شهادت عالم مجاهد آيت اللَّه "آقانوراللَّه نجفي اصفهاني" (1306ش)
آيت اللَّه مهدي معروف به آقانوراللَّه نجفي اصفهاني از روحانيون مجاهد، مهاجر، مصلح، متفكر در سال 1240 ش (1278 ق) در اصفهان به دنيا آمد. پدرش شيخ محمدتقي اصفهاني صاحب هدايةُ المُستَرشِدين و مادرش دختر آيتاللَّه العظمي سيدصدرالدين عاملي از مراجع بزرگ شيعه ميباشد. وي در ابتدا در محضر پدر ارجمندش به دانش اندوزي مشغول شد و پس از چندي براي ادامه تحصيلات، عازم عتبات عاليات گرديد. آقا نوراللَّه در آنجا از محضر استادان نامداري همچون ميرزا محمد حسن شيرازي، سيدمحمدكاظم يزدي و ميرزا حبيباللَّه رشتي بهرهها برد و به مقام رفيع اجتهاد دست يافت. اين عالم مبارز در نهضت تحريم تنباكو در سطح اصفهان فعاليت داشت. از ديگر اقدامات وي فعاليت عليه مبلغين مسيحي با تأسيس انجمن صناخانه و انتشار روزنامهالاسلام ميباشد. آيتاللَّه نجفي اصفهاني با ظل السلطان فرزند خونخوار ناصرالدين شاه كه 30 سال حاكم اصفهان بود مبارزه كرد و وي را از اصفهان اخراج نمود. او در جريان نهضت مشروطه، از اركان نهضت عدالتخانه و مهاجرت كبراي قم نيز به شمار ميرود. آيتاللَّه اصفهاني انجمن مقدس ملي اصفهان را تأسيس و بعد از اخراج ظلالسلطان دست به اصلاحاتي مانند تأسيس بيمارستان و مدرسه زد. اين عالم مجاهد سرانجام از سوي رضاخان (كه مبارزات زيادي با او كرده بود) مسموم، و در 4 دي ماه 1306 ش برابر بااول رجب 1346 ق در 66 سالگي به لقاءاللَّه پيوست. پيكر اين عالم رباني به نجف منتقل شد و در مقبره جد مادري خود آيتاللَّه العظمي شيخ جعفر كاشف الغطاء دفن گرديد.
مرگ "ناصرالملك" سياستمدار و نايب السّلطنه قاجار (1306 ش)
ابوالقاسم قراگوزلو معروف به ناصرالملك، پس از تحصيلات مقدماتي، راهي انگلستان گرديد و در زمان ناصرالدين شاه، از نزديكان وي شد. او در زمان مظفرالدين شاه به وزارت ماليه دست يافت ولي كار مثبتي انجام نداد. وي مدتي نيز از طرف محمدعلي شاه به صدراعظمي رسيد ولي از آمدن به ايران خودداري نمود تا اين كه بر اثر معرفي اعضاي كابينه به صورت تلگرافي، اين دولت نيز با تشنّجاتي مواجه شد و شكست خورد. با روي كار آمدن احمد شاه قاجار،ناصرالملك پس از مرگ عضدالملك نايب السلطنه، به نيابت سلطنت انتخاب شد و همچنان با ارسال تلگراف، از اروپا دستورات خود را صادر ميكرد و به اداره امور كشور ميپرداخت. اين طرز حكومت، كشور را با مشكلات متعددي روبرو ساخت تا اين كه ناصرالملك را مجبور به سفر به ايران نمود. وي حكومت قانون و مشروطه را براي ايران زود ميدانست و از اين رو با مشروطهخواهان هماهنگي نكرد. با وجودي كه سالها در انگلستان و فرانسه اقامت داشت، معذلك، روح ديكتاتوري در او به شدت ريشه دوانده بود. هنگامي كه به نيابت سلطنت رسيد، از انجام انتخابات طفره رفت و در مدت سه سال و نيم نيابت سلطنت او، ايران مجلس نداشت و مطبوعات به شدت در فشار و مضيقه بودند. او بعدها نيز بار ديگر براي گردش و تفريح راهي اروپا شد و امور سلطنت را با مكاتبه و تلگراف انجام ميداد. در اين هنگام تصميم به بركناري او گرفته شد ولي نه استعفا داد و نه به ايران آمد و تا روز آخر نيز حقوق خود را كامل وصول نمود. ناصرالملك علي رغم دارا بودن ثروت فراوان و نفوذ بسيار در ايران و انگلستان، هيچ گاه از نفوذش به نفع مملكتش استفاده نكرد و در دوران نيابت سلطنت و قبل از آن، كوچكترين آثار خيري از وي باقي نماند. سرانجام اين سياستمدار عياش در چهارم دي ماه 1306، پس از آن كه مدتي قبل به دعوت رضاخان پهلوي به ايران آمده بود، در تهران درگذشت.
