شبكه روسي راشا تودي در گزارشي اعلام كرد كه گردانندگان اصلي دولت آمريكا نظاميان و مقامات پيشين دولت هستند كه رسانههاي اصلي در دست آنها است.
به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي خبرگزاري فارس، "راشا تودي " (rt.com) در گزارشي تأكيد كرد: دفتر ديپلماسي عمومي وزارت خارجه آمريكا در دهه 80، در روزنامههاي مهم سرمقالههايي را در جهت ايجاد يك جنگ رواني، به منظور جلب حمايت عمومي در به راهاندازي جنگي وحشيانه و پرهزينه عليه آمريكاي جنوبي منتشر كرد.
در همين رابطه "پيتر كورنبلا " (Peter Kornbluh) مدير آرشيو مستندات امنيت ملي كوبا و شيلي، اظهار داشته است: نام "دفتر ديپلماسي عمومي " در حقيقت پوششي براي عمليات سري طراحي تبليغات بوده كه در طي آن افرادي همچون خبرنگاران و نويسندگان، در ليست حقوقبگيران آمريكا قرار ميگرفتند. "
بنا بر اين گزارش، اين افراد كه تظاهر به مستقل بودن ميكردند در ستونهاي مربوط به نظرات شخصي در روزنامهها، مقالاتي مينوشتند بدون اينكه مشخص شود پشت اين نوشتهها در حقيقت دولت آمريكا است. ولي مدارك و اسنادي فاش شد كه اكنون ما ميدانيم "اتو ريچ " (Otto Reich) پشت سر اين مقالات بوده است، اتو ريچ كه در ماوراي اين فعاليتها قرار داشته است يك ديپلمات كوبايي- آمريكايي و يك فرد ضد كمونيست صليبي است.
اين گزارش در ادامه مينويسد: اگر چه دفتر ديپلماسي عمومي پس از بررسيها و تحقيقات به عمل آمده از جانب كنگره، همچون برهاي در رسوايي مربوط به فروش اسلحه به ايران قرباني شد، ولي اتو ريچ بدون هيچ اتهامي، سفير آمريكا در ونزوئلا و دستيار وزير امور خارجه آمريكا در امور نيمكره غربي شد، بلافاصله پس از سقوط رئيس جمهور هندوراس توسط يك كودتاي نظامي در 2009، اتو ريچ در رسانههاي مهم مجددا ظاهر شد.
به نوشته راشا تودي، "رادولفو پاستر " (Rodolfo Pastor) ديپلمات سابق هندوراس در اين زمينه ميگويد: ارتباط اتو ريچ به آنچه كه در هندوراس و رسانهها بخصوص رسانههاي آمريكا اتفاق افتاد بسيار آسان است. نفوذ و تاثير وي در رسانههاي اصلي از آنجا كاملا مشهود است كه يك شب پس از كودتا، به عنوان ستاره آن شب به "سيانان " دعوت ميشود. اتو ريچ همچون شبحي در اطراف حضور داشته و مسئول آنچه كه در دهه 80 رخ ميداده، بوده است. باعث تعجب است كه چه كسي به او براي اين نحو عملكرد پول پرداخت ميكرده است؟ "
اين گزارش افزوده است: ميراث تبليغات سفيد در دهه 80، راه را براي بكارگيري رسانهها در شروع جنگ عراق هموار كرد.
راشا تودي در ادامه گزارش خود به نقل از "گارس پورتر " (Gareth Porter) يك روزنامهنگار محقق و مستقل مينويسد: "جنگ عراق يك كتاب درسي است كه ضمن آن ميتوان يافت چگونه دولت با استفاده از تبليغات، داستانهايي را در رسانههاي آمريكا به منظور جلب نظرات مردم آمريكا براي تاييد جنگ منتشر ميكند. در عرض چند روز در سپتامبر 2002، نيويورك تايمز، "مايكل گوردون " و "جوديس ميلر " داستانيهايي ساخته و به چاپ رساندند به اين مضمون: "مقامات اطلاعاتي آمريكا متوجه شدهاند كه صدام حسين، لولههاي آلومينيومي خريداري كرده است كه تنها مورد استفاده آن در سلاحهاي هستهاي است. "
"نورمن سولومن " (Norman Soloman) بنيانگذار و رئيس موسسه صحت عمومي در واشنگتن اظهارداشت: "ماموريت اساسي براي پيشبرد امور سياسي و خط مشيهاي اصلي سياست خارجي تنها تغيير جهت داده است و گرنه ساختار همان ساختار است البته با كمي تغيير روش. "
وي ميافزايد: "در يك حكومت ديكتاتوري مهم نيست كه مردم چطور فكر ميكنند براي همين هم تبليغات آسانتر هستند ولي در يك جامعه دموكراتيك، تلاش براي تاثيرگذاري بر افكار عمومي اهميت زيادي دارد. اين تبليغات كه سابقاً به عهده دولت بوده است، اكنون به اتاق فكرها، رسانهها و كارشناسان و لابيگرها واگذار شده است. "
سولومن معتقد است: "بسياري از پوششهاي رسانهاي و توجه به "كاپيتال هيل " خط مشي ارائه شده از جانب كاخ سفيد و وزارت امور خارجه است. روزنامهنگاران و مقالهنويسان، غالباً از اعضاي كنگره راهنمايي ميگيرند، حتي براي آنكه بدانند چه چيزي ارزش سخن گفتن دارد از وزارت امور خارجه نظرخواهي ميكنند. "
به اعتقاد رئيس مؤسسه صحت عمومي در واشنگتن، امروزه رسانهها مملو هستند از مقامات پيشين دولت، متخصصين و اعضاي عاليرتبه نظامي، و دولت از طريق همين افراد در رسانهها اداره ميشود. برنامههاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و نظامي از همين جا صادر ميشود و نتيجهاش همين دنياي هميشه مسلح است. "
سالمون در پايان سخنانش اظهارداشت: "ما به يك استاندارد واحد در موضوعات مهم نظير حقوق بشر نياز داريم، اگر استانداردي وجود داشت ساختن موضوعات سياسي بسيار سخت ميشد. "