رحلت فقيه كبير و عالم مجاهد "حاج ميرزا جواد مجتهد تبريزي" (1274 ش)
حاج ميرزا جواد بن احمد مجتهد تبريزي در اواسط قرن سيزدهم هجري قمري در تبريز به دنيا آمد. وي پس از طي دروس مقدماتي و سطوح، در محضر درس عالماني همچون: سيد حسين كوه كمرهاي و ملامحمد فاضل ايرواني حاضر شد و به مدارج عالي علمي و فقهي دست يافت. ميرزا جواد مجتهد تبريزي از آن پس به امور ديني و وظايف مذهبي مشغول گرديد و پس از سالياني رياست مطلقه علميه را كه توام با نفوذ و اقتدار فراوان بوده، به دست گرفت. وي ساليان دراز با نفوذ تمام، رياست تامه را بر عهده داشت و كارهاي مهم بسياري را با كمال شهامت و موفقيت به انجام رساند. ايشان در ميان مردم و امرا و حكام وقت نيز داراي وجههاي كم نظير بوده به طوري كه حاكمان زمان، اوامر و احكام او را قبول و اجرا ميكردند. در جريان نهضت تحريم تنباكو، وقتي كه دربار قصد مقاومت در برابر اين فتوا را داشت، ميراز جواد مجتهد خود به ناصرالدين شاه تلگراف زد كه اگر امر ميرزاي شيرازي در مورد دخانيات اجرا نشود، ما خودمان اقدام خواهيم كرد. ايشان در كنار فعاليتهاي سياسي و اجتماعي، به عنوان يكي از برجستگان حوزه علميه تبريز به شمار ميرفت. حوزهاي كه دهها مجتهد مسلّم و تعداد زيادي صاحب رساله را در خود جاي داده بود. ميرزا جواد مجتهد تبريزي سرانجام در 13 بهمن 1274ش درگذشت و در نجف به خاك سپرده شد.
واكنشهاي داخلي و خارجي در قبال سخنان حضرت امام در بهشت زهرا (1357 ش)
وزارت امور خارجه دولت آمريكا كه از حاميان اصلي رژيم شاه بود، پس از سخنان پرشور امام خميني در روز 12 بهمن 57 در بهشت زهرا و مواضع صريح معظّمٌ لَه در مقابل سياست مداخله جويانه آمريكا در ايران، اين سخنان را ضدآمريكايي خواند. رژيم صهيونيستي نيز از بازگشت حضرت امام به ايران ابراز نگراني كرد، زيرا به خوبي ميدانست كه امام و مردم انقلابي ايران از مخالفان سرسخت اين رژيم غاصب و اشغالگر هستند. تاس، خبرگزاري رسمي دولت شوروي نيز در واكنش به بازگشت امام به كشور اعلام كرد كه بازگشت آيتاللَّه خميني به ايران، سير مبارزات را در آن كشور وارد مرحله سرنوشتسازي كرده است. از طرف ديگر، در اين روز مردم مشتاق ديدار امام، عازم اقامتگاه ايشان در مدرسه علوي تهران شدند. ايشان طي سخناني براي مردم، رژيم را مخالف عقل و حقوق بشر خواندند و تأكيد كردند كه هر ملتي حق دارد، سرنوشت خود را شخصاً تعيين كند.
وقوع جنگ خونبار "روتر" بين فرانسه با پروس، اتريش و سوئد (1814م)
نبرد خونين روتير در محلي به همين نام در نزديك رود "اوب" ميان نيروهاي متحد شامل كشورهاي پروس، اتريش و سوئد در برابر ارتش فرانسه به رهبري ناپلئون بُناپارت اتفاق افتاد. در اين جنگ كه در اول فوريه 1814م نيروهاي فرانسه چهل هزار تن و قواي متحد چهار برابر بودند، سربازان فرانسه به دليل نداشتن روحيه و نيز نابرابري نيروهايطرفين، نتوانستند در برابر نيروهاي مجهّز و تازه نفس متحدين مقاومت كنند. بنابراين اين جنگ با شكست ناپلئون پايان پذيرفت.
آغاز فرمانروايي "نرون" امپراتور ستمكار روم (54م)
كلاديوس سزار معروف به نرون، امپراتور خونخوار روم باستان در 31 ژانويه سال 37 م به دنيا آمد و در كودكي به فرزندخواندگي امپراتور وقت روم پذيرفته شد. وي اعمال وحشيانه خود را از سنين نوجواني آغاز كرد و در اين راه حتي از قتل مادر و همسر خود دريغ ننمود. نرون پس از مرگ امپراتور، كه قتل او را نيز به نرون نسبت ميدهند، در اول فوريه سال 54 م در 17 سالگي به امپراتوري روم رسيد. وي سالهاي اوليه سلطنت را با راهنمايىهاي عاقلانه برخي نزديكان خود به نحوه مطلوبي گذراند اما مدتي نگذشت كه جنايتهاي فراواني در پيش گرفت و مردم بسياري را به كشتن داد. در سيزدهم ژوئيه 64م حريق بزرگي در رم به وقوع پيوست كه گفته ميشود به تحريك او صورت گرفت. اين آتشسوزي كه قسمت عمده شهر را در كام خود فرو برد، بهانهاي به دست نرون داد تا به قتل عام مسيحيان دست زند. از اين رو دستور كشتار يكصدهزار مسيحي را صادر كرد و اين فرمان با بيرحمي هر چه تمامتر اجرا شد. از ديگر حوادث دوران حكومت نرون، قيام خونين و پرتلفات مردم عليه ستمگريها و جنايات او بود كه با شكست مردم مواجه شد و به قتل عام بسياري از انسانها انجاميد. همچنين در زمان نرون جنگ ميان ايران و روم روي داد كه منجر به انعقاد صلح بين دو طرف گرديد. در نهايت بر اثر ظلم و ستم فراوان نرون به ويژه نسبت به مسيحيان، توطئههايي عليه او صورت گرفت. در آخرين شورش بزرگ عليه نرون كه توسط ارتش روم صورت پذيرفت، نرون كه پيروزي شورشيان را نزديك ميديد، از ترس شكنجه شدن توسط مخالفان، در هشتم اوت سال 68 م پس از 14 سال حكومت سراسر ظلم و جنايت در حالي كه 31 سال بيشتر نداشت، خودكشي كرد.