نگاه اجمالی به تلاش شصت ساله علامه شیخ محمدتقی قمی بیانگر اهتمام ویژه وی به مسأله تقریب میان مذاهب اسلامی است.
در خانواده ای از اهل علم و دانش، در سال ۱۲۸۹ هجری شمسی (مطابق با ۱۹۱۰ میلادی) در شهر مقدس قم، نوزادی به دنیا آمد كه وی را محمدتقی نام نهادند. پدرش شیخ احمد از عالمان دین، و یكی از قضات بزرگ شهر تهران بوده است.
وی دروس ابتدایی را در تهران فرا گرفت و به حفظ قرآن و یادگیری زبان و ادبیات عربی پرداخت. پس از سپری كردن دوره تحصیلات دبیرستان به مدرسه عالی ادبیات راه یافت و در خلال آن به فراگیری زبان فرانسوی پرداخت و همزمان به تحصیل علوم دینی هم مشغول شد و زیر نظر اساتید برجسته، در علم فقه، اصول، كلام و سایر علوم دینی به آموزش و پژوهش پرداخت. وی در ادامه تلاش های علمی اش علاوه بر سه زبان فارسی، عربی، فرانسوی، با زبان انگلیسی هم آشنا شد از این رو، به منابع وسیعی دسترسی داشت و با احاطه بر آنها همواره بر اندوخته های علمی اش می افزود و پس از چندی به درجه استادی رسید و در عرصه علمی ـ فرهنگی فعالیت خوبی را ارائه داده است.
زمینه های روی آوری بیشتر به تقریب
نگاه اجمالی به تلاش شصت ساله علامه شیخ محمدتقی قمی بیانگر اهتمام ویژه وی به مسأله تقریب میان مذاهب اسلامی است. لیكن پیش از پرداختن به زوایای گوناگون آن، شایسته است به زمینه های روی آوری وی به تقریب اشاره ای شود. وی همانند دیگر مصلحان امت اسلامی از وضعیت نابهنجار عمومی جامعه اسلامی به ویژه درگیری های میان شیعه و سنی رنج می برد. به ویژه آن كه در زمان وی حادثه دردناك كشتن (اعدام) یك حاجی ایرانی از ذریه پیامبر(صلی الله علیه وآله) به اتهام اهانت به كعبه مكرمه اتفاق افتاد. اجمال آن چنین بود كه یكی از حجاج ایرانی در اثناء طواف، حالش به هم خورد، و نتوانست از میان طواف كنندگان خودش را بیرون كشد، دامن پیراهنش را جمع كرد و آنچه را كه بالا آورده بود در آن ریخت تا مبادا، مطاف و مسجد الأرض آلوده گردد، سپس با سرعت خواست از مسجد خارج گردد كه پلیس وی را دستگیر كرده، از آنچه كه در دامنش بود، پرسید و چون وی نتوانست به عربی سخن گوید تلاش كرد به زبان فارسی جریان را به او بفهماند ولی نتوانست او را متوجه سازد. پلیس وی را تحویل دادگاه داد و در آن زمان ها یا مترجمان فارسی زبان نبودند یا آنان پیگیری نكردند و بر اساس اوهام و خیالبافی های خود و برداشت های نادرستی كه از ایرانی و شیعه داشتند، تصور كرده اند كه همه ایرانی ها جهت حج به نجف و كربلا می روند و آمدن آنها به مكه فقط برای اهانت كردن بیت الله الحرام است!! و سپس نتیجه گرفتند كه این شخص قصد داشت كعبه را نجس و اهانت كند، لذا، حكم اعدام صادر كردند... و با اجرای حكم، گردنش را زدند!!!
این حادثه دردناك، روح و جان شیخ محمدتقی را تكان داده است و وی را واداشت تا به كار بزرگی پردازد كه بتواند میان مذاهب مختلف، آشتی و روح محبت و مودّت ایجاد كند و عوامل تفرقه و كینه را از میان بردارد.