سرنگوني دولت ساماني و پايه گذاري حكومت "غزنويان" توسط "الب تكين" (350 ق)
سامانیان (۲۶۱ - ۳۹۵ ق / ۸۷۴ - ۱۰۰۴ م) یکی از دودمانهای ایرانی بودند که تقریبا بر تمامی سرزمینهای خراسان، هیرکان، مکران، سیستان، خوارزم و کرمان حکومت کردند و باعث رشد و شکوفائی زبان فارسی دری شدند. خاندان سامانی از مردم بلخ و از نوادگان بهرام چوبین ساسانی بوده و آیین زردشتی داشتند، سامان خدا بنیان گذار اعلی خانواده از روشناسان محل و فرمانروای بلخ بود . اسد والی عربی خراسان در نیمه قرن هشتم با سامان دوست شد . سامان دین اسلام را برگزید و نام پسر خود را اسد گذاشت . پسران اسد اشخاص با کفایتی بودند و در قرن نهم عهد مامون عباسی به حکمرانی محلی فرارود و هرات برگزیده شدند. مانند: علی در سمرقند، احمد در فرغانه و الیاس در هرات . ابراهیم پسر الیاس بود که بعدها به سپهسالاری دولت طاهری ایران رسید . احمد حاکم فرغانه در ۸۷۴ فوت، و نصر پسرش در سمرقند جانشین او گردید. اسمعیل برادر نصر حاکم بخارا شد و همین شخص است که بعدها دولت حسابی سامانی را در سال ۸۹۲ بعد از مرګ نصر ګرفت و درسمرقند پایه ګذاشت . سامانیان ایجادگر دومین نو ایرانگرائی تاریخ تمدن ایران بودند و در شکلگیری فرهنگ، تمدن و دانش در ایران پس از اسلام نقش بسزائی دارند. در دوره سامانیان، زبان فارسی از پیشرفت و شکوفایی زیادی برخوردار شد. با آن که سامانیان در کارهای اداری زبان عربی را به کار میبردند و آن را شعار وحدت خلافت میشمردند، امکان آن را فراهم آوردند تا شاعران فارسی دری همچون رودکی «وفات در ۳۲۹ ق / ۹۴۰ - ۱ م» و دقیقی «حدود ۳۲۵ - ۷۰ ق / ۹۳۵ - ۸۰ م» از نخستین کسانی باشند که با گونهای از زبان ملی خود که از تکمیل و آمیختن لهجه های محلی گوناگون فراهم آمده بود مطلب بنویسند. این زبان در دربار سامانیان پذیرفته شد و سرانجام به عنوان زبان فارسی نوین گسترش پیدا کرد که با اندکی تغییرات آوایی تا زمان حاضر بر جای ماندهاست. فارسی نوین به خط عربی نوشته شد و رفته رفته هر چه بیشتر واژههای عربی به آن راه یافت که این امر تا اندازه ای نتیجه پیشرفت جهانی تمدن اسلام بودهاست.
