تب تروريسم و خطر حملات تروريستي در جوامع غربي در حالي بالا رفته كه آمريكا و همپيمانان غربياش بيش از 9 سال است كه خاورميانه و جهان را درگير جنگ عليه تروريسم كردهاند؛ جنگي كه پس از حملات 11 سپتامبر آغاز شده و تا به امروز ادامه يافته است. اما چيزي كه اذهان عمومي را به خود مشغول ساخته اين است كه چرا اين جنگ پس از 9 سال نتوانسته اهدافش را در سركوب و ريشهكني تروريسم محقق سازد تا جايي كه اين روزها شاهد اعلام تشديد تدابير امنيتي و وضعيت فوقالعاده در آمريكا و اروپا هستيم. آيا اين اقدام اذعان غرب به شكست در جنگ عليه تروريسم است و يا اهداف اعلام نشدهاي را در خود نهفته دارد؟
روزنامه فرامنطقهاي القدس العربي، در تحليلي به قلم عبدالباري عطوان مدير مسئول اين روزنامه تحت عنوان "افزايش خطر القاعده،مسئول كيست؟" مينويسد:
«انتظار ميرفت با گذشت 9 سال از آغاز جنگ عليه تروريسم و انجام دو جنگ در عراق و افغانستان، از دست دادن بيش از 5000 سرباز و دست كم 1200 ميليارد دلار، جهان امنتر شده و خطر تشكيلات القاعده تا ابد از بين برود، اما حقايق اوضاع كاملا عكس اين قضيه را نشان ميدهد.
آمريكا به عنوان سردمدار اين جنگ در سازمانهاي امنيتياش وضعيت فوقالعاده اعلام كرده و به شهروندانش نسبت به وقوع حملات تروريستي در اروپا هشدار داده است و ميگويد تشكيلات القاعده ساختارهاي زيربنايي راههاي مواصلاتي به ويژه قطارها، هواپيماها و مترو را هدف قرار ميدهد.
انگليس، فرانسه و آلمان شركاي آمريكا در جنگهايش در خاورميانه نيز تدابيرشان در مبارزه با تروريسم را پس از گزارشهاي اعلام شده از سوي مسئولان امنيتي اين كشورها مبني بر وجود طرح حملات بزرگ و گسترده با شناسايي و دستگيري يك گروه تروريستي در آلمان شدت بخشيدند.
اين در حالي است كه چند ماه قبل، روزنامههاي غربي گزارشهايي را از كارشناسان تروريسم منتشر كرده بودند كه از ضعيفترين وضعيت حاكم بر القاعده و كاهش تعداد عناصر اين تشكيلات در افغانستان به كمتر از دهها جنگجو حكايت داشت و به گفته آنها اين تشكيلات خطري براي غرب محسوب نميشد.
سوالي كه در اين جا و در ميان اين آشفتگي مطرح ميشود، اين است كه حقيقت چيست؟ آيا بايد به اين كارشناساني كه از ضعف القاعده سخن ميگويند اعتماد كرد يا به دولتهايشان كه اعلام وضعيت فوقالعاده نموده و به شهروندانشان نسبت به سفر با هواپيما، اتوبوس و قطار هشدار ميدهند.
امر مسلم اين است كه تشكيلات القاعده در بدترين و ضعيفترين وضعيت بسر نميبرد و قدرت و تاثيرش افزايش يافته است. اين امر همچنين مهر تاييدي بر شكست جنگ عليه تروريسم و افتادن غرب در دام و تلهي القاعده است، به جاي آن كه عكس اين امر اتفاق بيفتد.
امروز بر خلاف پيش از جنگ عليه تروريسم، شبكه القاعده در نقاط مختلف از جمله يمن، مغرب اسلامي، عراق و افغانستان گسترش يافته و دامنه آن در حال گسترش است.
اساسيترين تحولاتي كه در القاعده روي داده و آن را خطرناكتر از قبل نموده است، موفقيت اين تشكيلات در دو مساله است: اول ايجاد منابع مالي جديد از طريق عمليات گروگانگيري غربيها در كشورهاي صحرا و اقدام برخي گروههاي نزديك به اين تشكيلات در ربودن كشتيها در خليج عدن و درياي عرب و دوم دستيابي اين تشكيلات به اقليتهاي اسلامي مهاجر در اروپا و جذب جوانان افراطي در شاخههاي اين تشكيلات.
