه‌هاي ايدئولوژي تجديدنظرطلبان "، "راهبرد تبليغاتي و گفتمان انتخاباتي ميرحسين موسوي "، "گفتمان محمود احمدي‌نژاد از انتخابات نهم تا دهم رياست‌جمهوري "، "بررسي نتيجه انتخابات دهم رياست جمهوري با روش "تحليل گفتماني "، "شواهد آگاهي جبهه دوم خرداد از سلامت انتخابات " و "شورش بر جمهوريت " به فصل هشتم يعني "نقش و تلاش دولت‌هاي بيگانه و اپوزيسيون " مي‌پردازيم:


الف. ايالات متحده آمريكا

درباره مواضع سياسي دولتمردان غربي نيز بايد گفت كه در دوره اخير انتخابات رياست جمهوري شاهد موضع‌گيري‌ها و اظهارنظرهاي متفاوتي از سوي دولتمردان و تحليل‌گران برجسته‌ آمريكايي بوده‌ايم. رويكرد آنها در قبال انتخابات ايران ابتدا محافظه‌كارانه و سپس تشكيك بوده است و با توجه به تجربه‌‌هاي تاريخي در روابط ايران و آمريكا و نيز مشاوره‌اي كه از گروه‌هاي اپوزيسيون و تجديدنظرطلب ايراني دريافت مي‌كنند، ابتدا تلاش كردند خود را بي‌طرف نشان دهند و به گونه‌اي رفتار نكنند كه شائبه دخالت در امور داخلي و يا روند برگزاري انتخابات ايجاد شود. بر اين اساس، آنان با لحاظ كردن جدي روانشناسي ايرانيان و پرهيز از نوع رفتارهاي دولت بوش، به ظاهر از هيچ كانديدايي حمايت نكردند تا جايي كه باراك اوباما در يكي از اظهارنظرهاي خود گفت كه براي آمريكا تفاوتي بين احمدي‌نژاد و موسوي نيست. البته چنان كه خواهيم ديد رسانه‌هاي غربي و آمريكايي در روزهاي پيش از انتخابات گرچه خود را بي‌طرف نشان مي‌دادند اما با برجسته‌كردن محور سياست "احمدي‌نژاد ستيزي " عملاً به مخاطب القا مي‌كردند كه به كسي جز او راي دهد. از سوي ديگر، گرچه در پيش از انتخابات و روزهاي نخست پس از آن، موضع‌گيري‌ها بيشتر توسط تيم اوباما گرفته مي‌شد، اما به تدريج نقش آنها كم شد و بيشترين مواضع توسط خود اوباما مطرح شد. در واقع اعلام مواضع برجسته آمريكا در قبال ايران در دوره پيش از انتخابات بيشتر توسط اوباما انجام گرفته است و مخاطب اصلي وي نيز رهبران ايران بوده‌اند. او چند روز پس از انتخابات رياست جمهوري گفت: انتخابات رهبران، وظيفه خود ايرانيان است، اما من درباره وقايع ايران نمي‌توانم سكوت كنم و عميقاً نگران خشونت‌ها هستم. وي هر چند مدعي شد به حق حاكميت ملي ايران احترام مي‌گذارد، اما اضافه كرد: هيچ راهي براي تأييد صحت انتخابات ايران وجود ندارد و آمريكا كساني براي نظارت بر اين انتخابات در ايران نداشته است. اوباما همچنين با بيان اين كه "جهان بدون در نظر گرفتن نتيجه انتخابات، نظاره‌گر وقايع ايران است و از مشاركت مردمي الهام گرفته است " گفت: ما دپيلماسي سرسختانه‌اي را در قبال ايران دنبال خواهيم كرد. اوباما كه پس از تظاهرات غيرقانوني طرفداران موسوي در دوشنبه 25 خرداد 1388 انگيزه و جرأت بيشتري براي اظهارنظر درباره مسايل ايران را يافته بود در مصاحبه با شبكه "سي ان بي‌سي " گفت: به هر حال ما قصد داريم با رژيمي در ايران برخورد كنيم كه به لحاظ تاريخي دشمن آمريكا بوده و مشكلات زيادي را براي كشورهاي همسايه خود به وجود آورده و به دنبال دستيابي به تسليحات هسته‌اي بوده است. او تصريح كرد: وقتي خشونت عليه تظاهركنندگان آرام را مي‌بينيم، وقتي اختلاف نظرهاي توأم با آرامش سركوب مي‌شود در هر جايي كه اتفاق بيفتد براي من نگران‌كننده است.(1)

اوباما در مصاحبه با "سي‌بي‌اس " نيز افزود: "صداي مردم ايران بايد شنيده شود و نبايد خاموش شود. اما مداخله ما با توجه به تاريخ روابط دو كشور سازنده نيست. من قبلاً هم گفته‌ام عميقاً نگران انتخابات ايران هستم ". او در اين مصاحبه مدعي شد تظاهركنندگان ايراني فقط در پي عدالت هستند و افزود: "ما از كساني كه در پي عدالت از يك راه مسالمت‌آميز هستند پشتيباني مي‌كنيم و من مي‌خواهم تكرار كنم كه ما در كنار كساني كه متوجه راه‌حلي مسالمت‌آميز براي اين كشمكش خواهند بود، مي‌ايستيم. "

سياست خارجي آمريكا آن چنان كه در اظهارات اوباما نيز آشكار بود در پي موقعيتي مي‌گشت كه سياست‌هاي خود را پيرو خواست جامعه ايران نشان دهد. به اين معنا كه مشروعيت سياست‌هاي ايالات متحده در قبال ا يران را به خواست ايرانيان منوط كند. گويي اين كشور هيچ مداخله‌اي در امور داخلي ايرانيان نكرده است و آنچنان كه اوباما مي‌گفت "منتظر هستيم تا ببينيم ايرانيان چه تصميمي مي‌گيرند "، دولت آمريكا تنها تماشاگر صرف اين حوادث بوده است. لذا او در مصاحبه فوق مدعي بود كه: "ما معتقديم صداي مردم ايران بايد شنيده شود و اين يك ارزش جهاني است كه مردم و دولت آمريكا هوادار آن هستند. من براساس محتوا و لحن بيانيه‌هاي منتشر شده بسيار نگران اين هستم كه دولت ايران متوجه باشد كه جهان اين كشور را زير نظر دارد و چگونگي رويكرد و تعامل با مردم ايران كه از طريق شيوه‌هاي مسالمت‌آميز در تلاش هستند درخواست آنها شنيده شود، به نظر من يك علامت كاملاً روشن به جامعه جهاني درباره آنچه ايران است و آنچه ايران نيست، ارسال مي‌كند " او مدعي شد "آخرين نكته‌اي كه مي‌خواهم به ‌آن بپردازم آن است كه اين يك مسئله آمريكا يا غرب در مقابل ايران نيست. اين مسئله مردم ايران است و اين حقيقت كه تظاهر‌كنندگان در خيابان‌ها تحت خشونت كاملاً شديد و در خطري عظيم براي آنها قرار دارند، نشانه‌اي است مبني بر اين كه چيزي در اين جامعه هست كه مي‌خواهد باز شود ".(2)

نكته قابل تأمل پس از اظهارات اوباما اعتراض جريان نئومحافظه‌كار به وي بود. براي مثال سناتور "جان مك‌كين " رقيب جمهوري‌خواه اوباما در انتخابات سال گذشته آمريكا واكنش باراك اوباما به مسايل ايران را ضعيف دانست و از وي براي كنار گذاشتن به اصطلاح اصول بنيادين آمريكا به شدت انتقاد كرد. همچنين "اريك كانتور " فرد شماره دو حزب جمهوري‌خواه در مجلس نمايندگان آمريكا نيز انتقاد كرد كه "سكوت آنها در خصوص مسئله نقض حقوق بشر براي من بسيار نگران‌كننده است ".

وي افزود: "آمريكا مسئوليت اخلاقي دارد كه از حقوق بشر در سراسر جهان دفاع كند و موارد نقض حقوق بشر را در تهران محكوم كند. " البته در پاسخ به اين انتقادهاي نئومحافظه‌كاران "جان‌كري " سناتور با نفوذ حزب دموكرات در سرمقاله نيويورك تايمز با عنوان "فكر كن " نوشت: "همه ما از تظاهرات مسالمت‌آميز در ايران كه نمونه آن را در سه دهه گذشته در اين كشور مشاهده نكرده بوديم تحت تأثير قرار گرفته‌ايم. با مشاهده تصاوير ويدئويي حمله نيروهاي بسيجي به معترضان وسوسه‌ مي‌شويم كه واكنشي احساسي نشان دهيم. " كري تأكيد كرد نبايد به احمدي‌نژاد فرصت دهيم كه كودتاي سال 1953 (28 مرداد 1332) را كه مورد حمايت آمريكا بود و به سرنگوني محمد مصدق، نخست‌وزير وقت ايران و بازگشت محمدرضا پهلوي شاه ايران به قدرت منجر شد به ياد مردم بياورد.

نيكلاس برنز، معاون سياسي وزير سابق امور خارجه آمريكا نيز با تحسين مواضع اوباما در قبال انتخابات ايران گفت: "فكر مي‌كنم اوباما به تعادل لازم رسيده است. از سويي وي آشكارا از تمجيد اصلاح‌طلبان حرف زده است و اين كه ما رويدادهاي ايران را با توجه بسيار پيگيري مي‌كنيم و از سوي ديگر وي به مسئله بسيار مهمي به ويژه پس از سخنراني در قاهره اشاره كرده است؛ اين كه ايراني‌ها خود بايد تصميم‌گيري كنند. برنز افزود: "فكر مي‌كنم در تاريخ روابط ايران و آمريكا چنين موضوعي به اندازه كافي حساسيت دارد براي درك اين موضوع كه اگر اوباما با صراحت بيشتري از اصلاح‌طلبان حمايت مي‌كرد و برخورد تهاجمي‌تري در اين زمينه داشت چنين اقدامي به زيان اصلاح‌طلبان تمام مي‌شد. "(3)

از سوي ديگر، "پل ولفوويتز "، معاون وزير جنگ در دولت بوش كه از نظريه‌پردازن كليدي نومحافظه‌كار و از طراحان اصلي جنگ عراق بود در گفت‌وگو با سي‌ان‌ان گفت: "به نظر من لازم است كه آمريكا با موسوي تماس مستقيم بگيرد. البته اگر او مايل به ارتباط نباشد، نبايد ما اصرار كنيم. اما در هر حال بهتر است او بداند كه مي‌تواند يك خط ارتباط مستقيم با ما داشته باشد. " وي كه به صهيونيست بودن و ارتباط با اپوزيسيون ايراني مقيم خارج مشهور است در تأييد سخنان اوباما گفت: "من اين نگراني را مي‌فهمم. ما نبايد به گونه‌اي عمل كنيم كه به مخالفان حكومت ايران برچسب عوامل داخلي [آمريكا در] ايران بخورد. اما مخالفان حكومت به طور كاملاً روشن نشان داده‌اند كه خواهان حمايت و كمك جهان هستند. " ولفوويتز تأكيد كرد كه آمريكا بايد به اتفاق ديگر كشورهاي غربي و حتي برخي متحدين خود در منطقه يك اعتراض جهاني به اين وضع راه‌اندازي كرده و از مردم ايران حمايت كند. او همچنين موسوي را "مردي بسيار شجاع " دانست كه "در حال مقاومت است و جان خود را در معرض خطر قرار داده است ".(4)

البته همگام با مواضع دولتمردان آمريكا، كنگره اين كشور نيز به اقداماتي عليه ايران دست زد. درست چند روز پس از انتخابات، دو مجلس كنگره آمريكا قطعنامه‌هاي شديد‌اللحني بر ضد ايران و حمايت از آشوبگران صادر كردند. همچنين وزارت خارجه آمريكا نيز در اوج ناآرامي‌هاي پس از انتخابات در نامه‌اي به مسئولين سايت توئيتر خواستار به تعويق افتادن عمليات به روزرساني سايت به جهت اهميت اين سايت در انتقال اخبار ايران شد و در اقدامي ديگر كه به شدت مورد حمايت كنگره نيز قرار گرفت به گروه‌هاي مخالف ايراني فعال در حوزه به اصطلاح توسعه دموكراسي، كمك‌هاي مالي قابل توجهي تخصيص داد. سناي آمريكا نيز طرحي را به تصويب رساند كه به موجب آن 50 ميليون دلار براي مقابله با سانسور فضاي اينترنت و گسترش فضاي آزاد اطلاع‌رساني در ايران هزينه شود. در اين قانون كه نام "قربانيان سانسور در ايران " را بر آن گذاشته‌اند، بودجه‌اي سي ميليون دلاري براي گسترش فعاليت‌ بخش فارسي راديو اروپايي آزاد (راديو فردا) و شبكه‌هاي ماهواره‌اي صداي آمريكا و نيز باز كردن راه‌هاي اينترنتي از طريق سايت‌هايي مانند فيس بوك و توئيتر براي معترضان ايراني در نظر گرفته شده است. قرار شد بيست ميليون دلار ديگر اين طرح نيز براي ايجاد راه‌هاي ارتباطي جديد ايرانيان و رخنه در فضاي سانسور و فيلترينگ فضاي وب‌ در ايران هزينه شود. در اين طرح همچنين پنج ميليون دلار به وزارت امور خارجه اختصاص داده شد تا در زمينه تهيه گزارش از موارد نقض حقوق بشر در ايران به ويژه پس از ناآرامي‌هاي اخير پس از انتخابات رياست جمهوري هزينه كند. در اين طرح سنا همچنين از اوباما خواسته شده بود تا ليستي از شركت‌هايي را كه به دولت ايران ابزارهاي كنترل فضاي اينترنت و ديگر ابزارهاي سانسور فضاي اطلاع‌رساني را فروخته‌اند تهيه كرده و اين شركت‌ها را از پروژه‌هاي دولتي آمريكا كنار بگذارد. قبلاً هم تلاش‌ هاي شديدي براي تحريم شركت‌هاي نوكيا و زيمنس به دليل آن چه كه فروش تجهيزات جاسوسي و نظارتي بر شبكه‌هاي ارتباطي به حكومت ايران و برضد مردم معرفي شد، انجام گرفت.(5)

در بيان مداخله آمريكا در مسئله انتخابات دهم رياست جمهوري ايران و حوادث پس از آن، هفته‌نامه آمريكايي "امريكن فري پرس " به قلم دكتر "رافائل جانسون " مي‌‌نويسد: سيا از زمان كودتاي سال 1953 كه براي سرنگوني دولت مصدق انجام شد در تحركات براي تغيير حكومت ايران مشاركت داشته است. به طوري كه هم‌اكنون احتمال همكاري برخي حاميان ميرحسين موسوي با سازمان جاسوسي آمريكا و رژيم صهيونيستي وجود دارد. براساس اين گزارش، در انتخابات اخير محمود احمدي‌نژاد با 63 درصد آرا پيروز شد، اما در شيوه‌اي قابل پيش‌بيني مخالفان ادعاي تقلب كردند كه روشي قديمي به شمار مي‌رود. حزب‌هايي كه حمايت آمريكا را به دنبال داشته‌اند در گذشته نيز در كشورهايي چون گرجستان، اوكراين، ازبكستان، بلاروس و صربستان به همين ترتيب عمل كرده‌اند.(6)

همين مطلب را "ميدل ايست آن‌لاين " به قلم "پل كريگ رابرتز " چنين مي‌آورد: "روشي كه غرب همواره براي كنترل خاورميانه به كار برده جذب و خريد سياستمداراني است كه از قدرت خارج شده‌اند. " او مي‌نويسد: "روش غرب در خاورميانه همواره خريد سياستمداران خارج از قدرت و حمايت از آنها براي روي كار آمدن دوباره و سرنگوني دولت‌هاي غيروابسته است. " اين مقاله با بر شمردن نام برخي سياستمداران ايراني كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم در انتخابات رياست جمهوري ايران با ناكامي مواجه شدند، مي‌افزايد: "يكي از فرض‌هاي منطقي در خصوص وقايع اخير ايران اين است كه اين افراد در كنار آمريكا هستند تا بتوانند دوباره به قدرت برسند. زيرا هر دوي آنها در انتخابات باخته‌اند. اگر اين‌گونه باشد انقلاب براي آنها فقط به معناي كسب قدرت است نه چيز ديگر. البته برخي از آنها انگيزه كافي براي سرنگوني دولت را دارند. رسانه‌هاي آمريكا بدون وجود اين نامزدهاي شكست‌خورده (كروبي و موسوي) نمي‌توانستند انتخابات ايران را با شيوه تقلب مواجه كنند و به دنبال آن فشار براي انزواي دولت ايران را افزايش دهند، يا مقدمات حمله به اين كشور را تسهيل كنند. (يعني همان تهديدي كه چند ماه بعد اوباما براي حمله به تأسيسات هسته‌اي ايران انجام داد). اكنون غير از آمريكا، اسرائيل هم ايران را تهديد به حمله نظامي مي‌كند. آمريكا و اسرائيل به دنبال سلطه بر منطقه و تشكيل اسرائيل بزرگ هستند. آمريكا قصد دارد با سلطه جهان، خود تعيين كند كه چه كسي بايد كجا حكومت كند. آيا برخي سياستمداران ايران قصد نابودي و تخريب ايران را دارند؟! " (7) اين سياستمدار اسبق آمريكايي همچنين در گزارشي تحليلي كه در پايگاه اينترنتي "كامن دريمز " منتشر كرد به افشاي بخشي از اقدامات دولت آمريكا در طراحي و پيشبرد آشوب‌هاي پس از انتخابات در ايران پرداخت كه به شدت مورد توجه نشريات انتقادي ايالات متحده قرار گرفت. رابرتز در اين گزارش مي‌نويسد: "درصد كمي از مردم مي‌دانند چه كساني در رأس حكومت كشورهايي مانند فرانسه، آلمان و انگلستان قرار دارد. در حالي كه بسياري از آمريكاييان با نام "محمود احمدي‌نژاد " به عنوان رئيس جمهور كنوني ايران آشنا هستند. زيرا رسانه‌هاي آمريكايي هر روز اقدام به ايجاد هجمه تبليغاتي عليه احمدي‌نژاد مي‌ كنند و وي را خطرناك معرفي مي‌كنند. " رابرتز پيگيري اين سياست را نشان از ناداني ايالات متحده مي‌داند، زيرا به اعتقاد او رئيس جمهور ايران تنها تصميم‌گيرنده اين كشور نيست و هيچ يك از رهبران سياسي ايران نمي‌خواهند كه انقلاب ايران توسط پول‌هاي آمريكايي و در پوشش انقلاب‌هاي رنگي مورد آسيب قرار گيرد. اين مقاله در اشاره به دخالت‌هاي آمريكا در انتخابات دهم رياست جمهوري مي‌نويسد: "رسانه‌هاي تحت كنترل دولت آمريكا كه مي‌توان آنها را ابزار تبليغات و پروپاگانداي آمريكا ناميد به انتخاب مجدد محمود احمدي‌نژاد واكنش نشان داده و با پخش بدون وقفه گزارش‌ها از اعتراضات داخلي ايران كوشيدند تا بروز تقلب در انتخابات ايران را به جهانيان القا كتند. اما رسانه‌هاي آمريكايي در حالي مي‌كوشند انتخابات ايران را بدون هيچ دليل و مدركي بي‌اعتبار معرفي كنند كه تنها واكنش به تقلب‌هاي مستندي كه در جريان اولين دور انتخابات جرج‌بوش به رياست جمهوري آمريكا وجود داشت، انكار آن بود. " وي ادامه مي‌دهد سران كشورهاي وابسته‌اي همچون بريتانيا و آلمان نيز به خط عمليات تبليغات رواني آمريكا وارد شده‌اند. به طوري كه ديويد ميلي‌بند، وزير خارجه انگلستان در ديدار وزراي اتحاديه اروپا در لوكزامبورگ نسبت به صحت پيروزي احمدي‌نژاد ابراز ترديد كرد. از سوي ديگر، مركل، صدراعظم آلمان نيز از سفير ايران خواست تا "شفافيت بيشتري " در انتخابات ايران ايجاد شود.

رابرتز در واكنش به اظهارات افراطي برخي گروه‌هاي تندرو آمريكايي كه انتخابات ايران را "كودتا " ناميده بودند، پرسيد منبع اطلاعاتي رسانه‌هاي آمريكايي و دولت‌هاي وابسته به آمريكا در اين موضوع چيست؟ اين منبع چيزي نيست جز اظهارات كانديداي شكست خورده ايران كه آمريكا نيز ترجيح مي‌داد وي پيروز انتخابات باشد. اين در حالي است كه نتايج منتشر شده از نظرسنجي‌هاي مستقل صورت گرفته توسط "مركز غيرانتفاعي نظرسنجي عمومي " و "مؤسسه نيو امريكن فانديشن " چند هفته مانده به انتخابات خبر از برتري احمدي‌نژاد داده بودند. رابرتز سپس با اشاره به كمك‌هاي آمريكا به اغتشاشگران مي‌نويسد: "گزارش‌هاي زيادي وجود دارند كه از برنامه دولت آمريكا براي بي‌ثبات‌سازي ايران خبر مي‌دهند. " طبق يكي از اين گزارش‌ها، ژنرال "ميرزا اسلم بيك "، رئيس سابق ارتش پاكستان اعلام كرد: اسناد بي‌چون و چرايي وجود دارد كه بر دخالت آمريكا در قضاياي انتخابات ايران دلالت دارند. اين اسناد "ثابت مي‌كند كه سازمان سيا چهارصد ميليون دلار در داخل ايران به منظور بروز يك انقلاب مخملي پس از برگزاري انتخابات، هزينه كرده است ". رابرتز با اشاره به انقلاب مخملي در كشورهايي چون گرجستان و اوكراين مي‌نويسد: "چنين احتمالي مطرح است كه كانديداي شكست خورده در ايران يعني ميرحسين موسوي به عنوان اجراكننده خواسته‌هاي آمريكا خريداري شده و پول دريافت كرده باشد. " دستيار سابق وزارت خزانه‌داري آمريكا مي‌افزايد: "در صورتي كه عاقلانه به انتخابات ايران بنگريم بايد از ايرانيان پرسيد كه اگر كشور شما از سوي آمريكا و رژيم صهيونيستي به طور مداوم تهديد به جنگ و يا حتي حمله هسته‌اي شود، آيا شما ترجيح مي‌‌دهيد كه بهترين مدافع خود را رها كنيد و كسي را انتخاب كنيد كه از سوي آمريكا و اسرائيل ترجيح داده شده است؟ " وي سپس خطاب به مدعيان تقلب در انتخابات ايران مي‌گويد: "آيا شما باور مي‌كنيد كه مردم ايران به كسي رأي دهند كه ايران را به كشوري تبديل كند كه تحت نفوذ آمريكا باشد؟ " وي مي‌نويسد: "تنها درصد كمي از جوانان ايران هستند كه به راحتي توسط پول‌هاي آمريكا سازماندهي مي‌شوند تا با دولت ايران و موازين اسلامي اين نظام به مخالفت بپردازند. در حقيقت آمريكا از ايرانيان غرب‌گرا براي بي‌اعتبار ساختن انتخابات و دولت ايران بهره مي‌برد. " وي سپس چنين مي‌آورد: "من به عنوان كسي كه تمامي قضايا را از داخل دولت آمريكا مي‌بينم مي‌گويم كه باور دارم هدف نهايي آمريكا از به كارگيري رسانه‌هاي وابسته براي مخالف نشان دادن دولت ايران با مردم اين كشور و بي‌اعتبار نشان دادن انتخابات ايران است. "(8)

رابرتز در مقاله ديگري نوشت: "ما هم‌اكنون شاهد تلاش‌هاي آمريكا براي برقراري انقلاب مردمي در ايران به رهبري سيا، كه در واقع همان انقلاب مخملي است، هستيم. دخالت آمريكا و اطلاعات غلطي كه به صورت هماهنگ توسط رسانه‌هاي غربي منتشر شد، براي ما مشخص كرد كه دولت يا فردي اين روند را هدايت مي‌كند. از سوي ديگر نيز نمي‌توانيم فراموش كنيم كه غرب همواره خواستار اين بود كه انقلاب 1979 ايران را به هر نحو ممكن سرنگون كند و البته براي رسيدن به اين هدف از هيچ اقدامي از جمله فريب‌كاري و حتي حمله فروگذار نكرد. باور كردن اين موضوع نيز روز به روز دشوارتر مي‌شود كه رسانه‌هاي غرب تنها به دليل شرايط واقعي موجود، چنين پوشش گسترده‌اي به اين رخداد مي‌دهند. براساس گزارش منابع متنوع كه از انتخابات ايران گزارش ارايه مي‌دادند، پيش از پايان شمارش آرا و بدون هيچ‌گونه مدرك مستدلي، آقاي موسوي خودش را پيروز ناميده بود و هرگونه نتيجه را قبل از اعلام به چالش كشيد. در حالي كه موسوي به عنوان يكي از مردان هاشمي رفسنجاني معرفي شده بود، چرا نبايد باور كرد كه احمدي‌نژاد به همان شكلي كه هاشمي را با اختلاف زياد شكست داده بود، همين نتيجه را در برابر موسوي نيز به دست آورده باشد؟

پيش از انتخابات ايران، كنت تيمرمن، يكي از نئومحافظه‌كاران در نوشته‌هاي خود فاش ساخته بود كه "انقلاب رنگيني " در حال ساماندهي است. او نوشته بود: "صحبت‌هايي از انقلاب سبز " در تهران وجود دارد. چرا قبل از اين كه نتيجه انتخابات اعلام شود، اعتراضات را سازماندهي كردند؟ پاسخ اوليه به انتخابات مشكوك نمي‌تواند اعتراضات از قبل هماهنگ شده باشد. سازمان تيمرمن، "بنياد دموكراسي "، كه زير مجموعه‌اي از بنياد ملي دموكراسي NED است، در جهت تشويق دموكراسي آمريكايي در ايران تأسيس شده است. بر اساس اظهار تيمرمن، NED به گروه‌هاي طرفدار موسوي كه با گروه‌هاي غيردولتي خارج از ايران در ارتباط بودند كمك مالي مي‌كند، ولي رسانه‌هاي جمعي آمريكا تمام اين واقعيت‌هاي تعيين‌كننده را ناديده گرفتند. اين رسانه‌ها تحليل‌هاي واقع‌بينانه ارايه نمي‌دهند. آنها جنگ تبليغاتي عليه دولت ايران را در پيش گرفته‌اند. ما مي‌دانيم كه آمريكا تروريست‌هاي خارج از ايران را سازماندهي مي‌كند كه اين گروه‌ها عمليات تروريستي نظير بمب‌گذاري و ديگر حملات را انجام مي‌دهند. پس احتمال اين نيز مي‌رود كه اين تروريست‌ها، اقداماتي مانند آتش زدن اتوبوس و ديگر عمليات‌هاي تخريبي اعتراضات تهران را برعهده داشته باشند. يكي از نويسندگان نوشته بود كه از ظهور ده‌ها هزار تهمت مبني بر تقلب در انتخابات در توئيتر متعجب شده است. بررسي‌هاي او نشان مي‌داد كه تمام كاربرهاي مورد استفاده، تنها از روز بعد از انتخابات شروع به فعاليت‌ كرده بودند. او همچنين به مطلبي كه در روزنامه جروز‌الم پست در روز 14 ژوئن، مدعي نقش اسرائيلي‌ها در اين زمينه شده بود، اشاره كرده است. چرا جوانان ديگر نقاط دنيا كه به موضوع تقلب انتخاباتي در هر جاي ديگر دنيا بي‌تفاوت هستند، نسبت به رويدادهاي اخير ايران حساسيت نشان مي‌دهند؟ "

تيري ميسان،‌ تحليل‌گر مشهور غربي كه كتاب‌هاي او درباره 11 سپتامبر و معماهاي پيرامون آن وي را به شخصيتي مشهور تبديل كرد، نيز دريافت مشابهي با آن چه كه پل رابرتز ارايه كرد، دارد. وي طبق مقاله‌اي كه در پايگاه اينترنتي "ولترنت " نوشت، "انقلاب سبز " تهران را جديدترين نسخه از "انقلاب‌هاي رنگي " دانست. انقلاب‌هايي كه آمريكا را قادر ساخته بدون نياز به استفاده از زور، در چندين كشور حكومت‌هاي دست نشانده خود را بر سر قدرت آورد. ميسان كه "انقلاب‌هاي رنگي " را اصولاً "انقلاب " نمي‌داند تاكنون به دو كشور مواجه با اين بحران مشاوره داده است. او درباره انقلاب‌هاي رنگي مي‌نويسد: آنها انقلاب به نظر مي‌رسند، زيرا قشرهاي وسيعي از جمعيت را بسيج مي‌كنند، اما به "به دست‌گيري قدرت " بيشتر شبيه هستند، زيرا هدف آنها تغيير ساختارهاي اجتماعي نيست. آنها اميدها را به سمت جايگزيني يك طبقه حاكم با طبقه ديگر، جهت اجراي سياست‌هاي خارجي و اقتصادي طرفدار آمريكا هدايت مي‌كنند. به نظر ميسان مكانيسم اصلي "انقلاب‌هاي رنگي " عبارت است از متمركز ساختن خشم مردمي بر روي اهداف مورد نظر. اين جنبه‌اي از روانشناسي توده‌ها است كه همه چيز را در مسيرش نابود مي‌كند و هيچ استدلال منطقي ياراي ايستادن در برابر آن را ندارد. كسي كه ديوارش از همه كوتاه‌تر است، حداقل براي يك نسل به خاطر همه مصيبت‌هايي كه گريبان كشور را گرفته‌‌اند، سرزنش خواهد شد. تيري ميسان پس از آن كه به كشورهاي مختلفي كه تجربه انقلاب‌هاي رنگي را از سر گذرانده‌‌اند اشاره مي‌كند، به موضوع ايران مي‌پردازد. او در تبيين اين مسئله مي‌نويسد: ابتدا در سال 2007 يك بودجه چهارصد ميليون دلاري از سوي كنگره براي سازماندهي يك "تغيير رژيم " در ايران به تصويب رسيد. اين علاوه بر بودجه‌هاي NED، USAID، سيا و ديگران بود. به اعتقاد وي دولت بوش پس از تأييد تصميم اتخاذ شده از سوي ستاد مشترك ارتش مبني بر عدم انجام حمله نظامي به ايران، تصميم گرفت يك انقلاب رنگي در ايران راه بيندازد. اين گزينه سپس مورد تأييد دولت اوباما قرار گرفت. ميسان سابقه اين طرح را به سال 2002 مربوط مي‌داند و افرادي مانند مايكل لدين را از فعالان اوليه اين طرح برمي‌شمرد. او كه در اين مقاله به دلايل شكست انقلاب رنگي در ايران نظر داشت، مي‌نويسد: "اين پروژه شكست خورد، زيرا موسوي و اغتشاشگران نتوانستند محمود احمدي‌نژاد را در كانون خشم مردم قرار دهند. مردم ايران در تله نيفتادند، آنها احمدي‌نژاد را مسئول تحريم‌هاي اقتصادي آمريكا عليه ايران نمي‌دانستند. بنابراين تظاهرات به تهران محدود شد.

حكومت از برپايي تظاهرات در مقابل تظاهرات مخالفان خودداري كرد و اجازه داد توطئه‌گران خودشان را افشا كنند. با اين حال، بايد توجه كرد كه تبليغات در رسانه‌هاي غربي موفقيت‌آميز بود. افكار عمومي جهان واقعاً باور كرده بودند كه دو ميليون ايراني به خيابان‌ها ريختند، در حالي كه رقم واقعي ده برابر كمتر بود. " تيري ميسان، مقاله‌اش را با اين پرسش به پايان مي‌برد كه پس از چشم‌پوشي از جنگ و ناكامي در سرنگوني حكومت ايران، چه گزينه‌ ديگري براي باراك اوباما باقي مانده است؟ "(9)

كمترين دستاوردي كه آشوب‌ها و مسايل پس از انتخابات مي‌توانست براي آمريكا داشته باشد، كشاندن ايران به موضع انفعالي و تغيير در رفتار سياست خارجي ايران بود. هيلاري كلينتون، وزير خارجه آمريكا در مصاحبه‌اي با خبرنگاران در روزهاي پس از انتخابات ايران ضمن آن كه تأكيد كرد، دولت اوباما گفت‌وگو با ايران در خصوص مسئله هسته‌اي و ديگر مسايل را بدون توجه به اين كه چه كسي پيروز انتخابات ايران است دنبال خواهد كرد، اما افزود: ما منتظريم نتيجه روندهاي داخلي را ببينيم. كلينتون گفت: هدف ما دنبال كردن هر فرصتي است كه ممكن است در آينده در رابطه با ايران براي گفت‌وگو درباره مسايل بزرگ وجود داشته باشد. او با ايراد اتهامات عليه ايران گفت: ما قصد داريم تعامل را دنبال كنيم، زيرا فكر مي‌كنيم اين به نفع آمريكا و جامعه جهاني است كه با دولت ايران در خصوص موضوعات مهمي نظير نيت‌شان در برنامه هسته‌اي، حمايت‌شان از تروريسم و دخالت‌شان در امور همسايگان و ديگر كشورها مذاكره كنيم. كلينتون به گفت‌وگو‌هاي آمريكا با اتحاد جماهير شوروي در جنگ سرد اشاره كرد كه در آن هم آمريكا گفت‌وگو با دشمنانش را منطقي مي‌دانست.(10)

اما روزنامه "بوستون گلوب " آمريكا نيز درباره دلايل حمايت كاخ سفيد از آشوبگران مي‌نويسد كه دولت اوباما اميدوار است حوادث پس از انتخابات و افزايش شكاف در ايران، منجر به امتيازدهي جمهوري اسلامي به آمريكا شود. مقامات آمريكايي از دولت بوش تا به امروز بارها تأكيد كرده‌اند كه ايران در مذاكرات هسته‌‌اي و مسايل منطقه‌اي دست برتر را داشته و تا وضعيت بدين نحو است، توقع مذاكره مؤثر، با هدف امتيازگيري از ايران احمقانه و مضحك است. آنها به همين دليل با تدارك اغتشاش درصدد برآمدند براي ميز مذاكره برگ برنده‌اي در دست داشته باشند. اما با وجود انتحار افراطيون، اين برگه هم با اقتدار جمهوري اسلامي و هوشياري ملت ايران سوخت و خاكسترش براي غرب و آ‌مريكا باقي ماند. حتي برخي وضعيت فعلي را براي غرب سخت‌تر از گذشته ارزيابي مي‌كنند. همكاري آمريكا و غرب با اصلاح‌طلبان افراطي در آشوب‌هاي خياباني در حالي به اوج رسيد كه در چالش هسته‌اي نيز مقامات دولت بوش بارها اعلام كردند به كمك اصلاح‌طلبان توانسته بودند، تمام فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران را به تعطيلي بكشانند، اما روي كار آمدن دولت اصولگرا همه چيز را به هم ريخت، بوش به همين دليل از حمايت صريح خود از اصلاح‌طلبان در ايران خبر داده بود و اوباما نيز همان رويه را به شيوه‌اي پنهان‌كارانه‌تر ادامه مي‌دهد.(11)

به عبارت ديگر آمريكا در دوره جديد ترجيح مي‌دهد علاوه بر بهره‌گيري از برچسب‌هايي چون "حمايت از تروريسم " و "سلاح هسته‌اي " و "به خطر افتادن امنيت جهاني " از برگ و انگ "نقض حقوق بشر " نيز بهره بيشتري ببرد. همچنان كه "توماس فريدمن " مقاله‌نويس روزنامه "نيويورك تايمز " مي‌نويسد: "اگر مسائل حقوق بشري را مورد توجه قرار ندهيم، پيام ما به مردم ايران اين است كه شما براي ما اهميت نداريد و تنها سلاح هسته‌اي مهم است. با علم به اين كه اين تنها دست ايراني‌ها است تا تاريخ خود را تغيير دهند، ما نمي‌توانيم بيش از آن‌چه آن‌ها مي‌خواهند انجام دهيم. " فريدمن همچنين ادعا مي‌كند كه اكنون پس از انتخابات خرداد ماه ايران، گروهي كه دولت را در دست دارد چندان از حمايت مردمي و روشنفكران جامعه برخوردار نيستند. اكنون محمود احمدي‌نژاد نمي‌تواند صداي مرگ بر آمريكا را بلندتر از مرگ بر ديكتاتور بشوند. اكنون تحريم‌هاي بيشتر عليه ايران نه تنها زندگي سياسي در ايران را با فاجعه مواجه خواهد كرد، بلكه به طور قطع از نظر اقتصادي نيز فاجعه‌اي در پيش خواهد بود. از نگاه فريدمن، جرج بوش با اهريمن‌نمايي "اقتدارگرايان " در خاورميانه به آن‌ها امكان مقابله به مثل داد، اما اوباما با استفاده از قدرت مخملي باعث شده است كه [برچسب] آمريكايي ديگر توهين نباشد.(12)

روزنامه نيويورك‌تايمز در جهت افشاي برخي مداخلات دولت اوباما در حوادث و آشوب‌هاي پس از انتخابات دهم به يك سند اشاره مي‌كند. اين روزنامه در گزارش خود مي‌نويسد: "روز دوشنبه (25 خرداد 1388) يك كارمند ارشد وزارت خارجه آمريكا با ارسال ايميلي به مديران شبكه اجتماعي توئيتر خواهان به تعويق انداختن تعميرات برنامه‌ريزي شده اين پايگاه اينترنتي شد تا از اين طريق مخالفان بتوانند بدون وقفه اطلاعات لازم درباره تظاهرات خياباني را بين خود و جهان خارج رد و بدل كنند. "پي‌. جي. كراولي " معاون امور ارتباطات وزارت خارجه آمريكا در اين‌باره گفت: "درخواست ما از توئيتر اين بود: شما در اين زمان حساس نقشي مهم در ايران ايفا مي‌كنيد، آيا مي‌توانيد به كار خود ادامه دهيد؟ براساس اين گزارش‌ توئيتر روز شنبه بعد با تبعيت از درخواست مذكور اعلام كرد: "عمليات به روزرساني پايگاه خود را به تعويق انداخته چون شركاي آن در حال حاضر بر نقش توئيتر به عنوان يك ابزار مهم ارتباطاتي در ايران صحه گذاشته‌اند. " در همين حال پايگاه اينترنتي "نهرين‌نت " نوشت: ديپلمات‌هاي آمريكايي در برخي كشورهاي حوزه خليج فارس اقدام به ساماندهي تظاهرات عليه انتخابات رياست جمهوري ايران با استفاده از مخالفات جمهوري ‌اسلامي كرده‌اند. به گزارش اين پايگاه اينترنتي، ديدارهاي قبل از انتخابات با هدف رسيدن به روشي براي پوشش رسانه‌اي‌- سياسي عليه محمود احمدي‌نژاد برگزار شد و ارتباط اين افراد با ديپلمات‌هاي آمريكايي پس از پيروزي احمدي‌نژاد براي ايجاد آشوب در اوضاع داخلي ايران افزايش يافت. به نوشته نهرين نت، پليس و نيروهاي امنيتي امارات متحده عربي و به خصوص در دوبي هيچ‌گونه مخالفتي با انجام تظاهرات در مقابل كنسولرگري ايران در اين منطقه نكرده‌اند.(13)

همچنين بررسي فعاليت‌هاي خبري شبكه تلويزيوني سي‌ان‌ان در روزهاي پس از انتخابات نشان مي‌دهد اين شبكه تمام توان خود را جهت بهره‌برداري از اغتشاشات بسيج كرده است. گردانندگان سي‌ان‌ان با قطع برنامه‌هاي عادي به طور ويژه به انعكاس تحولات ايران پرداخته و با استفاده از تصاوير دريافتي بينندگان كه قابل استناد نبود، حتي معيارهاي حرفه‌اي انتقال خبر را زير پا گذاشت. اين شبكه حتي پا را فراتر مي‌گذارد و به آموزش اغتشاشگران روي مي‌آورد. شبكه مزبور در برنامه‌هاي مختلفي راه‌هاي هك كردن سايت‌هاي اطلاع‌رساني كشور را به بينندگان خود آموزش مي‌دهد. همچنين به اصرار از بينندگان مي‌خواهد هرگونه فيلم و عكس حرفه‌اي و غيرحرفه‌اي از اغتشاشات اخير را جهت بهره‌برداري به آدرس الكترونيكي سي‌ان‌ان ارسال كنند. همچنين سرويس تويوب نيز با تجديد نظر در قوانين خود، نمايش فيلم‌هاي تحريك‌كننده عواطف و احساسات را مجاز اعلام كرد. از سوي ديگر، "اريك اشميت " از مديران گوگل با لحني تهديدآميز عليه ايران مي‌گويد: "كشورهايي چون ايران كه در تلاش براي اعمال محدوديت بر رسانه‌هايي چون تلويزيون، اينترنت، راديو و تلويزيون هستند خود را به مخاطره مي‌اندازند و مسئوليت اين كار با آن‌ها خواهد بود... ما وكلاي زيادي داريم كه در هر يك از اين كشورها فعاليت مي‌كنند. "(14)

در ميان رسانه‌هاي تأثيرگذار آمريكايي شبكه ماهواره‌اي VOA كه زمان زيادي از تأسيس آن نمي‌گذرد، شرايط ويژه‌تري دارد. زيرا اين شبكه با داشتن زبان فارسي و استفاده از برنامه‌هاي حرفه‌اي‌تر نسبت به شبكه‌هاي ماهواره‌اي يادشده از تأثيرگذاري بالايي برخوردار بود. هفته‌نامه آلماني "شوايتس " در روزهاي تنش و آشوب در تهران طي ويژه‌نامه‌اي موضوع آشوب‌ها را بررسي مي‌كند و از نقش آمريكا در شعله‌ور شدن آتش اغتشاش مي‌نويسد. اين مجله در مقاله‌اي تحت عنوان "ايران؛ آشوب‌ها را آمريكا مديريت مي‌كند " آورده است: تلاش مي‌كنند از درون بر ايران تأثير بگذارند. به همين دليل اپوزيسيون را به شدت حمايت مي‌كنند. مديريت مطبوعاتي در جهان در خارج از ايران است و نه در داخل آن. مركز اصلي براي سقوط تهران، در واشنگتن است. 85 ميليون دلار كه كابينه بوش براي تغيير رژيم تصويب كرده است، بخش زياد آن به صداي آمريكا و راديو فردا پرداخت شده تا براي فراخوان به شورش و برنامه‌سازي خرج كنند.(15)

با گسترش سياست براندازي نرم توسط دولت اوباما بهره‌گيري از بازي‌هاي رايانه‌اي نيز از نظر نيفتاده است. پيش از انتخابات شركت "Kuma " توليدكننده بازي‌هاي رايانه‌اي بازي تحت عنوان حمله به ايران را روانه بازار كرد كه در آن سربازان آمريكايي به تأسيسات اتمي ايران حمله مي‌كنند. همين شركت قبل از حمله‌ آمريكا به عراق و افغانستان، بازي‌هاي رايانه‌هاي كه در آن حمله آمريكا به اين دو كشور شبيه‌سازي شده بود را توليد كرد و به بازار خاورميانه فرستاد. از همين رو عرضه بازي حمله به ايران بار رواني سنگيني را به فعالان سياسي و جامعه تحميل كرد. اما پس از حوادث انتخابات دهم رياست جمهوري بازي جديدي درباره ايران طراحي و روانه بازار شد كه كاربران در مراحل مختلف بازي با شيوه‌هاي براندازي نرم و انقلاب مخملي آشنا مي‌شدند. در اين بازي كه نسخه‌هاي كپي شده و ارزان آن در سطح كشور عرضه شده بود، كاربر اين بازي به عنوان مسئول يك گروه شصت نفره برگزيده مي‌شود و با همراهي اين شصت نفر به اقدامات براندازانه دست مي‌زند، اين گروه شصت نفره با روش‌هاي اغتشاش‌گري، تسخير شهر، شناسايي نقاط حساس و ديگر اقدامات اين چنيني آشنا مي‌شود و در نهايت موفق به براندازي حكومت محلي توسط رفتار بدون خشونت مي‌شود، يعني همان روش‌هايي كه پيشتر در نظريات افرادي مانند جين‌شارپ مشاهده كرديم.

اما گذشته از اين نسخه‌هاي بدلي، جين ‌شارپ، كه او را پدرخوانده انقلاب‌هاي مخملي مي‌دانند و ده‌ها بار در دانشگاه‌ هاروارد بر روي اين موضوع كار كرده است در مصاحبه‌اي با آسوشيتد پرس به ايرانيان مژده داد كه مقالات وي به زبان فارسي براي استفاده معترضان در اينترنت وجود دارد. شارپ و برخي شاگردان وي با حمايت از اغتشاشگران اعلام كردند كه آن‌ها بايد از روش‌هاي متنوعي استفاده كنند و از ديگر روش‌ها نيز بهره بگيرند و تنها به تظاهرات خياباني قانع نشوند. "پيتر آكرمان " يكي از بنيان‌گذاران مركز بين‌المللي مناقشات قهرآميز در واشنگتن، كه در سال 2005 در دوبي براي گروه‌هاي اپوزيسيون فعال ايران جلسات توجيهي برگزار كرده است، گفت: "اگر اين حركت آن‌گونه كه تعريف شده است كه بيشتر به صورت تظاهرات و اغتشاشات خياباني عليه پليس باشد، ممكن است كه به زد و خوردهاي خشونت‌آميز ختم شود يا نشود كه اين با شكست اپوزيسيون پايان خواهد پذيرفت. " همچنين "پاپوويك " از بنيان‌گذاران گروه‌هاي مقاومت دانشجويي صربستان خطاب به اغتشاشگران ايران گفت: "اين معترضان بايد خود را براي مدت طولاني مقاومت آماده كرده و از تاكتيك‌هايي با ريسك پايين استفاده كنند. "

وي به عنوان نسخه عملياتي به كاربران سايت توئيتر پيشنهاد كرد چراغ‌هاي جلوي ماشين خود را به عنوان اعتراض روشن نگه داشته و در كنار خيابان‌ها با بالا گرفتن قرآن، كتاب آسماني خود، به روي سر اعتراض‌ها را ادامه دهند. البته بايد همزمان كاركردهاي ديگري همه انجام دهند. وي چند تاكتيك را به اغتشاش‌گران پيشنهاد كرده است: لباس سبز بپوشند و به دادن شعارهاي اول انقلاب مبادرت كنند. او معتقد است گرچه شرايط فرهنگي و موقعيت‌ها براي اعتراض متفاوت است، اما اصول يكي است.

مداخلات ايالات متحده در حوادث انتخابات دهم رياست جمهوري ابعاد گسترده‌تري دارد كه برخي از آن‌ها را مي‌توان در اعتراضات متهمان آشوب‌هاي پس از انتخابات نيز به دست آورد. با وجود اين، دولت اوباما علاوه بر تخصيص منابع مالي، بسيج رسانه‌اي و مديريت تشكيلات متكثر و متضاد مخالف ايران، به انجام برخي ديپلماسي‌ها نيز پرداخت. سفر اوباما در تير 1388 به مسكو از اين جمله است كه در آنجا ايران را "تهديد بزرگ " خواند.(16) همچنين همانطور كه "جروزالم ‌پست " روزنامه صهيونيستي مي‌نويسد دولت اوباما سعي دارد از اسرائيل به عنوان چماقي براي فشار عليه ايران در مذاكرات و مسايل ديپلماسي بهره ببرد. ماجرا از آنجا آغاز شد كه "جوزف بايدن " معاون رئيس جمهور آمريكا در يك مصاحبه از استقلال اسرائيل براي نوع روابط با كشورهاي ديگر سخن گفت كه اين بيانات وي در آن مقطع زماني به منزله چراغ سبز واشنگتن براي حمله اسرائيل به ايران تلقي شد. بايدن در مصاحبه با شبكه تلويزيوني اي‌بي‌اس گفته بود: "آمريكا متعهد به مذاكره هسته‌اي با ايران در چارچوب گروه 1+5 است، اما ما نمي‌توانيم مانع از اين شويم كه اسرائيل مسير ديگري را در برابر ايران انتخاب كند. اسرائيل دولتي مستقل است و مي‌تواند براي خودش تعيين كند كه در مقابل ايران چگونه عمل كند. اگر دولت نتانياهو تصميم بگيرد مسير ديگري پيش بگيرد حق مطلق اوست. " وي همچنين گفت: "اگر كشوري يقين كند بقايش توسط كشوري ديگر به خطر افتاده، آمريكا نمي‌تواند به آن كشور ديكته كند كه چه كار مي‌تواند يا نمي‌تواند انجام دهد. بعد از اين اظهارات فضاي رسانه‌اي ويژه‌اي مبني بر تحليل حمله احتمالي اسرائيل به ايران ايجاد شد كه بسياري از مقامات غربي به ناچار درباره آن اظهارنظر كردند. اما پس از مدتي مقامات آمريكايي و از جمله اوباما چنين چراغ سبزي را قوياً انكار كردند و آن را به مصلحت ندانستند. "(17) البته وجود چنين سياست‌هايي در دستگاه خارجي ايالات متحده كه سخناني متضاد از آن خارج شود را چند بار ديگر نيز شاهد بوده‌ايم. به طور مثال جو بايدن روز يكشنبه 24 خرداد در مصاحبه با شبكه تلويزيوني NBC نتايج و اصالت انتخابات ايران را زير سوال مي‌برد و اما از سوي ديگر، پس از انجام مراسم تنفيذ رياست جمهوري رابرت گيبز سخنگوي كاخ سفيد در روز سيزده مرداد اعلام مي‌كند كه از نظر دولت آمريكا، آقاي احمدي‌نژاد رئيس جمهور منتخب مردم ايران است و موضوع مشروعيت دولت احمدي‌نژاد مسئله‌اي داخلي براي ايرانيان است.

ادامه دارد....

* پي نوشت:
1. "ابراز نگراني اوباما از برخورد با آشوبگران در تهران "؛ روزنامه كيهان؛ پنجشنبه 28 خرداد 1388.
2. "اوباما مي‌خواهد از ضربه بزرگ برگ برنده بسازد "؛ روزنامه كيهان؛ شنبه 30 خرداد 1388.
3. "واكنش‌ها به موضع اوباما در قبال انتخابات ايران "؛ روزنامه كيهان؛ شنبه 30 خرداد 1388.
4. "معاون وزير جنگ بوش: با موسوي مستقيماً تماس بگيريم "؛ روزنامه ايران؛ پنجشنبه 4 تير 1388، ش 4244.
5. جمشيدي، محمد؛ پيشين.
6. "سيا به دنبال جنگ داخلي در ايران بود "؛ روزنامه ايران؛ پنجشنبه‌ 4 تير 1388.
7. "دستياران ايراني آمريكا در پروژه القاي تقلب "؛ روزنامه كيهان؛ يكشنبه 4 مرداد 1388.
8. "توطئه عليه انقلاب ايران با دلارهاي آمريكايي "؛ خبرگزاري فارس؛ دوشنبه يك تير 1388؛ كد مطلب 8804010528.
9. "با شكست انقلاب رنگي در ايران اوباما ديگر چه گزينه‌اي دارد "؛ خبرگزاري فارس؛ 14 مرداد 1388؛ كد مطلب 8805141420
10. "هيلاري كلينتون: دولت آمريكا به دنبال گفت‌وگو با ايران است "؛ روزنامه كيهان؛ شنبه 30 خرداد 1388.
11. "آمريكا امتيازي مي‌خواست، اصلاح‌طلبان فراهم كردند "؛ روزنامه كيهان؛ چهارشنبه‌ 21 مرداد 1388؛ ش 19434، ص 2.
12. "واكنش مقامات و نگاه مطبوعات جهان به انتخابات ايران "؛ پايگاه اينترنتي "راديو صداي آمريكا "؛ 24/3/1388.
13. "پيگيري ويژه وزارت خارجه آمريكا براي سازماندهي اغتشاش "؛ روزنامه كيهان؛ پنجشنبه 28 خرداد 1388، ص2.
14. "تشكيل اتاق جنگ رواني در CNN عليه ملت ايران "؛ خبرگزاري فارس؛ 3 تير 1388.
15. "خط و نشان رئيس google براي ايرانيان "؛ پايگاه اينترنتي جهان نيوز؛ 7 تير 1388.
16. "از سوي مجله آلماني شوايتس صورت گرفت؛ افشاگري نقش آمريكا در مديريت آشوب‌هاي تهران "؛ خبرگزاري فارس؛ كد مطلب: 8802201195.
17. "در جريان سفر به مسكو اوباما ايران را "تهديد بزرگ " خواند "؛ روزنامه كيهان؛ چهارشنبه 17 تير 1388،ش 19405.
18. "پشت پرده بازي مشترك آمريكا و اسرائيل "؛ روزنامه كيهان؛ چهارشنبه 17 تير 1388؛ ش 19405، ص 2.
منبع: كتاب شورش اشرافيت بر جمهوريت



نوشته شده در   دوشنبه 13 دي 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode