پيوستن نظاميان رژيم شاه به مردم مسلمان و مبارز ايران (1357 ش)
پس از راهپيماييهاي مكرّر مردم عليه رژيم ديكتاتوري شاه، درگيريهاي وسيعي بين نظاميان و مردم به وقوع پيوست. در اين حال، برخي از نظاميان كه به حقانيت مبارزات مردم پي برده بودند، در پي فرمان امام خميني(ره) پادگانها را ترك كرده، به مردم پيوستند. پيوستن نظاميان به نيروهاي مردمي، نويدبخش تحولات اساسي در روحيه و ساختار بدنه ارتش رژيم بود. در اين راستا، حضرت امام نيز طي پيامهاي متعدد، ارتش را به پيوستن به مردم ترغيب و به آنها توصيه كردند كه براي دفاع از اسلام و حفظ احكام رهايي بخش آن، به مردم بپيوندند و ميهن خود را از دست اجانب نجات تصويب طرح چاپ فرهنگ دهخدا در مجلس شوراي ملي (1324 ش)
پايه لغتنامه دهخدا ظاهراً در دوران جنگ جهاني اول پيريزي گرديد. تهيه مواد اين لغت نامه در مدت چهل سال، عظيمترين كاري بود كه علامه دهخدا آن را به انجام رسانيد. با اين حال نخستين گام براي چاپ اين اثر كمنظير، با پيشنهاد وزير دارايي وقت برداشته شد. چند سال بعد در بهمن 1314، قراردادي بين وزارت معارف و دهخدا به امضا رسيد كه براساس آن قرار بر اين شد كه اين لغتنامه در نه جلد هفتصد صفحهاي طي پنج سال به چاپ برسد. در ادامه اقدامات عملي براي چاپ و نشر اين اثر، در دي ماه 1324 طرحي از طرف حدود 25 نفر از نمايندگان مجلس شوراي ملي با قيد دو فوريت تقديم شد كه در آن ضمن اشاره به تحمل زحمات فوقالعاده و بذل عمر گرانمايه علياكبر دهخدا در تاليف اين دايرةالمعارف فارسي، از هيئت رئيسه مجلس خواسته شده بود اقدام لازم را به عمل آوَرَد تا چاپخانه مجلس شوراي ملي، به سرعت اقدام به چاپ دايرةالمعارف دهخدا بكند. در تبصره اين ماده واحده آمده بود: "وزارت فرهنگ مكلف است افراد لازم در اختيار آقاي دهخدا براي جمعآوري دايرةالمعارف ايشان بگذارد." دو فوريت فوق در جلسه 25 دي ماه 1324 ش به تصويب رسيد. ده سال بعد و در اواخر عمر دهخدا، كليه فيشها، كتابها و لوازم كار به ساختمان بهارستان منتقل شد و دو سال پس از آن، لغتنامه و متعلقات آن به دانشگاه تهران واگذار گرديد. لغتنامه دهخدا در چاپ جديد خود داراي 23911 صفحه و 71733 ستون در پانزده جلد متن و يك جلد مقدمه، دريايي از اطلاعات در چارچوب ادبيات فارسي را به اهل علم و خرد ارايه ميدهد.دهند.رحلت آيت اللَّه "محمد علي حقّي سرابي" از افاضل و مدرسين حوزه علميه قم (1377 ش)
آيتاللَّه حاج شيخ محمدعلي حقّي سرابي در حدود سال 1307 ش (1348 ق) در بيت علم و تقوا در شهرستان سراب در آذربايجان شرقي به دنيا آمد. وي مقدمات علوم اسلامي و سطوح عاليه را در تبريز و قم فراگرفت و سپس در نجف در درس آيات عظام سيد محمود شاهرودي، سيد محسن حكيم و سيد ابوالقاسم خويي شركت جست. آيتاللَّه حقي پس از مدتي توقف در سراب، راهي قم گرديد و در دروس خارج فقه و اصول حضرات آيات سيد حسين بروجردي و امام خميني حاضر شد و بهرههاي فراوان علمي كسب نمود. ايشان كه از استاداني همچون سيد محسن حكيم، سيد محمود شاهرودي، سيد ابوالقاسم خويي و سيد محمد حجت كوه كمرهاي اجازه اجتهاد داشت، در قم به تدريس و تأليف پرداخت و از آن پس، در يكي از مساجد معروف تهران، به فعاليتهاي ديني خود ادامه داد. آيتاللَّه حقي كه در جوار مسجد جامع امام حسين(ع) تهران، حوزه علميه را بنياد نهاده بود، در سالهاي قبل از پيروزي انقلاب، خود و مسجدش را يكسره وقف پيشبرد اهداف نهضت اسلامي كرد و بسياري از حركتهاي ضد رژيم را رهبري مينمود. وي پس از پيروزي انقلاب به رياست يكي از شعبههاي ديوان عالي كشور، نمايندگي مجلس شوراي اسلامي از سراب و خبرگان رهبري از آذربايجان شرقي برگزيده شد و در خدمت نظام اسلامي بود. برخي از آثار اين روحاني مجاهد شامل رسالةٌ في العدالة، رسالةٌ في اِعجازِ القُرآن، شرح دعاي افتتاح و تفسير برخي سورههاي قرآن در 4 جلد، ميباشند. اين عالم رباني سرانجام در شب بيستوپنجم دي ماه 1377 ش برابر با 27 رمضان 1419 ق در هفتاد سالگي در قم به جوار دوست شتافت و در قبرستان شيخان اين شهر به خاك سپرده شد.مرگ "جورج بِرِكلي" اسقف و فيلسوف ايرلندي (1753م)
جورج بِرِكْلي فيلسوف مشهور ايرلندي در 12 مارس 1685م در ايرلند به دنيا آمد و تحصيلات خود را در دوبلين، پايتخت اين كشور به اتمام رساند. سپس به امريكا رفت و در آنجا به تأسيس دانشگاه پنسيلوانيا كمك كرد. همچنين قصيدهاي در ستايش امريكا سرود و بدان سبب در كاليفرنيا شهر بركلي را به افتخار وي، به نام او بازخواندند و بعدها دانشگاهي نيز به نام او نامگذاري شد. بركلي پس از آن در ايرلند به عنوان كشيش و اسقف برگزيده شد و به تامل و تحقيق در فلسفه دين پرداخت. از اين رو شهرت او عمدتاً به خاطر فلسفه ديني اوست نه اشعارش. بركلي معتقد بود فقط دو نوع وجود حقيقي وجود دارد: روحها و تصورات. ارواح، ادراك كنندهاند و تصورات، ادراك شده. به عبارت ديگر ارواح، فعال، متحرك و ايجاد كننده تصوراتند در حالي كه تصورات، جنبه انفعالي و غير فعال دارند. بركلي با اين مقدمات نتيجه ميگرفت كه ارواح افراد بشر داراي ظرفيت محدود هستند در حالي كه خداوند، روح نامحدود و نامتعين است. در نظام عقيدتي بركلي، همه چيز در همه احوال، بستگي به مشيت الهي دارد، بنابراين زنجيرههاي منظم و توانمند طبيعت براي هدايت انسانها در امور زندگي ضرورت دارد. بركلي وجود درد يا آلام در جهان را براي رفاه و سعادت آدم، يك ضرورت واجب ميداند. او بر اين عقيده است كه جامعيت ذهن به انسان امكان ميدهد تا تاثيرات الهي را كه در سراسر نظام طبيعت ميدرخشد، پذيرا گردد. وي در كتاب خود كه به "اصول" معروف است به اين نتيجه و درخواست ميرسد كه بايد در مطالعات، منزلت اول را براي خداوند قائل شويم. او اعلام داشت كه جهان واقعيت، جز در ذهن، وجودندارد و تمام اشياي مادي، تنها وقتي وجود پيدا ميكنند كه ذهنْ آنها را تصور كند. بركلي گذشته از فلسفه، به جغرافيا، باستانشناسي و اقتصاد علاقه داشت و در هر يك از اين رشتهها، تبحر و استادي خويش را به ثبوت رسانيده بود. او مسافرتهاي زيادي انجام داد و در سير و سياحت به تدوين آثاري در فلسفه دست زد كه نظريه رؤيت، مبادي علم انسان و آب قطران از آن جملهاند. جورج بركلي سرانجام در 14 ژانويه 1753م در 68 سالگي درگذشت.