به گزارش شبكه اجتهاد، هدف اصلی پژوهش حاضر، رسیدن به پاسخ این سوال است كه اندیشه سیاسی مرحوم طبرسی چه عناصری را در مباحث اندیشه سیاسی در خویشتن گردآورده و به ویژه نسبت به نظام سیاسی در اسلام و حیات سیاسی در عصر غیبت، چه مسائلی را مورد توجه جدی قرار داده است.
فقه اسلامی كه از لحاظ محتوایی مبنا و اساس اكثر رشتههای علوم اسلامی محسوب میشود، در سدههای اخیر رشد قابل توجهی كرده است. جامعیت موضوعی و گستردگی محتوایی آن تا حدی است كه همه یا اكثر مسائل را به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت پوشش قرار میدهد، اما در عین حال، برخی عوامل باعث شده تا فقه نتواند جایگاه واقعی خود را در میان دانشهای جدید به خوبی باز كند، زیرا كلیت و جامعیت آن كه زمانی بسیار مهم تلقی میشد، اكنون جذابیت كمتری دارد. رشتههای علوم جدید، بسیار محدود، دقیق و متمركز عمل میكند كه این ویژگی در فقه كمتر به چشم میخورد. برای جبران این نقیصه، امروز رهیافتهای جدیدی در حوزه مطالعه فقه به وجود آمده كه در پربار ساختن بیش از پیش فقه میكوشد بخشهایی از فقه را تحت عنوان موضوع یا رشتههای علمی خاص مورد پژوهش و مطالعه قرار دهد تا با شكافته شدن همه زوایای آن، كارآمدی، روزآمدی و كارآیی آن را به عنوان یك علم پویا بیش از پیش فعال سازد.
وجود ایده مطالعاتی جدید در میان متفكران معاصر، روزنه مطالعه در آثار و اندیشههای فقهی عالمان گذشته را در حوزههای مشخصی گشوده است. در همین راستا، اثر حاضر نیز وظیفه خود دانسته كه با الهام از رهیافت مطالعات جدید، بخش خاصی از فقه را كه «فقه سیاسی» یا «اندیشه سیاسی در فقه» نامیده میشود، مورد پژوهش قرار دهد. اما گستردگی مطالب ایجاب میكرد كه این پژوهش تنها روی آثار یكی از نخبگان فقه كه از لحاظ تاریخی به قرن ششم تعلق دارد، متمركز شود. بنابراین پژوهش حاضر، اندیشه سیاسی امینالاسلام فضلبن حسن طبرسی را بررسی میكند.
طبرسی كه در عرصه تفسیر از ندیشمندان صاحب نام به شمار میآید، در عرصه فقه نیز از توانایی برجستهای برخوردار است، اما شهرت او در تفسیر، تا حدودی مانع از شفاف شدن اندیشههای فقهی او شده است. از اینرو، بسیار لازم به نظر میرسید كه اندیشه فقهی او نیز دستكم در برخی محورها، مانند فقه سیاسی، مورد توجه و تعمق محققان قرار گیرد.
طبرسی در عرصه فقه به طور عام و در فقه سیاسی به طور خاص، نظریههای عمیقی دارد كه توجه به آنها برای عصر حاضر بسیار قابل استفاده خواهد بود؛ به ویژه شرایط زمانی خاص او كه وی را به اتخاذ استراتژی «تفاهم دینی» وادار كرد، برای عصر جدید كه از گفتمان تفاهم مذهبی و سیاسی حمایت نشان میدهد و جهان به سوی همكاریهای بیشتر در حركت است، بسیار آموزنده خواهد بود.
امینالدین فضلبن حسن طبرسی بین سالهای 468 تا 470 هجری به دنیا آمد. محله، شهر یا روستای محل تولد وی به طور دقیق معلوم نیست. تنها گفته شده كه او در مشهد مقدس و در خانوادهای مومن و اهل علم متولد شده و اجداد او همگی از علما و اهل فضل بودهاند. زمانه وی با حكومت سلاجقه كه قدرتمندترین سلسله حاكم بر ایران را در دوره پس از اسلام تشكیل میداد، مصادف بود. در این دوره ایران از گسترش فوقالعادهای برخوردار بود و شاهان سلجوقی نیز قدرت و توانمندی زیادی داشتند.
