ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 4 دي 1404
پنجشنبه 4 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 23 مرداد 1395     |     کد : 105836

شنبه23مرداد1395-10ذی القعده 1437 -13آگوست 2016

جزيره بحرين واقع در جنوب خليج فارس، در اوايل دوران قاجار تحت نظر ايران اداره مي‏شد ولي پس از چند سال، انگليسي‏ها به بهانه اينكه ايران فاقد نيروي دريايي است، طي قراردادي با قاجار، حفظ امنيت خليج فارس و بحرين برعهده نيروي دريايي بريتانيا گذاشته شد.

اعلام استقلال بحرين از ايران (1350 ش)

جزيره بحرين واقع در جنوب خليج فارس، در اوايل دوران قاجار تحت نظر ايران اداره مي‏شد ولي پس از چند سال، انگليسي‏ها به بهانه اينكه ايران فاقد نيروي دريايي است، طي قراردادي با قاجار، حفظ امنيت خليج فارس و بحرين برعهده نيروي دريايي بريتانيا گذاشته شد. اين حاكميت كه بيش از يكصد و پنجاه سال به طول انجاميد، بعدها به طور مكرر مورد مخالفت دولت‏هاي وقت ايران واقع مي‏گرديد ولي هر بار به نحوي با شكست مواجه مي‏شد. در نهايت وقتي كه ايران در سال 1336 ش در لايحه تقسيمات كشوري، بحرين را استان چهاردهم ايران اعلام كرد، موجي از مخالفت در كشورهاي عربي را برانگيخت. در اين ميان شاه كه نمي‏خواست حمايت كشورهاي عربي را از دست بدهد و ضمناً براي اينكه بتواند حاكميت ايران نسبت جزاير ديگر خليج فارس از قبيل تنب كوچك و تنب بزرگ و ابوموسي را تثبيت كند، يكباره و به طور ناگهاني، تصميم خود را مبني بر چشم‏پوشي از ادعاهاي ديرينه ايران به بحرين اعلام نمود و پس از آن، دولت، ميانجي‏گري دبير كل سازمان ملل را در اين مسأله تقاضا كرد. بنابراين در 21 ارديبهشت 1349 ش برابر 11 مي1970 م شوراي امنيت براساس گزارش هيئت اعزامي به بحرين مبني بر تمايل اكثريت قاطع اهالي بحرين به استقلال، قطعنامه‏اي صادر كرد كه مفاد آن قطعنامه مبني بر لزوم استقلال بحرين، در 24 ارديبهشت آن سال به تصويب مجلس شوراي ملي ايران رسيد. هنوز استقلال بحرين رسماً اعلام نشده بود كه هيئت حسن نيت ايراني راهي بحرين شد و هيئتي نيز از آنجا به ايران آمد. سرانجام اين جزيره مهم و استراتژيك و سرشار از منابع انرژي در 23 مرداد 1350 ش اعلام استقلال كرد و ايران نخستين كشوري بود كه يك ساعت پس از اعلام استقلال، آن كشور را به رسميت شناخت.


پادشاه انگليس از امپراطوري هندوستان صرفنظر نمود و كشور هندوستان استقلال يافت.(1326 ش)
 در همين روز منطقه مسلمان نشين هندوستان كشور مستقلي به نام پاكستان تشكيل داد

انقراض سلسله‏ ی سامانيان توسط ايلك خان(389 ق)

بر اثر نفوذ بيش از حد غلامان تُرك در دربار سامانيان و دخالت آنان در تمام امور، حاكميتِ اين سلسله رو به انحطاط نهاد. پادشاهان ساماني در دوره‏ي اقتدار خود به آباداني شهرهاي قلمرو خود پرداختند. آن‏ها به ويژه به گسترش علم و ادب و تكريم عالمان، اديبان و شعرا توجه‏ي زيادي داشتند، به گونه‏اي كه مراكز علمي متعددي در شهرهاي مختلف آسياي مركزي و خراسان در شمال شرقي ايران تاسيس كردند. سرانجام اين سلسله پس از 128 سال حكومت بر خراسان، ماوراء النهر و بخشي ازمناطق مركزي ايران، توسط ايلك خان كه از غلامان ترك و صاحب نفوذ بود،منقرض گرديد. همزمان با اضمحلال سامانيان، خاندان آل بويه و سلسله‏اي از تركان به نام غزنويان در ايران قدرت يافتند.