تشكيل اولين گروه تروريستي و نژادپرست "كوكْلوكْسْ كِلان" در امريكا (1865م)
با پايان جنگهاي داخلي امريكا موسوم به جنگهاي انفصال كه به آزادي سياهان و لغو بردهداري انجاميد، موج نفرت از سياهان در ايالات جنوبي بالا گرفت و باعث رشد تدريجي نهضت ضد سياهان گرديد. اين نهضت به صورت ضرب و جرحِ گاه و بيگاه سياهان، ترور آنان و تخريب خانه و كاشانهشان و سرقت اموال آنان و وارد آوردن انواع فشار و سختي عليه سياهان جلوهگر شد. درحالي كه تنها چند ماه از پايان جنگ ضد بردهداري گذشته بود، در هر يك از ايالات جنوب امريكا، قوانين و مقررات دست و پاگيري عليه حقوق سياهان به تصويب رسيد و روال گذشته و تبعيضات قديمي به نحوي ديگر خود را نمايان ساخت. در 24 دسامبر سال 1865م سازمان تروريستي كوكْلوكْسْ كِلان توسط جمعي از نژادپرستان متعصب تروريست و با هدف نابودي و ارعاب سياه پوستان در جنوب امريكا تأسيس شد. اين سازمان به سرعت توسعه يافت و گروه گروه مردمي كه از بردهداري محروم شده بودند به اين سازمان مخوف پيوسته و پس از مسلح شدن، به جان سياهان افتادند. فعاليت سازمان كوكلوكس كلان به معني حصار قبيله يا گروه دايره، در سالهاي 1866 تا 1869م بسيار وسيع و گسترده بود و هزاران سياهپوست امريكا به دست اعضاي اين فرقه به طرزي فجيع به قتل ميرسيدند. اعضاي كوكلوكس كلان، شب هنگام، ماسك سفيد مخصوصي بر چهره زده و لباس بلندي مانند كفن سفيد بر تن ميكردند و نوعي كلاه سفيد نوك تيز به سر ميگذاشتند. آنان هر شب كه دستور ترور و قتل داشتند، ابتدا مراسم مخصوصي را به جا ميآوردند. در اين مراسم آنان به دور يك صليب چوبي كه ارتفاع آن به بيش از سي متر ميرسيد حلقه ميزدند و شاهد سوختن آن ميشدند و با هم سرود مذهبي ميخواندند. هر شب كه مردم امريكا چنين مراسمي را نظاره ميكردند، فردايش شاهد چنين جسد سياهپوست در داخل جويهاي آب، زير پلها و يا در نقاطي دور از شهرها بودند. سازمان كوكلوكس كلان كه مخالف آزادي اجتماعي سياهپوستان امريكا بود، فعاليتهاي جنايتكارانه خود را براي قتل سياهان و ترور كساني كه موافق آزادي اجتماعي سياهان بودند، بار ديگر در شانزدهم اكتبر 1915م آغاز كرد. اين فعاليتها در طي دهههاي پس از آن با شدت و ضعف ادامه يافت اما در طول دهه 1960م، كارنامه خونباري از كوكلوكس كلان ارائه شد. از جمله كشتار شدگان اين گروه تروريستي، مالكوم ايكس، رهبر مسلمانان سياهپوست امريكا و مارتين لوتركينگ رهبر مسيحيان سياهپوست اين كشور در سالهاي 1965م و 1968م ميباشند كه از جمله برجستهترين قربانيان اين گروه بودند. دولتهاي امريكا كه همگي بدون استثنا، سياستهايشان مبتني بر گرايشها و تمايلات نژادپرستانه بوده و همواره سياهان را به ديده تحقير و نفرت مينگرند، نه تنها از تاريخ تشكيل اين فرقه جنايتكار در قرن نوزدهم تاكنون حاضر نشدهاند آن را كه هنوز دل به احياء بردهداري بسته است، توقيف نمايند و باز، نه تنها هيچ يك از اعضاي اين سازمان تا به امروز مجازات نشدهاند، بلكه گاه چهرههاي سرشناس اين تشكيلات، به عنوان مقامات دولتي در هيأت حاكمه امريكا، پستهاي مختلفي را نيز اشغال كردهاند. به طوري كه در سال 1924م در كنگره حزب دموكرات، از حدود 1000 نماينده، 343 نفر از اعضاي كوكلوكس كلان بودند. اكنون نيز سازمان مزبور كه از سوي اتحاديههاي بزرگ مالي امريكا حمايت ميشود، به صورت يك تشكيلات رسمي مذهبي، داراي شعبههايي در سراسر ايالات متحدهاست. اين در حالي است كه امريكا همواره از شعار دفاع از حقوق بشر دم ميزند و خود را مهد آزادي و برابري عنوان كرده است.
دست یابی انسان به ماه (1968م)
در چنین روزی در سال 1968 میلادی سه فضا نورد به نام های جیمز ای لاول، ویلیام آندره و فرانک بوران به ماه رسیدند. آنها قبل از اینکه بروی زمین فرود آیند، ده بار دور ماه گردیدند. هفت ماه بعد نخستین انسان بر روی ماه فرود آمد .