ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 3 آذر 1403
شنبه 3 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 1 دي 1389     |     کد : 13126

خلاقيت، عنصر گمشده

در شرايطي كه توليد ساده‌ترين و كم‌تدارك‌ترين سريال‌هاي تلويزيوني هم دست‌كم نياز به بودجه‌اي به اندازه چند فيلم سينمايي دارند، تله‌فيلم فضاي خوبي براي به تصوير كشيدن ايده‌هاي مختلف است. ايده‌هايي كه گاهي به دليل تجربه‌گرايي يا ساختار جديد و امتحان‌نشده‌اي كه دارند، با ريسك بالايي همراه هستند.

جام جم آنلاين: در شرايطي كه توليد ساده‌ترين و كم‌تدارك‌ترين سريال‌هاي تلويزيوني هم دست‌كم نياز به بودجه‌اي به اندازه چند فيلم سينمايي دارند، تله‌فيلم فضاي خوبي براي به تصوير كشيدن ايده‌هاي مختلف است. ايده‌هايي كه گاهي به دليل تجربه‌گرايي يا ساختار جديد و امتحان‌نشده‌اي كه دارند، با ريسك بالايي همراه هستند.

در چنين شرايطي تله‌فيلم، گونه محبوب، بيشتر فيلمسازان و تماشاگران محسوب مي‌شود. از موقعيت‌هايي كه براي پخش تله‌فيلم مناسب است، مناسبت‌هايي مثل اعياد و سوگواري‌ها هستند. تله‌فيلم‌هايي كه در اعياد و شادي‌ها يا ايام عادي پخش مي‌شوند، آزادي‌هاي بيشتري در نحوه بيان دارند. مثلا در يك فيلم كاملا جدي و دراماتيك، ممكن است شخصيت‌هاي فرعي وجود داشته باشند كه با موقعيت‌ها و ديالوگ‌هاي طنزآميز حال و هواي داستان را عوض كنند.

اما در مورد تله‌فيلم‌هايي كه براي مناسبت‌هايي مانند عزاداري ساخته مي‌شوند، چارچوبي وجود دارد كه فيلمساز بايد آن را در نظر بگيرد. چنين تله‌فيلم‌هايي بايد با حال و هواي جامعه و حس عموم مردم در ايام سوگواري مناسبت داشته باشند و ارزش‌هاي مذهبي را رعايت كنند. از سوي ديگر زياده‌روي در بازتاب دادن حال و هواي سوگوارانه جامعه در مناسبت‌هاي مذهبي اين خطر را به دنبال دارد كه اين گونه از تله‌فيلم‌ها عبوس و عاري از خلاقيت شوند. همين‌طور موضوعاتي مانند ايمان آوردن، شفا گرفتن، سلوك معنوي، تحول روحي بر اثر برخورد با نشانه‌هاي مذهبي و عرفاني، نذر و موضوعاتي از اين دست، دستمايه اصلي اين نوع تله‌فيلم‌ها هستند. خطر ديگري كه متوجه اين فيلم‌هاست، تكراري شدن سوژه است كه باعث مي‌شود بيننده از همان اول بتواند پايان ماجرا را حدس بزند. چون اغلب قصه‌هايي كه داستان‌هايي با مضامين معناگرا را به تصوير مي‌كشند طبق الگوهايي مشخص پيش مي‌روند. اما فيلمسازي كه قراردادها را تا حدودي بشكند و سعي كند كه خلاقيت را در فيلم خود بگنجاند، كاري متفاوت انجام داده كه ارزشمند و قابل بررسي است. مثلا يكي از تله‌فيلم‌هايي كه در ايام عاشورا پخش شد، «مقصد» به كارگرداني اصغر نعيمي بود. «مقصد» داستان زن جواني را بيان مي‌كند كه دچار بيماري سرطان شده است. همسر اين زن با تمام وجود ايمان دارد كه او شفا مي‌گيرد و سلامتي‌اش را باز مي‌يابد. اما «مقصد» بر خلاف آن چه كه از اول فيلم پيش‌بيني مي‌شد، در طول داستان روندي متفاوت را پيش مي‌گيرد. با مرگ زن در اواسط داستان، مرد در مورد اعتقادات و ايمانش دچار ترديد مي‌شود. در ميان تله‌فيلم‌هاي مناسبتي اين رويكرد خاص، باعث شده كه «مقصد» فيلمي متفاوت به نظر برسد. «مقصد» از نظر تكنيك‌هاي فيلمسازي مثل شيوه كارگرداني و تصويربرداري فيلم موفق و قابل تحسيني است. بافت تصويري اين فيلم مديون تصويربرداري خوب امير معقولي با نور طبيعي و ميزانسن دقيق اصغر نعيمي است كه با نگاهي سينمايي قاب‌بندي كرده و ميزانسن چيده است.

يكي ديگر از تله‌فيلم‌هاي قابل تحسيني كه در اين ايام پخش شده، «فرمانده» به كارگرداني علي عطشاني است. عطشاني كه به واسطه فيلم‌هاي سينمايي‌اش مانند «دموكراسي تو روز روشن» و «پوست موز» (كه البته پخش ويدئويي شد) شناخته شده است، در تله‌فيلم «فرمانده» هم با تسلط و مهارت عمل كرده است. «فرمانده» در مورد يكي از فرمانده‌هاي جنگ است كه بعد از سال‌ها مي‌خواهد بدون اين كه حرفش را به كسي تحميل كند، تفكر ارزشي و عقايد خيرخواهانه‌اش را وارد زندگي اطرافيانش كند. اين فيلم ثابت مي‌كند كه عطشاني برعكس بسياري از همكارانش، تله‌فيلم را دست‌كم نگرفته است. «فرمانده» مجموعه‌اي از دانسته‌ها و تكنيك‌هايي است كه عطشاني در قالبي جديد آن را ارائه كرده است. نگاهي به دو تله‌فيلم «مقصد» و «فرمانده» نشان مي‌دهد كارگردان‌هايي كه عمده تجاربشان را در سينما كسب كرده‌اند، نگاه دقيق‌تر، حرفه‌اي‌تر و نكته‌سنج‌تري نسبت به بقيه دارند و كار كردن آنها در زمينه تله‌فيلم را مي‌توان اتفاق خوبي تلقي كرد. البته اين فرضيه هميشه نمي‌تواند درست باشد. براي مثال عليرضا اميني، كارگرداني كه تجربه سينمايي موفق «هفت دقيقه تا پاييز» و فيلم تحسين‌شده «استشهادي براي خدا» را در كارنامه‌اش دارد، در تله‌فيلم «ريسمان سبز» نتوانسته انتظارات را برآورده كند و اثري كاملا معمولي ارائه داده است. بزرگ‌ترين ضعف فيلم اين است كه مسير داستان از اواسط فيلم تغيير مي‌كند و به اصطلاح دوپاره مي‌شود. «ريسمان سبز» به زندگي خانواده‌اي مسيحي مي‌پردازد كه به دينشان پايبند و معتقد هستند.

نكته: نگاهي به دو تله‌فيلم «مقصد» و «فرمانده» نشان مي‌دهد كارگردان‌هايي كه عمده تجاربشان را در سينما كسب كرده‌اند نگاه دقيق‌تر حرفه‌اي‌تر و نكته‌سنج‌تري نسبت به بقيه دارنددر اين ميان دختر خانواده به خاطر خواب‌هايي كه مي‌بيند به سمت پيگيري حوادث و اتفاقات عاشورا رهنمون مي‌شود. اما در اواسط فيلم، ماجرا به سوي اتفاقات كشيده مي‌شود و در آخر دختر مي‌فهمد كه دختر خانواده‌اي است كه در راه پيروزي انقلاب شهيد شده‌اند. اين تغيير جهت با كمي اغماض قابل درك است اما بدون اغماض قابل درك نيست! نكته مثبتي كه در اين تله‌فيلم به چشم مي‌خورد، شخصيت‌پردازي منطقي و عاري از دسته‌بندي است. يعني فيلم بازيگران را به 2 دسته خوب‌ها و بدها تقسيم نمي‌كند، دسته‌بندي سياه و سفيدي كه معمولا تله‌فيلم‌ها و سريال‌هاي ما از آن مصون نمي‌مانند، اما شخصيت‌پردازي «ريسمان سبز» منطقي است و نگراني‌ها و در نتيجه عكس‌العمل شخصيت‌ها باورپذير است.