آغاز انقلاب فرهنگي در رژيم كمونيستي چين به رهبري "مائوتسه تونگْ" (1966م)

با پيروزي كمونيست‏ها در چين در سال 1949م، مائوتسه تونگ در مقام رهبر اين جنبش، تصميم به انجام يك انقلاب در درون حزب كمونيست اين كشور گرفت. هدف وي بازگرداندن حيات فرهنگي سياسي چين به خط اصيل ايدئولوژيكي بود. به زعم مائو، بخشي از جامعه و حزب دچار انحراف شده و نتيجه آن ضربه هولناكي بر مرام ماركسيسم، لنينيسم خواهد زد. از اين رو، سخنراني مائو در سوم سپتامبر 1965م كه طي آن، غرب‏گرايى و ليبراليسم در چين به شدت مورد حمله قرار گرفته بود، نخستين جرقه براي روشن ساختن آتش انقلاب فرهنگي را ايجاد كرد. هدف آنچه به نام انقلاب فرهنگي معروف شد، ظاهراً ايجاد يك دگرگوني بنيادي در فرهنگ چين و جاي‏گزين كردن ارزش‏هاي تازه با ارزش‏هاي كهن بود. ولي اين انقلاب، تنها شامل مجموعه‏اي كه به نام فرهنگ خوانده مي‏شد، نبود. بلكه اين انقلاب، عملاً سازمان حكومت و بوروكراسي جديد كشور را نشانه گرفته بود و هدف آن از هم پاشيدن تمام تشكيلاتي بود كه در آن زمان وجود داشت. مائو در اين برنامه از مردم و به ويژه جوانان حزب كمونيست چين خواست كه آن دسته از مقامات دولتي و حزبي را كه از خط مائو و انديشه‏هاي او منحرف شده يا در آستانه لغزش بودند، مورد انتقاد، بازجويى و افشاگري قرار دهند. از اين‏رو، موج انقلاب فرهنگي از 13 اوت 1966م آغاز شد و ميليون‏ها نفر از جوانان داوطلب در قالب گاردهاي سرخ، آمادگي خود را براي اجراي انقلاب فرهنگي اعلام كردند. مائو در انجام اين حركت، با اتكا به چند نفر از كادر رهبري چين، به قلع و قمع و تصفيه بسياري از كادرهاي قديمي و هم حزبي‏هاي خود پرداخت و آنهايى كه با سياست‏هاي اقتصادي و سياسي وي هماهنگي لازم را نداشتند از كار بركنار نمود. در جريان اين انقلاب، تمامي مظاهر غرب و نيز ابنيه‏هاي تاريخي و آثار فرهنگي در معرض تهديد قرار گرفت. موزه‏ها ويران گرديد، آثار عتيقه به دور انداخته شد و مروجين و مقلدين فرهنگ غرب مورد اهانت و تحقير واقع شدند. دانشگاه‏ها و مدارس چين در جريان انقلاب فرهنگي كه بايد آن را ضد فرهنگي خواند تعطيل شدند و بين سه تا پنج سال از عمر جوانان چين به اين صورت هدر رفت. هم‏چنين كاهش توليد محصولات كشاورزي و مواد غذايى ناشي از آشفتگي‏هاي دوران انقلاب فرهنگي، باعث ايجاد قحطي و گرسنگي گرديد كه در جريان آن بيش از ده ميليون نفر جان خود را از دست دادند. تعداد كساني كه در جريان اين انقلابْ كشته يا اعدام شدند، در حدود 35 هزار نفر اعلام شد. با اين همه، انقلاب فرهنگي چين از سوي طرفداران مائو به عنوان سرچشمه مشروعيتْ، مورد ستايش قرار گرفت ولي از طرف جانشينان او به عنوان علت تمامي شكست‏ها و مشكلات آن رژيم محكوم گرديد. انقلاب فرهنگي چين كه تا سال 1969م به مدت بيش از سه سال به طول انجاميد باعث شد قدرت بلامنازع چين در دست مائو قرار گيرد و او تا پايان عمر با اقتدار كامل حكومت كند.



نوشته شده در   شنبه 23 مرداد 1395  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode