غرفه ايران در نمايشگاه اكسپوي 2010 شانگهاي با معرفي تمدن ايراني و اسلامي و پيشرفتهاي علمي و فناوري كشورمان بخوبي توانست پيامهاي مناسبي را به مخاطبان خود انتقال دهد.
به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي خبرگزاري فارس، چندي پيش نمايشگاه اكسپوي 2010 در شانگهاي برگزار شد كه كشورهاي مختلف با داير كردن غرفه به معرفي فرهنگ و ارزشهاي ملي خود پرداختند كه غرفه ايران نيز در اين نمايشگاه با هفت ميليون مخاطب بسيار فعال بود.
آنچه در پي ميآيد مقايشه تطبيقي غرفههاي ايران و آمريكا در نمايشگاه اكسپوي 2010 شانگهاي به قلم "سيد مرتضي ناصريان " است كه در اين نمايشگاه شركت كرده است.
«غرفه آمريكا شامل نمايش در سه اپيزود بود. در اپيزود اول با يك نمايش نشان ميداد كه آمريكاييها چقدر در يادگيري زبان چيني كُند هستند و لذا بقيه نمايشها به زبان انگليسي خواهد بود.
در اپيزود دوم فرهنگ همزيستي مردم با نژادها و مذاهب گوناگون در آمريكا را توضيح ميداد و در بخش سوم مردم يك محله را نشان داد كه بر اثر تلاش يك كودك روحيه همبستگي براي زيبايي و رونق دادن به محله در آنها ايجاد و فعال شد و محله را از يك محله مرده و خشك و كثيف به محلهاي مرتب، سبز و زيبا و زنده تبديل كردند.
در جوار اين غرفه فروشگاهي از لوازم سبك مانند لوازم تحرير و لباس گذاشته بودند كه نمادهايي از اكسپو را همراه با نمادهايي از آمريكا داشت و من هم دو عدد تي شرت خريدم. ديوار بيروني ساختمان آمريكا را نيز با مناظر شبه طبيعي و آبشار تزيين كرده بودند.
البته اگر داعيه آمريكا براي رهبري جهان را در نظر بگيريم، غرفه آمريكا چندان توانمند نبود. شايد موفقيت نسبي آمريكا در اين غرفه نپرداختن به موضوعات جنجالي مثل عملكرد ضعيف دولت اين كشور در داخل و خارج آمريكا و عدم امكان پاسخگويي به انتظارات مردم بود.
مقايسه تطبيقي غرفه ايران و آمريكا ؛
- نمايش هنري زنده در غرفه ايران به صورت موسيقي و رقص محلي آذري اجرا شد ولي برنامه زنده در غرفه آمريكا تنها در حد خوشآمد و بذله گويي توسط يك خانم در ابتداي ورودي به غرفه بود و بقيه برنامه سه نمايش كوتاه (هر كدام حدود 6 دقيقه و در جمع حدود 20 دقيقه) به صورت پخش فيلم بود.
- غرفه آمريكا هيچ نوع بياني از مكانهاي ديدني و متنوع طبيعي و پيشرفتهاي تكنولوژيكي آمريكا نداشت ولي غرفه ايران مكانهاي ديدني را بويژه آنها كه قابل توجه از ابعاد ملي و مذهبي هستند و پيشرفتهاي صنعتي كشور بخصوص موارد برجسته و الهام بخش را شامل مي شد.
- در غرفه آمريكا لباس و پوششهاي محلي و صنايع دستي كه نمايانگر فرهنگ و سابقه فرهنگي محسوب مي شوند، وجود نداشت ولي در غرفه ايران قابل توجه بود.
- داخل غرفه ايران با الگوگيري از معماري اسلامي و ايراني تزيين و آراسته شده بود و با درختان سبز و حوض آبنما بر زندگي تاكيد شده بود ولي داخل غرفه آمريكا در حد سه سالن پياپي سينما بود.
- غرفه ايران كتابي را در خصوص گردشگري ايران به زبان چيني و لوح فشرده با همين موضوع به زبان انگليسي هديه ميداد كه تبليغ خوبي براي جذب توريسم بود ولي غرفه آمريكا عليرغم درخواست بنده هديهاي را براي عموم در نظر نگرفته بود. (احتمالا هدايا براي مهمانان ويژه داشتند).
- تنوع محصولات فروشي ايران و آمريكا و حدود مساحت فروشگاهي شبيه به هم بود ولي در غرفه ايران بر فروش صنايع دستي توجه ويژه شده بود ولي در غرفه آمريكا محصولات سادهاي چون لوازم تحرير تبليغاتي و تي شرت و ليوان وچتر و امثالهم كه فقط مارك پرچم آمريكا و نماد اكسپوي 2010 تفاوت اين محصولات با ديگر لوازم در دسترس بود.
- در اطراف ساختمان ايران شعارهايي به تناسب موضوع نمايشگاه با الهام گيري از مباحث انساني و اسلامي كه معرف فرهنگ موردنظر ايران ميباشد، به طرز هنرمندانه كار شده بود ولي ديوار بيروني غرفه امريكا در حد يك منظره طبيعي زيبا بود.
مقايسه فوق در حد برداشت اينجانب بود كه از قبل قصد مقايسه را نداشتم و گرنه شايد نگاه موشكافانه تري داشتم، ضمن اينكه شخصاً كارشناس تخصصي اين مسائل نيستم.
در مجموع اگر مقايسه دقيقتري از غرفه ايران و آمريكا از سوي افراد مطلع صورت گيرد، موفقيت بالاتر ايران در ارائه پيامهاي مناسب قابل اثبات است.
يادداشت: سيد مرتضي ناصريان