سفر به لبنان
از این رو، برای آغاز فعالیت، كشور مصر را برگزید كه به چند جهت حائز اهمیت بود و مهم ترین آن برخورداری از بزرگترین مركز اسلامی در جهان بود به نام دانشگاه ازهر و از آن جا كه شیخ در ابتدا نتوانست به خوبی به زبان عربی تكلم كند، به لبنان مسافرت كرد تا به تقویت مكالمه عربی بپردازد.
وی یكی از روستاها را برای اقامت انتخاب كرد تا با پیران و جوانان در طول شبانه روز به گفتگو و معاشرت پردازد و بتواند از این طریق در طول چند ماه، بر تكلم عربی مسلط شود.
شیخ محمدتقی در خاطرات این ایام، جریان یك مرد مسیحی را ـ در برخی از مقالاتش آورده است ـ كه سعی می كرده، محبت و دوستی اهل روستا را كسب كند و مردم روستا هم وی را دوست داشته، احترام خاصی برای او قائل بودند به گونه ای كه وقتی به خیابان می رفت، مردم بر گردش حلقه می زدند، با او سخن می گفتند، دستش را می بوسیدند.
این گونه برخوردهای محبت آمیز، پرسشی را در ذهن شیخ برانگیخت تا این كه روزی، راز و رمز آن را از مرد مسیحی پرسید، وی در پاسخ با اشاره به مدرسه ای كه در كنار كلیسای روستا قرار داشته، گفت: علت این همه صمیمیت و احترام این مدرسه است. ما سعی می كنیم در كنار هر كلیسا، مدرسه ای دایر كنیم و در آن فرزندان روستا را از نظر فكری، روحی و عاطفی پرورش دهیم و آنچه كه می بینید، ثمره این تلاش است.
این جریان، شیخ را به یاد پیشرفت و تمدن اسلامی در عصر طلائیش انداخت كه همواره دانش و تعلیم و تربیت از مسجد جدا نبوده و فاصله نگرفته بود.
سفر به مصر
پس از كامل كردن محاوره و مكالمه زبان عربی و كتابت آن، در سال ۱۹۳۸ میلادی علامه شیخ محمدتقی قمی لبنان را به قصد مصر ترك كرد و با اولین شخصیتی كه در آن جا ارتباط برقرار كرد، رئیس الازهر ـ وقت، شیخ بزرگ محمد مصطفی مراغب بود. وضعیت كینه و تفرقه و تشتت مسلمانان را برای وی بازگفت و اندیشه تقریب میان مذاهب اسلامی را مطرح كرد. شیخ مراغی ـ با توجه به وضعیت سیاسی و اختناقی كه در آن عصر حكم فرما بود ـ با ترس و لرز اصلِ موضوع را پسندید و وی را مورد تشویق قرار داد و بعدها به گونه های گوناگون این اندیشه را دنبال كرد و كمك های لازم را ارائه نمود. در گام بعدی، به علامه قمی پیشنهاد داد كه كارش را با برگزاری یك سلسله سخنرانی در دانشگاه الازهر و جاهای دیگر آغاز كند و برای این كه وی به راحتی بتواند با برخی از شخصیت ها به ویژه متفكران تقریبی ارتباط برقرار كند، زمینه های مساعدی فراهم شده است.
در پی آن، علامه بلاغی، خانه ای محقّر برای محل اسكان و زندگی اش اجاره كرد كه پس از آن مركزی برای فعالیت علمی و سپس مقرّی فعال برای تقریب در قاهره به شمار رفت.
در خلال اقامتش در مصر، با متفكران و اندیشمندان مختلف در دانشگاه الازهر ارتباط برقرار كرد كه هر یك از آنان نسبت به شخصیت علمی، ادبی، و اخلاص و مودت به وی ابراز علاقه وافر نموده اند.
با آغاز جنگ جهانی دوم، علامه قمی، مجبور شد به ایران برگردد و در این میان همانند گذشته به تقریب میان مذاهب اسلامی پرداخت. در این عصر ـ یعنی حدود سال ۱۹۴۵ میلادی ـ حضرت آیت الله العظمی سید حسین بروجردی در شهر قم مستقر بودند و شیخ محمدتقی با وی ملاقات كرد و شرح تفصیلی سفرش و اجمالی از فعالیتش را در موضوع تقریب ارائه نمود. آیة الله بروجردی با ابراز خوشحالی و تأیید فعالیت هایش، مقرر نمود كه از این حركت پشتیبانی شود. بدین سبب، طرح تقریب مورد تأكید بزرگترین مراجع دینی اهل سنت و شیعه قرار گرفتند; چیزی كه می توان آن را یكی از اركان اساسی پیروزی و موفقیت چنین طرحی برشمرد.
تلاش های تقریبی
ـ سخنرانی در مجلس ویژه ای با حضور شخصیت های سیاسی و فرهنگی شهر مقدس مشهد، پیرامون تقریب مذاهب اسلامی.
ـ تقدیم نمودن فتوای تاریخی شیخ شلتوت مفتی بزرگ مصر، پیرامون جواز پیروی از مذهب شیعه جعفری (كه با خط شیخ شلتوت بود)، به آستان قدس رضوی(علیه السلام).
ـ ارتباط و نامه نگاری با بزرگان شیعه. به عنوان نمونه، نامه ای كه شیخ محمدتقی قمی خطاب به حضرت امام خمینی(رحمه الله)پیرامون صدور بیانیه های معظم له در موضوع وحدت و انسجام مسلمانان (به ویژه شیعه و سنی) در ذیل از نظر می گذرانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیة الله العظمی خمینی دامت بركاته
بعد از سلام و تحیات قلبی
بیانیه های شما در مورد اخوت مسلمانان شیعه و سنی، و اهتمام حضرت عالی به مقابله با اختلاف و نهی از تفرقه بین گروه های اسلامی و تأكید بر عدم وجود حد فواصل بین شیعه و برادران اهل تسنن، در حقیقت با مسئولیت مرجع بزرگ اسلامی در صحنه جهان اسلام متناسب است. البته تأیید اتحاد محكم، به اذهان دعوت اصلاحی به سوی تقریب مذاهب اسلامی بر می گردد، من شخصاً از آن جایی كه عمر خود را در راه این دعوت سپری كرده، و بار مسئولیت آن را در سطح جهانی تحمل كردم و از طرف خود و بزرگان علمای هر دو گروه كه با من در سراسر جهان همكاری می كنند، نهایت ارزش را برای فرمایشات با ارزش شما قائلم و تأثیرات مثبت آن را در دعوت عظمت مسلمانان می ستایم.
برای حضرت عالی مزید توفیق در این راه برای تحقق اهداف متعالی اسلام خواهانم.
محمدتقی قمی ۲۸/۱۱/۱۳۵۷
(روزنامه اطلاعات، اول اسفند ماه ۱۳۵۷)
ـ اقدام مهم تاریخی در تأسیس دار التقریب بین المذاهب اسلامی،در سال ۱۳۶۰ هجری قمری به همراه آقایان: شیخ محمود شلتوت، شیخ محمد مصطفی مراغب، مصطفی عبد الرزاق و عبدالمجید سلیم.
ـ انتشار مجلّه «رسالة الاسلام» كه مطالب آن عموماً مربوط به تقریب مذاهب اسلامی، دعوت به وحدت و یكپارچگی امت اسلامی و تفسیر قرآن كریم بود.
ـ نامه نگاری و روابطی صمیمانه با شیوخ وقت الازهر، خصوصاً شیخ محمود شلتوت.
برای پی بردن به عمق این روابط به چند مورد ذیل كه توسط شیخ شلتوت برای ایشان نگاشت گردیده است، اشاره می گردد:
شیخ محمدتقی قمی، پیشوای مصلح و برادر من، نخستین كسی است كه علما را به مسأله تقریب دعوت كرد و به خاطر آن (از ایران به مصر) هجرت نمود.
آن قدر به او (شیخ محمدتقی قمی) ایمان دارم كه در آخرت حاضرم هر جا كه او را بردند با او بروم، حال هر كس می خواهد بپسندد یا نپسندد.
و در نامه ای به علامه شیخ محمدتقی اینگونه می نویسد:
جناب آقای علامه جلیل استاد محمدتقی قمی
دبیر كل جماعت تقریب بین مذاهب اسلامی
سلام علیكم و رحمة الله و بركاته
اما بعد با نهایت مسرّت، یك نسخه از فتوای امضا شده خود را كه در مورد جواز پیروی از مذهب شیعه امامیه صادر نموده ام، به پیوست حضورتان تقدیم می دارم، امیدوارم آن را در آرشیو دار التقریب بین مذاهب اسلامی كه اینجانب افتخار شركت در تأسیس آن را دارم، نگاه دارید.
خداوند ما را در پیشرفت رسالت این مؤسسه، توفیق عنایت فرماید.
والسلام علیكم و رحمة الله
شیخ جامع الازهر
محمود شلتوت
همكاری با جماعة التقریب
تأسیس دار التقریب، گامی بود تا عالمان و اندیشمندان مذاهب اسلامی گرد هم آیند و در كنار یك دیگر چاره اندیشی های لازم را برای پیشرفت امت مسلمان ارائه دهند. شیخ قمی با علاقه ای كه به این امر داشت، كار گروهی خود را ادامه داد، و روابط گسترده ای با اساتید و علما ایجاد كرد. در منزل محقر و بی آلایش وی، جلسه برگزار می گردید و برخی از جلسه ها در یكی از رواق های دانشگاه الازهر برگزار می شد و در آن مشكلات مسلمانان، مسائل و شبهه های مذهبی مطرح می گردید و گفتگوهای امیدوار كننده به گوش می رسید تا این كه انسجام و اتحاد و همبستگی گروهی شكل بهتری به خود گرفت و تعدادی دیگر از معتقدان به تقریب به آن پیوستند.
شیخ مراغی هم همواره تلاش می كرد تا رسالت تقریب به سرانجامی مطلوب نایل آید. یكی از اقدام هایی كه او انجام داد، این بود كه شیخ قمی را به گروهی از علما معرفی نمود. این افراد از تلاش های وحدت مسلمانان و رفع تفرقه بین آنها حمایت می كردند. از جمله این علما، شیخ مصطفی عبدالرزاق بود كه بعدها به ریاست الازهر رسید، شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ محمود شلتوت (كه هر دو آنها متولی ریاست الازهر شدند)، شیخ محمد مدنی و شیخ محمد علی علویه پاشا از دیگر حامیان شیخ قمی به حساب می آمدند. سپس شیخ قمی جمعی دیگر را برگزید، از جمله این بزرگان شیخ حسن البنا، شیخ عبدالعزیز عیسی و شیخ علی مؤید از كشور یمن و سید آلوسی فرزند صاحب تفسیر روح المعانی بود. از این گروه بود كه هسته اولیه جمعیت همبستگی و تقریب شكل گرفت. همین جمعیت مؤسسه ای را بنیان نهاد كه «دار التقریب» نام گرفت و خانه محقر شیخ قمی مركز فعالیت آنها شد. (اتحاد و انسجام، ص۴۵۳)
متعصّبی در جمع گروه
علامه شیخ محمدتقی قمی می گوید: «از بین اعضای جمعیت، شخصی متعصّب در مذهب و مخالف با هرگونه نظریه، نسبت به همبستگی با شیعه را انتخاب كردم. زمانی كه شیخ مراغی از این موضوع اطلاع یافت، شخصی را نزد من فرستاد و با تعجب از من پرسید، چرا این شخص را انتخاب كردید؟ در جواب گفتم: او را با آگاهی از تعصب او انتخاب كردم، زیرا ما در بین خود كسی را می خواهیم كه اعتراض ها را مطرح كند، به طور غیر مستقیم مسئول جواب دادن به آن سؤال باشیم. هنگامی كه شیخ مراغی جوابم را شنید، نگرانی از صورتش برطرف شد و در حالی كه خوشحالی، او را در خود غرق نموده بود، گفت: این نوع تفكر و آزادمنشی را به تو تبریك می گویم و شما با این ویژگی ها به طور قطع در دعوت خود موفق خواهید شد». (پیشینه تقریب، ص۱۷۳ـ۱۷۴).
