اعتراض وزارت امور خارجه ايران به دخالت آشكار آمريكا در امور داخلي ايران (1378 ش)
در پي دستگيري بيست نفر از جمله شانزده يهودي در ماههاي بهمن و اسفند 1377 و محاكمه آنان به اتهام جاسوسي براي آمريكا و اسرائيل در دادگاه ايران، آلبرايت، وزير خارجه وقت آمريكا، در يك موضعگيري مداخلهجويانه در امور داخلي كشورمان، محاكمه جاسوسان يهودي دستگير شده را غيرقابل قبول خواند. وي همچنين گفت: تهران بايد از حمايت تروريسم بينالمللي، مخالفت با روند سازش خاورميانه و تلاش براي دستيابي به سلاحهاي كشتار جمعي دست بردارد. در پي اين اتهامات آمريكا عليه ايران، وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران، اين اظهارات را مردود خواند و با تقبيح اين گونه ادعاهاي بياساس، اين امر را نمونه بارز ديگري از دخالت آمريكا در امور داخلي ايران خواند و اضافه كرد: اينگونه ادعاهاي بي اساسِ مسؤولان آمريكايي، ناشي از نگراني دولت آمريكا از موفقيت سياستهاي تنشزدايي و اعتمادسازي جمهوري اسلامي ايران در منطقه است تا آن كشور نتواند با سوء استفاده از اختلافات و تشتت كشورهاي منطقه از منافع تجارت تسليحاتي منتفع گردد.
درگذشت اديب و عارف نامي "عبدالرحمن جامي" خاتم شعراي بزرگ ايران (898 ق)
عبدالرحمن بن احمد بن محمد جامي، صوفي، اديب نحوي و شاعر ماهر در سال 817 قمري در شهر جام خراسان به دنيا آمد. وي در فنون طريقت، از مريدان نقشبنديه بود و ارتباط فراواني با پير طريقت داشت. جامي را شيعه دانستهاند و اشعار پرشوري را در مناقب اهل بيت(ع) از او نقل مينمايند. ولي گويا وي مذهب خود را پنهان ميساخته و تقيّه ميكرده است. اَشِعَّةُ اللَّمَعات، بهارستان، چهل حديث، ديوان اشعار، سلامان و آبسال از جمله تصنيفات وي ميباشند. غزليات جامي بسيار شيرين و گاهي تلفيقي از عربي و فارسي هستند. وي را خاتم شعراي بزرگ پارسي گوي خواندهاند. در اشعار جامي، افكار صوفيانه، داستانها، حكمت، اندرز، تصورات خيالي و غنايى، به وفور ديده ميشود. او در مثنويهاي خود، روش نظامي را تقليد ميكرد و در غزل از سعدي و حافظ پيروي مينمود. با اين حال، نبايد جامي را از ابتكار مضامين تازه و قدرت بيان و لطف معاني در اشعارش بيبهره دانست. جامي با آن كه كمتر به مرتبه و جايگاه استادانِ بزرگ پيش از خود ميرسد، ولي از آن جهت كه خاتم شعراي بزرگ پارسي زبان است، داراي اهميت و مقام خاصي است. جامي در سال 898 ق در 81 سالگي در هرات چشم از جهان فرو بست.
عقبنشيني سپاه "ناپلئون بُناپارت" از روسيه به علت سرماي شديد منطقه (1812م)
با روي كار آمدن ناپلئون بُناپارت در فرانسه و وقوع جنگهاي مختلف، اين كشور به بزرگترين قدرت اروپا و جهان مبدل شد و در سال 1810 به وسيعترين حدِّ خود رسيد. قلمرو امپراتوري ناپلئون، بخش اعظم اروپا را از ايتاليا و اسپانيا تا هلند و آلمان و لهستان فرا گرفت، ولي ناپلئون به اين هم اكتفا نكرد و در سال 1812م با يك نيروي عظيم پانصد هزار نفري به سرزمين پهناور روسيه يورش برد. نيروهاي مهاجم در مدتي كمتر از سه ماه تا مسكو رسيدند ولي هنگام ورود ناپلئون به مسكو، مدافعان شهر، آن را آتش زدند تا چيزي به دست فرانسويان نيفتد. اين عملْ مؤثر واقع شد و سربازان ناپلئون در جريان نبرد، با گرسنگي روبرو گرديدند. همچنين سرماي كشنده روسيه و بيماري باعث شد كه سپاه ناپلئون در نوزدهم اكتبر 1812م مجبور به عقب نشيني شده و شهر را ترك كنند. ولي در مسير عقبنشيني نيز سربازان روسي مرتباً آنها را مورد حمله قرار داده و مانع از رسيدن آذوقه به آنان ميشدند. در جريان اين حمله و عقبنشيني تاريخي، از صدها هزار نيروي فرانسوي تنها در حدود سي هزار سرباز خسته، جان سالم به در بردند. در اين هنگام ناپلئون با شتاب به پاريس برگشت تا پول تجهيزات و لشكريان مورد نياز خود را براي حملات بعدي خويش فراهم آوَرَد، اما دول اروپايي با اتحاد عليه كشور ضعيف شده فرانسه، به كشور گشاييهاي ناپلئون خاتمه داده و شكست ناپلئون را قطعي كرده و پس از دستگيري وي را تبعيد كردند. شكست ناپلئون در روسيه، آغازي بر افول اقبال سياسي و نظامي او در اروپا بود كه درنهايت به فروپاشي امپراتوري وي انجاميد.