نزديكي القاعده در مغرب اسلامي به اروپا و افزايش مهاجرتهاي غير قانوني، امكان ورود عناصر القاعده به اروپا را آسانتر كرده است و بايد يادآور شويم كه تنها چهار تن انفجارهاي مترو لندن را انجام داده و انفجارهاي قطار مادريد نيز توسط افراد كمتري انجام شد.
دولتهاي غربي و مسئولان بلندپايه آنها بارها تاكيد كردهاند كه هرگز با اين سازمان تروريستي به هيچ وجه مذاكره نخواهند كرد، اما پس از سالها از اين مواضع عقب نشيني كرده و نه تنها مذاكره با القاعده را آغاز كرده بلكه حاضر به پرداخت باج به اين تشكيلات شدهاند.
دولت اسپانيا اولين دولتي بود كه بنا به درخواستهاي القاعده و تهديدهايش به انفجارهايي مشابه انفجارهاي قطار مادريد در سال 2004، تمامي نيروهايش را از عراق خارج نموده و براي آزادي دو گروگانش 8 ميليون يورو به شاخه القاعده در صحراي آفريقا پرداخت كرد.
نيكلا ساركوزي، رئيس جمهور فرانسه نيز كه ابتدا به زور براي آزادي گروگان فرانسوي ربوده شده توسط القاعده متوسل شده بود و اين به كشته شدن گروگان مذكور منجر شد، اكنون به كانال مذاكره با اين تشكيلات براي آزادي پنج گروگانش در شمال نيجر روي آورده و آمادگي خود را براي پرداخت پول جهت آزادي اين گروگانها اعلام كرده است.
گروه طالبان هم پيمان تشكيلات القاعده كه قرار بود پس از سقوط حكومتش در كابل از صفحه روزگار محو شود، امروز بر بسياري از بخشهاي افغانستان سيطره دارد و حامد كرزاي، رئيس جمهور اين كشور نيز براي مذاكره با اين گروه، شوراي عالي صلح تشكيل ميدهد تا اين مسئوليت مهم را بر عهده بگيرد.
چه كسي مسئول اين خلل است؟ چگونه ميتوان آن را اصلاح كرد و خسارتهاي ناشي از آن را كاهش داد تا گامي اوليه براي توقف نهايي آن و خروج از اين بن بست خونبار برداشته شود.
بخش اعظم مسئوليت اين اوضاع به آمريكا به دليل واكنش عجولانه و اغراق آميزش به حملات 11 سپتامبر باز ميگردد. همانطور كه حضور طرفداران اسراييل در دولت و موسسات حكومتي آمريكا (نو محافظهكاران) و تحريك نمودن آمريكا به ريختن هر چه بيشتر خون اعراب و مسلمانان از طريق جنگ عراق و افغانستان را نيز نبايد فراموش كرد.
بحثي نيست كه اين حملات جنايتي بزرگ و غير قابل توجيه بود، اما موضوع مورد بحث تعامل نامناسب و بررسي شدهي دولت آمريكا و انجام دو جنگ همزمان است كه وجهه آمريكا را نابود كرده، انزجار از اين كشور را افزايش داد و به دليل بودجههاي هنگفت اين جنگها، ركود اقتصادي غرب را به همراه داشته است كه بايد كشته شدن يك ميليون عرب و مسلمان در عراق و افغانستان و ويراني اين دو كشور را نيز به آنها اضافه كرد.
باراك اوباما، رئيس جمهور آمريكا، نتوانست اسراييل را به تعليق شهرك سازيهاي غير قانونياش به مدت دو ماه ديگر جهت ادامه مذاكرات با فلسطينيان با وجود ارائه بسته تشويقياش كه شامل قرارداد سلاحهاي بسيار پيشرفته بود و اسراييليها حتي خواب آن را نميديدند، قانع سازد.
پيشنهادات آمريكا از جمله اعمال فشار عليه فلسطينيان براي پذيرش نيروهاي اسراييلي در مرزهايشان با اردن و اعمال فشار بر اعراب جهت عادي سازي روابطشان با اسراييل نيز نتوانست اسراييل را به پذيرش توقف شهرك سازيها قانع سازد.
ضعف حقيرانه دولت آمريكا مقابل هم پيمان اسراييلياش و ادامه حمايتهاي آن از حكومتهاي ديكتاتوري فاسد عربي به بهانه حفظ ثبات و نگريستن به جهان اسلام فقط از روزنه كوچك چادر اسراييل، همه و همه عواملي است كه موجب شده رهبر تشكيلات القاعده در آخرين نوار صوتياش به عنوان "خليفه مسلمانان" صحبت كرده و از كوتاهي در تعامل با بحران ناشي از سيل در پاكستان انتقاد كند.»
ايسنا