طبرسی دوران جوانی خود را در مشهد گذراند و در جوار بارگاه امام رضا(ع) به رشد عقلی و فكری خود نائل شد. وی در این شهر از محضر بزرگان و علمای دین، درسهای علوم دینی و ادب را فرا گرفت و به تكامل نفس و طی مراحل كمال نفسانی و روحانی رسید. وی در اكثر علوم زمانهاش مانند فقه، اصول، ادبیات عرب، تفسیر، كلام و الهیات سرآمد بود. این مدت در حدود 50 سال از زندگی وی را دربرمیگیرد كه بهترین دوران رشد و شكوفایی و دوران بالندگی و كمال او به شمار میآید. از این دوره زندگی وی اطلاع چندانی در دست نیست.
مهاجرت به سبزوار
طبرسی پس از 50 سال زندگی در مشهد مقدس و كسب كمالات عقلی، علمی و معنوی، ظاهرا به درخواست سادات شیعی سبزوار به این شهر رفت و در آن جا سكنا گزید تا بدین وسیله سادات شیعه از وی بهره ببرند. در همین دوران، بسیاری از آثارش مانند مجمعالبیان، جوامعالجامع و چند كتاب دیگر را تالیف كرد.
او در این شهر به كار تدریس و تربیت شاگردان و هدایت مردم مشغول بود تا آن كه به سال 548 هجری در همین مكان بدرود حیات گفت. پس از وفات، جنازهاش به مشهد انتقال یافت و در مكانی به نام «مسجد قتلگاه» به خاك سپرده شد. سنگی كه روی قبرش قرار دارد، تاریخ مذكور را در مورد وفات او تصدیق میكند.
درباره علت وفات او، اقوال مختلفی وجود دارد. برخی گفتهاند شهید شده است و برخی هم وفات او را به مرگ طبیعی میدانند، اما در این كه وی را باطنیان به وسیله سم به شهادت رساندهاند، مستندات تاریخی محكمی وجود ندارد. تنها نكتهای كه وجود دارد، این كه بعضی گفتهاند طبرسی نیز از جمله كسانی بود كه در فتنهای كه در همان سال (548 هجری قمری) از سوی تركمنهای طایف غزّ در بلخ و خراسان علیه سلطان سنجر برپا شده بود، به شهادت رسید. این قول به نظر صاحب كتاب مفاخر اسلام (مرحوم علی دوانی)، قریب به واقع تلقی شده است.
مهمترین مفهومی كه در این پژوهش جلب توجه میكند، مفهوم «حكومت عادل» است كه منظور از آن، عالیترین نهاد قدرت و مدیریت است كه صلاحیت امر و نهی و تدبیر امور جامعه را در دست دارد. «حكومت عادل» حكومتی است كه روش اعتدال را بر مبنای قوانین شریعت تحت رهبری فرد عادل عالم معصوم در پیش گرفته باشد.
به منظور دستیابی به پاسخ سوال اصلی و روشن شدن ابعاد اندیشه سیاسی اندیشمند مورد نظر، در این كتاب كوشش به عمل آمده تا مطالب مرتبط با اندیشه سیاسی او، در ضمن شش فصل مورد بررسی قرار گیرد: فصل نخست، به زندگینامه و عصر سیاسی مرحوم طبرسی پرداخته است. فصل دوم، به كلیات مرتبط با اندیشه سیاسی میپردازد كه اغلب متمركز بر مبانی است. فصل سوم، به حیات سیاسی در عصر غیبت میپردازد و فصل چهارم، به حكومت؛ فصل پنجم، به كاركرد، وظایف و اختیارات دولت و فصل ششم، به دولت جائر و تعامل با آن پرداخته است. سرانجام با یك جمعبندی و نتیجهگیری، پژوهش حاضر خاتمه مییابد.
لازم به ذكر است كه روش پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی است كه با گردآوری مطالب مستند از آثار اندیشمند، نویسنده به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته است.
منبع: خبرگزاری ایسنا