رژيم صهيونيستي در گزارش راهبردي سال جاري ميلادي خود اذعان كرد كه برخلاف دوره توسعه طلبي و تجاوزگري اين رژيم عليه كشورهاي منطقه، اكنون در نگراني از موجوديت و هراس از توان بالاي قدرتهاي مقاومت در منطقه به سرميبرد.
به گزارش فارس، "عاموس هارئيل " گزارشگر نظامي روزنامه "هاآرتص " محتواي گزارش سالانه راهبردي جديد كه مركز پژوهشهاي امنيت ملي در دانشگاه تلآويو در حال تهيه آن است، فاش كرد.
وي خلاصه گزارش "ارزيابي راهبردي اسرائيل در سال 2010 " را كه بزودي منتشر ميشود چنين خلاصه ميكند: خطراتي كه اسرائيل را احاطه كرده است افزايش پيدا ميكند.
در مقدمه گزارش نسبت به توان دولت اوباما براي اجراي مذاكرات مستقيم ابراز ترديد شده است.
هارئيل بيان ميكند كه اين تغيير تاكتيكي ضرورتا دليلي براي تغيير راهبردي نيست بلكه كارشناسان مركز پژوهشهاي امنيت ملي معتقدند كه شكاف بين مواضع دو طرف همچنان زياد است همچنان كه ميزان پايبندي رهبران اسرائيلي و فلسطيني [تشكيلات خودگردان فلسطين] به تحقق صلح در وضعيت مبهم قرار دارد.
"عوديد عيران " رئيس اين مركز تاكيد كرد كه مشاهده توانايي اسرائيليها و فلسطينيان در پر كردن شكاف موجود بين آنها در مسائل راهحل نهايي اعم از قدس، مرزها و آوارگان، براي وي غيرممكن است. از ديدگاه او اگر طرفين نتوانند به يك سازش توافقي دست يابند و اعلام نكنند كه در آينده براي تشكيل دو دولت تلاش ميكنند در آن صورت وضعيت نابسامانتر خواهد شد. برخيها ميگويند كه "بنيامين نتانياهو " نخستوزير اسرائيل در موضع خود در رابطه با سازش با فلسطينيان جسارت به خرج داده است اما من مطمئن نيستم كه اين جسارت نتانياهو به معني آن است كه او آماده است آنچه پيش از وي اولمرت ارائه كرده است، اعطا كند. من شك دارم. هيچ نخستوزير اسرائيلي به نقطهاي كه اولمرت رسيد، نرسيده است. نتيجه مهمتر از ديدار توافق طرفين بر سر اين موضوع است كه در صورت عدم دستيابي به توافق مذاكرات را رها نكنند همچنانكه در "كمپ ديويد " رخ داد- بلكه تماسها ادامه داشته باشد.
سرهنگ "شلومو بروم " از تهيهكنندگان اين گزارش تاكيد ميكند: مذاكرات با فلسطينيان موضوع سادهاي نيست، هرچند كه تو تمايل به دستيابي به توافق داشته باشي. در كمپ ديويد "ايهود باراك " [وزير جنگ فعلي رژيم صهيونيستي] در پي دستيابي به توافق بود اما دست نيافت.
"عنات كورتس " ديگر نويسنده اين گزارش با اظهارات نتانياهو در مورد صلح حتي سخنراني وي در دانشگاه "بار ايلان " قانع نشده است. وي تاكيد ميكند كه انتظار دارد نخستوزير همراه با سخنان خود، يك اقدام عملي نيز ارائه كند. با بررسي احتمالات سازش مشخص ميشود كه ضعف داخلي در دو طرف واقعا نگران كننده است.
در مقدمه گزارش آمده است كه در سال گذشته فرصتي براي مقابله بهتر با چالشهاي محيط راهبردي اسرائيل پيش نيامد و گذشته از آن عوامل تهديدكننده افزايش يافته است. روند سياسي بين اسرائيل و تشكيلات خودگردان به بن بست رسيده است... محاصره غزه اميدها براي تضعيف حماس با هدف تسهيل اداره مذاكرات با اسرائيل براي تشكيلات خودگردان را محقق نكرد بلكه تبديل به عامل انتقاد بينالمللي عليه اسرائيل شده و يك فضاي محاصره ديپلماتيك براي آن ايجاد كرده است.
در اين گزارش آمده است كه حزبالله به تجهيز سلاح و قدرت گرفتن در عرصه سياسي لبنان ادامه ميدهد. اين گزارش بيان ميكند كه بدنبال ركود حاصله در روند سياسي بين اسرائيل و سوريه و افزايش قدرت حزبالله به نظر ميرسد كه در شمال اسرائيل جبههاي شكل گرفته است كه تهديدات آن بسيار بيشتر از سالهاي گذشته است.
اين گزارش در ادامه به ايران مي پردازند و با طرح ادعاي واهي تلاش ايران براي دستيابي به توان هستهاي نظامي ميگويد: اما ايران؛ اين كشور نيز در مرحله اوج عمليات شكلگيري طرح هستهاي نظامي و تثبيت خود به عنوان نوك پيكان اردوگاه منطقهاي ضد اسرائيلي بسر ميبرد. تركيه نيز تا حدودي به اين اردوگاه پيوسته است...در ماوراي اين تهديدات نيز روند پر سرعت سلب مشروعيت اسرائيل سايه افكنده است.
در اين گزارش با نوعي شك و ترديد به نتايج جنگ اسرائيل عليه نوار غزه نگاه شده و آمده است: درست است كه اسرائيل در سالهاي اخير با ارائه پيام نظامي بازدارنده، قدرت خود را ثابت كرد اما اين دستآورد بهاي سياسي سنگيني داشت زيرا انتظار ميرود كه انتقادهاي بينالمللي از شدت پاسخگويي، اسرائيل را از اقدامات قاطع براي تجديد بازدارندگي باز دارد.
نويسندگان اين گزارش اين سند را تحت عنوان "ابرهايي كه در افق تيره ميشوند " در يك مقاله جمعبندي كردهاند و سخن در آن حول محور چشمانداز مذاكرات تشكيلات خودگردان و رژيم صهيونيستي از يكسو و چشمانداز برنامه هستهاي ايران، از سوي ديگر ميچرخد
"عوديد عيران " مدير اين مركز نيز ميگويد كه روند سازش حتي اگر به راهحل نيز منتهي نشود اما بيانگر چشمانداز سياسي است و اين براي برقراري ائتلاف غيررسمي ميانهرو در منطقه حياتي است بويژه اينكه عقبنشيني آمريكا از عراق اين فرصت را براي آن فراهم ميآورد و به اين ترتيب آسيبي كه آمريكا در صورت عقبنشيني نيروها متحمل ميشود، كاهش مييابد و اين يك مسئله اساسي است و عاقلانه نيست كه اسرائيل بدون چراغ زرد و يا حتي سبز آمريكا دست به اقدامي عليه ايران بزند.
رئيس اين مركز فاش ميكند كه پيش از ديدار نخست بين "باراك اوباما " رئيس جمهور آمريكا و نتانياهو در كاخ سفيد در ماه مي سال 2009، ما سندي را به نتانياهو ارائه كرده و در آن پيشنهاد كرديم كه اين دو مسئله را به يكديگر ربط دهد " . "به اوباما قول بده كه نهايت تلاش را براي حل مشكل با فلسطينيان و سوريه انجام دهي و اگر خطر ايران و نمايندگاني كه استفاده ميكند، رفع شد در آن صورت اسرائيل ميتواند اقدامات بعدي را انجام دهد. "
در مقابل "شلومو بروم " معتقد است كه " به ذهن من خطور نميكند كه اوباما رسما به نتانياهو قول بدهد كه در صورت شكست تحريمها، به تاسيسات هستهاي ايران حمله كند. اما فضاهاي بهتر در سطح سوريه به آمريكا كمك ميكند تا تصميمات موثرتري عليه ايران اتخاذ كند. بر اساس افكار عمومي جهان عرب منازعه اسرائيلي-فلسطيني فشار سنگيني بر توان طرفها براي اتخاذ تصميمات مطلوب در رابطه با ايران وارد ميآورد و اگر اين فشارها كاهش يابد، دامنه عمل گستردهتر ميشود.
دكتر "اميلي لانداو " نيز معتقد است كه تمام بحثها در مورد برنامه هستهاي ايران بر اساس اين فرضيه است كه راهحلي وجود دارد اما محقق نشده است، من نگران ناتواني جامعه بينالملل هستم. استفاده از قدرت نظامي راهحل مشكل نيست همچنان كه تاثير تحريمها عليه ايران نيز با ميزان تمركز طرفين بر مذاكرات جدي و قاطع قياس ميشود. گزينه نظامي شبيه به اعتراف به شكست است. در بهترين شرايط ميتواند اجراي طرح ايراني را به تعويق بياندازد. دولت اوباما كمتر از آن چيزي كه لازم است به گزينه ديپلماسي سرگرم است و مذاكرات تند با ايران اجرا نكرده است. به عقيده من دولت اوباما آن گونه كه به نظر مي رسيد در برابر تبديل ايران به يك دولت در آستانه آنچه آن را دستيابي به سلاح هستهاي خواند و يا دولتي كه تنها چند ماه به دستيابي به سلاح هستهاي فاصله دارد، تسليم شده است.
از ديدگاه بروم مشكل در هماهنگي بين زمانهاي مختلف در خصوص مسئله ايران است زيرا زمان تحريمها طبيعتا كُند پيش ميرود. در جنوب آفريقا دهها سال طول كشيد تا تحريمها به فروپاشي محكومت تبعيضنژادي منجر شد. در رابطه با ايران نيز تحريمهاي بسيار جدي دير وقت و در زماني آغاز شد كه طرح هستهاي ايران وارد مرحله پيشرفته شده بود.
تقريبا در هر سال پژوهشگران مركز مطالعات امنيت ملي در مورد سال سرنوشتساز و يا "دو سال سرنوشتساز " سخن به ميان ميآورند. بنا به گفته دكتر عيران دو سال آينده در رابطه با موضوع ايران، روند سازش و تغيير رهبران منطقهاي بنا به دلايل سِني بسيار دشوار است و وضعيت كلي نيز مسرتبخش نيست.
اما كام ميگويد كه جايگاه راهبردي آمريكا در منطقه وارد مرحله آزمون شده است. چند تحول موازي وجود دارد: روند سازش، خروج آمريكا از عراق، افزايش دخالت نظامي آمريكا در افغانستان و در مقابل افزايش نفوذ ايران و پيشرفت طرح هستهاي. از سوي ديگر نيز اسرائيل با چندين بمب زماندار در شمال(حزبالله) و در جنوب (حماس) مواجه است. بهتر است توجه داشت كه شكست در مذاكرات سياسي ممكن است انفجار را تسريع بخشد.
دكتر كورتس از اين ميترسد كه ضعف آمريكا و نياز آن به توانايي براي نشان دادن دستآوردهاي روشن، خواسته آمريكا براي پيشبرد روند اسرائيلي با هدف تلاش براي ايجاد روزنهاي در بن بست منطقهاي را بيشتر ميكند. در مقابل اگر فرصتي براي تحقق توافق اسرائيلي-فلسطيني فراهم شود احتمال دارد موجي از عمليات و اقدامات تحريكآميز از جانب حماس براي ممانعت از [تحقق توافق] صورت گيرد.
شلومو بروم نيز بر ادامه بدبيني اما از دريچه عكس تاكيد دارد: " خطر اصلي در وضعيت كنوني همانا توهم در ثبات ناشي از موفقيتهاي نسبي از زاويه راهبردي است كه دو نبرد اخير در لبنان و غزه محقق ساخت و به تجديد بازدارندگي اسرائيل منجر شد. اين امر تا يك روزي صلاحيت دارد و بعد از بين ميرود. ثبات تنها بر پايه بازدارندگي نيست. دوره زماني كه بدون بهرهبرداري براي حل مشكلات ريشهاي سپري ميشود و فرضيه بر اين است كه قدرتهاي منطقهاي و سياست بازيگران همچنان به همين منوال باقي خواهد ماند، ممكن است متزلزل شود.
نوعي تناقض داخلي در اين گمان وجود دارد كه اسرائيل به روند سياسي براي رفع حلقه اطراف خود نياز دارد و در همان زمان ارزيابي اين است كه فرصت موفقيت آن بسيار پايين است. عوديد عيران بار ديگر بر اهميت وجود عمليات جدي براي ايجاد افق سياسي تاكيد ميكند. توافقنامههاي اسلو دليل خوبي براي آن بود، [اين توافقنامهها] مشكلات اساسي را حل نكرد اما آمادگي بينالمللي براي نگاه مغاير به خاورميانه و جهش در روابط اسرائيل با اتحاديه اروپا و نيز با ناتو، تركيه و بسياري از كشورهاي همجوار بوجود آورد.
اما در خصوص روند سوريه
بروم تاكيد ميكند كه موضوع تمام شده است. امتيازات راهبردي در خصوص توافق صلح با سوريه كاملا روشن است. در عين حال ورود به اين روند تنها نيازمند تصميمي است كه بايد ما اتخاذ كنيم. شروط معامله شناخته شده است و كشمكش باقي مانده با سوريه در حاشيه قرار دارد. اين اسرائيل است كه بايد تصميم بگيرد كه اين معامله شايسته امضاست. موضوع مهمي كه بايد اضافه كنم اين است كه درخواست اسرائيل از سوريه براي قطع روابط با ايران و حزبالله واقعي نيست. اگر توافق با سوريه محقق شود طرف برنده اسرائيلي توانايي آنرا خواهد داشت تا نوع روابط سوريه با حزبالله را تغيير دهد و در آن نفوذ داشته باشد نه اينكه روابط خود را با حزبالله قطع كند.