يكي ديگر از تله‌فيلم‌هايي كه به‌گونه‌اي فرزند فيلم‌هاي سينمايي محسوب مي‌شوند، تله‌فيلم «نجوا» به كارگرداني حامد كلاهداري است. «نجوا» شروعي بسيار تأثيرگذار دارد كه باعث مي‌شود در همان سكانس‌هاي اول، توجه مخاطب به فيلم جلب شود. اين تله‌فيلم تمي دلهره‌آور دارد و اگر دلهره‌اي كه با ضرباهنگي تند و طي سكانس‌هاي پي‌در‌پي در همان اول به مخاطب انتقال داده مي‌شود، اينقدر زود جاي خود را به آرامش و حل شدن مساله و باز شدن گره داستان نمي‌داد، مي‌توانست حتي فيلم سينمايي خوبي هم باشد. اما چند دقيقه تأثيرگذار «نجوا» در همان ابتداي فيلم به سردي مي‌گرايد و از مابقي فيلم داستاني يكنواخت و بي‌روح مي‌سازد. به نظر مي‌رسد مديوم تلويزيون با توجه به پيچيدگي كمترش و اين‌كه نياز چنداني به تسلط تكنيكي ندارد براي كارگردان‌هاي تازه‌كاري مثل كلاهداري مناسب‌تر است و او در عرصه ساخت تله‌فيلم مي‌تواند موفق‌تر باشد تا پروژه‌هاي بلندپروازانه سينمايي.

يكنواختي داستان‌ها و روايت‌هايي كه نقطه اوج ندارند و روي يك خط ممتد پيش مي‌روند يكي از اشكال‌هاي تكرارشونده تله‌فيلم‌هاي ايراني است. بخصوص در آثار مناسبتي كه به الگوهاي مشخصي پايبند هستند اين اشكال بيشتر به چشم مي‌آيد. «توكل» و «تفاخر» به كارگرداني عباس خواجوند از جمله تله‌فيلم‌هايي بودند كه در ايام عاشورا پخش شد. هر دوي اين تله‌فيلم‌ها اين سوال را در ذهن مخاطب ايجاد مي‌كند كه چه تفاوتي ميان آنها و اپيزودهاي يك مجموعه عبرت‌آموز وجود دارد كه باعث مي‌شود اينها به صورت مستقل و در قالب تله‌فيلم پخش شوند. «توكل» و «تفاخر» به سبك اپيزودهاي مجموعه‌هايي مثل «كليد اسرار» و «شايد براي شما هم اتفاق بيفتد» شخصيت‌هاي سياه و سفيدي دارند كه هيچ‌كدامشان لحظه‌اي هم به خاكستري گرايش پيدا نمي‌كنند. سرنوشت هر كدام از شخصيت‌ها از همان ابتدا كه معرفي مي‌شوند مشخص است و اين مساله مهم‌ترين ويژگي مجموعه‌هاي عبرت‌آموز است. شايد بهتر بود «توكل» و «تفاخر» در قالب 2 اپيزود اين مجموعه‌ها يا يك تله‌فيلم 2 اپيزودي نمايش داده شود.

با اين كه مناسبت پخش تله‌فيلم‌هاي اين ايام واقعه عظيم عاشورا بود، اما كمتر تله‌فيلمي ارتباط مستقيمي با عاشورا و پيامدهاي آن داشت. در بخشي از داستان بعضي از تله‌فيلم‌ها نقاط اتصالي ميان سوگواري و داستان فيلم ايجاد شده بود اما اين موقعيت نيز در اغلب موارد در حاشيه قرار داشت. شايد مرتبط‌ترين روايت‌هاي عاشورايي 2 تله‌فيلم «روشني صبحدم» و «سايه برخورشيد» باشند كه آنها هم به روايت داستان شخصيت‌هاي فرعي اين اتفاق مي‌پردازند. يكي از آنها داستان حنظله و ديگري داستان خزيمه را در محور فيلم قرار داده‌اند و حال و هواي آن دوره تاريخي را از زاويه ديد آنها روايت مي‌كنند. اين شيوه روايت كمك مي‌كند كه بدون تمركز روي اصل واقعه (كه ابعاد عظيم آن به زحمت در قالب تصوير مي‌گنجد) به پيامدهاي ماجراي عاشورا و تأثير آن روي جامعه آن روزگار پرداخته شود.

شايد تأكيد روي خلاقيت در روايت و استفاده از قالب‌ها و سبك‌هاي جديد، اين تصور را ايجاد كند كه كيفيت نهايي يك تله‌فيلم بيش از هر چيز وابسته به داستان نو و غافلگيركننده آن است اما نكته اصلي اينجاست كه حتي يك داستان تكراري كه بارها با لحن‌ها و شيوه‌هاي مختلف روايت شده، در بستر يك مناسبت مذهبي و با رعايت مقتضيات ايام سوگواري، مي‌تواند با پرداختي خلاقانه و فكرشده به يك اثر قابل تأمل و جذاب تبديل شود.

شروينه شجري‌كهن / جام جم


نوشته شده در   چهارشنبه 1 دي 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode