شكارچي اول: «ببين چه كبك قشنگي شكار كردم!»
شكارچي دوم: «اين كه كلاغ است!»
شكارچي اول: آهان يادم آمد! ديروز برادرش راشكار كردم،
به همين خاطر عزادار است و سياه پوشيده!»