از دار التقریب تا مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
چند دهه از تأسیس دار التقریب سپری شد. عالمان و متفكرانی از اهل سنت و شیعه در این عرصه سخن گفتند، كتاب نوشتند، مقالاتی تدوین كردند و در مجلات و روزنامه ها نشر دادند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، رویكرد وحدت امت اسلامی با افكار خردمندانه حضرت امام خمینی(رحمه الله)، جان تازه ای گرفت و علاوه بر مسائل مذهبی در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی صدای وحدت آمیز بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و در پی آن اعلام هفته ای به نام وحدت، و مشاركت اقشار مختلف مردم در مراسم ویژه این هفته، بسیاری از آرزو و آمال اصحاب دار التقریب تحقق پیدا كرد، و هر روز بر یأس و نومیدی دشمنان اسلام و مسلمین افزوده شده بود.
در ادامه این تلاش، شاهكار دیگری صورت گرفت و آن تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی بود. زمانی كه مقام معظم رهبری حضرت آیة الله العظمی خامنه ای مدظله العالی با تدبیر و عنایات ویژه قصد راه اندازی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی را داشتند، معتقد بودند كه احترام به پیشینیان اقتضا می كند كه با علامه شیخ محمدتقی قمی مشورت نمایند. لذا، مقام معظم رهبری با واسطه، پیام شفاهی ای برای شیخ محمد تقی قمی كه در پاریس بسر می برد فرستادند. شیخ بسیار خوشحال شد و با همان واسطه جواب خوب و مناسبی در تجلیل رهبر انقلاب فرستاد. پس از آن شنیده شد كه این احترام و تجلیل معظم له از شیخ قمی، در وی انگیزه و نیرویی ایجاد كرده بود كه باعث گردید دوباره به راه تقریب و برگشت به قاهره برای از سرگیری فعالیت های دار التقریب تصمیم بگیرد. ولی حادثه تصادف در یكی از خیابانهای پاریس در حالی كه رهگذر بود به زندگی این بزرگمرد عرصه تقریب و الگوی همبستگی عصر حاضر پایان داد. (ر.ك: پیشینه تقریب، ص۱۹
پارسایی و خردمندی شیخ
گرچه شیخ محمدتقی قمی از حیث ظاهر دارای قامت لاغر و نحیف بود، لیكن مردی با وقار، با صورتی درخشان، منطقی و وزین، با متانت و اخلاقی كریم و دوست داشتنی برخوردار بود. این صفات از علت های پیروزی او در دعوتش بودند. ولی در عین بی چیزی و پارسایی شیخ قمی، مداوم این دیدگاه را در بین گروه های مختلف از علما و تحصیل كرده ها ترویج می داد و در تمام مجامع و مراكز به شهرت خیره كننده ای دست یافت. ولی با وجود این، شیخ، شدیداً از تنگدستی و كمبود مالی رنج می برد. خانواده اش در ایران به طور نسبی در آسایش بودند و در نیازمندی های مالی او را یاری می دادند. ولی شرایط به طور منظم آماده رسیدن پول به وی نمی شد. در برهه ای بحرانی از دوران تنگدستی، یكی از سفارتخانه های غربی در قاهره با او تماس گرفت و از او دعوت به عمل آورد. شیخ دعوت را پذیرفت و در آن جا اهداف و مقاصد خود را توضیح داد. سفیر، مبلغ چشم گیری پول به عنوان كمك به طرح او به ایشان پیشنهاد نمود. شیخ از این پیشنهاد ناگهان یكّه خورد. به ویژه، این پول در شرایط نیازمندی شدید برای او حاصل می شد. ولی او بعد از تأمّلی كوتاه خطاب به سفیر گفت: «در حقیقت من به پول احتیاج خیلی زیاد دارم، ولی از گرفتن هر مبلغی از این پول امتناع می ورزم تا نكند كه درباره این دعوت شبهه ای صورت گیرد.»
شگفت این جا است كه شیخ قمی از گرفتن این مبلغ در زمانی كه جیب او حتی از یك ریال پول هم خالی بود امتناع ورزید. خود او می گوید: «از سفارت به طرف خانه پیاده برگشتم چرا كه توانایی پرداخت كرایه درشكه را نداشتم»! (اتحاد و انسجام، ص۴۵۲ـ۴۵۳)
نمونه ای دیگر از خردمندی شیخ قمی، جلوگیری از سوء استفاده شاه ایران نسبت به اعلان فتوای شیخ شلتوت بوده است. وقتی كه قمی به ایران بازگشت رادیو و تلویزیون (دولتی) آن عصر، در صدد برآمدند كه این موفقیت را به نوعی به محمدرضا شاه ایران، نسبت دهند. شیخ به شدت جلوگیری كرد و برای رساندن پیام رئیس الازهر، شهر مقدس مشهد را كه از جایگاه دینی و علمی برخوردار است برگزید و در جلسه ای علمی كه بسیاری از عالمان بزرگ ـ و در رأس آن مرجع دینی آیة الله سید محمد هادی میلانی(قدس سره) ـ حضور داشتند، فتوای شیخ شلتوت را رسماً اعلان و قرائت كرد.
اندیشه ها
ـ علامه شیخ محمدتقی قمی معتقد بود اگر درست به ریشه نام دو مذهب شیعه و سنی توجه كنیم، تمام مسلمانان را شیعه می یابیم، زیرا همگی دوستار خاندان پیغمبرند و همگی را نیز اهل سنت می یابیم زیرا كلیه مسلمانان، هر سنت و دستوری (را كه) از طریق مطمئنی از پیغمبر گرامی(صلی الله علیه وآله) وارد شده باشد، لازم الاجرا می دانند. بنابراین ما همگی سنی، شیعه، قرآنی و محمدی(صلی الله علیه وآله) می باشیم. (تقریب بین مذاهب اسلامی (۱)، ص۸۱)
ـ در نگاه علامه قمی، مسلمانان همگی در اصول با یك دیگر مشتركند، زیرا حكمت خداوند بر این قرار گرفته است.
ـ به عقیده وی، تمامی مذاهب، اعم از شیعه و سنی در ایجاد فرهنگ اسلامی و رشد و نمو و تعالی آن سهیم بوده اند.
ـ او همواره، اذعان می نمود كه اگر خواهان عزت و سربلندی گذشته باشیم، تنها یك راه پیش روی مسلمین قرار دارد و آن وحدت فرق اسلامی است.
ـ از منظر وی، مسلمانان در صدر اسلام با همبستگی و یكپارچگی توانستند كاخ فرهنگ اسلامی را بنا نمایند. (اتحاد و انسجام، ص۴۴۶)
منابع و مآخذ:
۱ـ اتحاد و انسجام، مؤسّسه امام هادی(علیه السلام)، انتشارات پیام امام هادی(علیه السلام)، چاپ اول، زمستان ۱۳۸۶، قم، ایران.
۲ـ پیشینه تقریب، محمدعلی آذرشب / نشر مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴.
۳ـ تقریب بین مذاهب اسلامی (۱)، ویژه نامه چهارمین كنفرانس وحدت اسلامی، مهرماه ۱۳۶۹.
۴ـ روزنامه اطلاعات، اول اسفند ماه ۱۳۵۷.
۵ـ قصّة التقریب، شیخ محمدتقی قمی، اعداد و تقدیم و ملاحق: سید هادی خسروشاهی، المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیة، الطبعة الأولی، ۱۴۲۸ هـ. ق، طهران، ایران.
منبع: خبرگزاری تقریب