پايگاه اينترنتي ولترنت در گزارشي نوشت كه بنياد ملي دموكراسي آمريكا پوششي براي فعاليتهاي سيا است.
به گزارش فارس، پايگاه اينترنتي ولترنت در گزارشي نوشت: كرملين در سال دو هزار و شش ميلادي از فعاليت فزاينده انجمنهاي خارجي در روسيه مخالفت كرد و افزود برخي از اين انجمنها در طرحي مخفي براي بيثباتي كشور مشاركت دارند كه بنياد ملي دموكراسي امريكا سازماندهي اين فعاليتها را بر عهده دارد. ولاديسلاو سوركوف مشاور ولاديمير پوتين رئيس جمهور وقت روسيه مجموعه قوانيني سختگيرانه درباره اين سازمانهاي غيردولتي تهيه كرد كه غرب انرا حمله جديد پوتين ديكتاتور به ازادي انجمنها خواند.
بر اساس اين گزارش، اين سياست را كشورهاي ديگري نيز پيگيري كردند كه مطبوعات بينالمللي انها را نيز كشورهاي ديكتاتوري ناميدند.
دولت امريكا ادعا ميكند كه براي ترويج دموكراسي در سراسر جهان فعاليت ميكند. دولت امريكا ميگويد كنگره ميتواند به بنياد ملي دموكراسي كمك كند و اين سازمان نيز به نوبه خود و در كمال استقلال ميتواند بطور مستقيم يا غيرمستقيم به انجمنها احزاب سياسي و يا اتحاديههاي كارگري در سراسر جهان كمك كند. اين سازمانهاي موسوم به غيردولتي ميتوانند به فعاليتهاي سياسي در اين كشورها بپردازند در حالي كه سفارتخانهها بدون نقص حاكميت اين كشورها نميتوانند دست به اين اقدامات بزنند.
بنا بر اين سوال اساسي اينجاست كه بنياد ملي دموكراسي و شبكه سازمانهاي غيردولتي كه تحت حمايت مالي اين بنياد هستند ايا واقعا طرحهاي ابتكاري جامعه مدني هستند كه كرملين بصورتي ناعادلانه به سركوب ان ميپردازد يا پوششي براي فعاليتهاي سرويسهاي مخفي امريكايي كه ازادانه در كشورهاي ديگر مداخله ميكنند.
براي پاسخ دادن به اين پرسش بايد به ريشهها و عملكرد بنياد ملي دموكراسي امريكا پرداخت اما پيش از هر چيز بايد طرح رسمي امريكا براي صدور دموكراسي را تعريف كرد.
امريكاييها به ديدگاههاي پدران بنيانگذار خود علاقه دارند و بر اساس ان خود را مجموعهاي ميدانند كه از اروپا به امريكا امدند تا شهري بر فراز يك تپه بنا كنند تا دنيا را روشن كند. چنين برداشتي در سخنرانيهاي سياسي اكثر روساي جمهور امريكا تكرار ميشود. انها عقيده دارند تمام ملتهاي دنيا بايد براي رستگاري خود از اين الگو پيروي كنند.
امريكاييها عقيده دارند كشورشان يك دموكراسي نمونه است و انها وظيفهاي مسيحايي دارند تا ان را در سراسر جهان ترويج دهند. انها اساس اين فعاليت خود را بر تغيير رژيمها در كشورهاي جهان قرار دارند.
با چنين برداشتي امريكا سياست خارجي دولت خود را فعاليتي امپرياليستي قلمداد نميكند و عقيده دارد براندازي هر دولتي كه با اين الگو سازگار نيست كاملا مشروع است. بنابراين امريكاييها مطمئن هستند كه بر اساس اين ماموريت انها ميتوانند با اعمال زور دموكراسي را در كشورهايي كه به اشغال خود دراوردهاند برقرار كنند. به عنوان مثال انها در كتابهاي درسي خود مينويسند كه سربازان امريكايي دموكراسي را به المان اوردند.
انها نميدانند كه تاريخ كاملا عكس اين را ميگويد زيرا دولت انها به هيتلر كمك كرد تا جمهوري وايمار را براندازد و حكومتي نظامي براي مقابله با شورويها مستقر كند. اين ايدئولوژي نابخردانه مانع ميشود كه انها به معناي پوچ مفهوم استقرار دموكراسي با استفاده از نيروي نظامي پي ببرند. اين در حالي است كه در جريان انتخابات رياست جمهوري امريكا در سال دو هزار ميلادي كه به انتخاب جرج بوش منتهي شد هيچ نشاني از روند دموكراتيك در انتخاب رئيس جمهور مشاهده نشد. بنابراين وقتي در خود امريكا دموكراسي وجود ندارد معلوم نيست امريكاييها چگونه ميخواهند ان را صادر كنند. اين تناقص طي سي سال گذشته در فعاليتهاي بنياد ملي دموكراسي امريكا و بيثبات كردن بسياري از كشورها مشهود بوده است.
جرج بوش طي سخنراني خود در بيستم ژانويه سال 2004 به صراحت اعلام كرد كه قصد دارد بودجه بنياد ملي دموكراسي را تا دو برابر افزايش دهد و تاكيد كرد كه وظيفه جديدش بر ارتقا و افزايش انتخابات ازاد جريان ازاد اطلاعات ازادي مطبوعات و ازادي اتحاديههاي كارگري در خاورميانه متمركز خواهد بود.
بوش با چنين سخناني ميخواهد بگويد امريكا بايد عمليات نظامي خود را در منطقه كامل كند و همزمان نيز مداخله خود در امور داخلي كشورهاي هدف را افزايش دهد.
اوايل دهه 80 ميلادي رونالد ريگان رييس جمهور وقت امريكا اتحاد جماهير شوروي را امپراطوري شيطان خواند و روشهاي جديدي براي مبارزه عليه اين امپراطوري تشريح كرد. در واقع در اين زمان بود كه تلاشهايي جدي براي بيثباتسازي از طريق بسيج جامعه مدني نيز به اقدامات بازدارنده نظامي و ديپلماتيك عليه رژيمهاي هدف اضافه شد.
در عين حال پس از انكه فعاليتهاي سري سازمان سيا توسط يك سلسله كميسيونهاي تحقيق فاش شد و افكار عمومي نيز اين فعاليتها را محكوم كردند شوراي امنيت ملي امريكا تصميم گرفت تا فعاليتهاي خود را با تحت نامهاي ديگر و با روشهايي ادامه دهد كه ظاهر اراستهتري داشته باشند.
بنياد ملي دموكراسي امريكا بطور رسمي در نوامبر 1983 اغاز به كار كرد و بودجه اين سازمان توسط كنگره و به عنوان بخشي از بودجه مصوب وزارت خارجه براي اژانس توسعه بينالمللي امريكا تامين شد.
در همين حال بنياد ملي دموكراسي امريكا براي انكه خود را يك سازمان خصوصي جلوه دهد بطور همزمان از سه بنياد مختلف نيز كمك دريافت ميكند.
بنياد اسميت ريچاردسون بنياد جان اماولين و بنياد ليند و هري برادلي بنياد ملي دموكراسي امريكا خود چهار سازمان مستقل ديگر را تحت حمايت مالي خود قرار ميدهد تا اين سازمانها بتوانند به توزيع پول در بين انجمنها و سازمانها و اتحاديههاي كارگري مختلف در كشورهاي سراسر جهان بپردازند.
اين بنياد ارتباط تنگاتنگي با سيا دارد و اغلب افراد مشهوري كه در فعاليتهاي مخفي سيا مشاركت داشتهاند عضو شوراي اجرايي و يا هيئت مديره بنياد ملي دموكراسي امريكا نيز بودهاند از جمله اين افراد مي توان به اوتو رايش جان نگروپونته ،هنري سينسنروس و اليوت ابرامز اشاره كرد.
فعاليتهاي روزمره بنياد ملي دموكراسي توسط وين وبر نماينده جمهوريخواه سابق ايالت مينسوتا و مسئول حمايتهاي مالي ستاد تبليغاتي جورج بوش در سال دو هزار ميلادي اداره ميشود. در همين حال مدير اجرايي اين سازمان نيز كارل گشمن مسئول سابق سوسيال دموكراتهاي امريكا و يك تروتسكيست عضو نظام نو محافظهكاران است.
به بيان سادهتر بنياد ملي دموكراسي امريكا استمرار فعاليتهاي سري سيا است. در حقيقت به همين دليل است كه انگليس و استراليا نيز در توافقنامهاي كه روابط بين سرويسهاي سري نظامي انها را تعيين ميكند خود را در فعاليتهاي بنياد ملي دموكراسي شريك كردهاند.
اعتبارات بنياد ملي دموكراسي توسط يك شوراي اجرايي متشكل از نمايندگان حزب جمهوريخواه و دموكرات اتاق بازرگاني امريكا و اتحاديه بازرگاني مديريت ميشود كه هر پيشنهادي نيز ميبايست براي اجرايي شدن دستكم نظر دو سوم اعضاي شوراي اجرايي را كسب كند. پس از انكه وجه پيشنهادي براي تخصيص اعتبار تعيين شد اين مبلغ به بنيادهايي ارسال ميشود كه توسط هر يك از اعضا اداره ميشوند. بنياد ملي دموكراسي تعيين ميكند كه كدام كشورها ميبايست به عنوان هدف عملياتهاي اين سازمان انتخاب شوند. سپس اين هيئت با حمايت مالي و با استفاده از شركاي اجتماعي خود در جهت براندازي دولتهاي هدف تلاش خواهد كرد و پس از ان نيز افرادي كه به منافع امريكا وابسته باشند به قدرت خواهند رسيد.
اين بنياد براي مبارزه با كمونيسم بوجود امد و دقيقا پس از فروپاشي اتحاديه شوروي بود كه بنياد ملي دموكراسي وضعيت بهتري پيدا كرد. اما بنياد ملي دموكراسي با تظاهر به تلاش براي ارتقاي دموكراسي در حقيقت كشورهاي هدف را تحت كنترل و اطاعت خود در مياورد و منافع اين كشورها را نيز به منافع طبقه حاكم امريكا تغيير مي دهد.
بنياد ملي دموكراسي مسئول بحرانهاي دموكراسي در سراسر جهان است زيرا دائما مكانيزمهاي بنيادي دموكراسي را با استقرار يك دولت خوب و شايسته مورد نظر خود تحريف ميكند.
استفاده بنياد ملي دموكراسي از بنيادهاي مختلفي با نظامهاي سياسي متفاوت موجب ميشود تا منبع مالي اصلي و چگونگي توزيع اين كمكهاي مالي از ديد افكار عمومي مخفي باشد.
در همين حال كشورهاي زيادي بدون برانگيختن هيچ توجهي از اين كمكهاي مالي بهرهمند ميشوند حتي اگر افرادي كه در تخصيص اين كمكهاي مالي نقش داشتند به خوبي از هويت كانالهاي مرتبط اگاه باشند.
چهار سازمان بنياد پيرو بنياد ملي دموكراسي عبارتند از مركز امريكايي اتحاد بينالمللي كارگران يا اين مركز توسط جان جي سويني اداره ميشود كه همزمان دبيركل اتحاديه بازرگاني نيز هست. مركز بينالمللي اقتصاد ازاد يا به رياست توماس جي دونهو كه رياست اتاق بازرگاني امريكا را نيز به عهده دارد. بنياد بينالمللي جمهوريخواهان يا كه سناتور جان مككين در راس ان قرار دارد. كسي كه طي انتخابات اخير در برابر اوباما شكست خورد. او حامي اصلي كنگره جنگ جهاني عليه تروريسم است.
بنياد ملي دموكراتيك در امور بينالملل يا كه مادلين البرايت وزير خارجه اسبق امريكا رياست ان را بر عهده دارد. كاركرد بنيادهاي حامي بنياد ملي دموكراسي نيز به اين ترتيب است كه از انچه امريكا در المان و در قالب يك ارتش اشغالگر انجام داد الهام گرفته شده است و اين بنياد با الهامگيري از اين شيوه عمل وابستگاني را در چندين كشور متحد اعضاي ناتو پيدا كرد كه در ميان انها ميتوان به بنياد وستمينستر براي دموكراسي در انگليس مركز بينالمللي حقوق بشر و توسعه دموكراتيك در كانادا بنياد ژان ژورس و بنياد رابرت شومن در فرانسه مركز بينالمللي ازادي در سوئد و بنياد الفرد موزر در هلند اشاره كرد.
اين بنياد در بيستمين سالگرد تاسيس خود ارزشيابي و بررسي را بر روي فعاليتهايش انجام داد كه در نتيجه ان مشخص شد كه اين سازمان بيش از 6000 انجمن و سازمان سياسي در سراسر جهان را تحت هدايت و حمايت مالي خود دارد و اتحاديه بازرگاني سوليدارنوسك در لهستان چارتر77 در چكاسلواكي و اوتپور در صربستان را خود به تنهايي ايجاد كرده است و در ايجاد راديو بي 29 و روزنامه اسلوبدجنج در يوگوسلاوي سابق نيز نقش داشته است.
در راستاي بهرهگيري بنياد ملي دموكراسي از رسانهها اين سازمان نشريه ژورنال او دموكراسي را نيز منتشر ميكند كه در سراسر جهان توزيع ميشود. همچنين مجله انكوينترو به معني ديدار نيز همانند مجموعهاي از كتابها بطور خاص براي كوبا منتشر ميشود.
در همين حال بنياد ملي دموكراسي كنفرانسهايي را نيز با حمايت مالي حاميان روشنفكري براي مثال فرانسوا فوره مورخ فرانسوي و ژان دانيل رييس برخي مطبوعات فرانسوي برگزار ميكند.
بنياد ملي دموكراسي همچنين در سراسر جهان و در تمامي مواردي كه مربوط به تمرين دموكراسي ميشود اقدام به شكل دادن اتحاديه بازرگاني و شخصيتهاي برجسته سياسي ميكند.
بطور رسمي بودجه بنياد ملي دموكراسي تنها به 50 ميليون دلار افزايش يافته است اما اين در حالي است كه تامينكنندگان مالي و اعانهدهندگان خارجي اين هيئت سالانه چند صد ميليون دلار به اين سازمان كمك ميكنند.
مهمترين اين تامينكنندگان مالي عبارتند از وزارت خارجه امريكا وزارت خزانهداري امريكا و سازمان سيا كه بطور محتاطانه كمكهاي خود را به بنياد ملي دموكراسي ارايه ميكند».