ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 15 آبان 1403
سه شنبه 15 آبان 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 4 دي 1387     |     کد : 1655

مصاحبه محمد حسنین هیكل با امام خمینی درباره علل شكل گیری انقلاب‏

حركت كنونی ایران نمونه‏ای است از حركت صدر اسلام؛ كه در یك مدت كوتاهی، تأثیری بسیار عمیق و طولانی بر جای خواهد گذاشت

محمدحسنین هیكل یكی از برجسته ترین روزنامه نگاران عرب و مصر در قرن 20 ، در سال 1923 در قاهره به دنیا آمد. او در زمان پادشاه مصر ، آغاز كرد. در زمان جمال عبدالناصر ، در ردیف یكی از نزدیكترین روزنامه‌نگاران به ناصر در آمد. در زمان ریاست جمهوری انور سادات، به انتقاد از سیاستهای این دولت پرداخت. از حسنین هیكل كتابهای زیادی به نگارش درآمده است. مصاحبه‌های تاریخی او به دلیل عدم ظاهر سازی معروف هستند.
جمعه 2 دی 1357/22 محرّم 1399. پاریس، نوفل لوشاتو.
سؤال: حركت اسلامی را در مقایسه با زمان پیامبر چگونه می‏بینید؟.
جواب: حركت كنونی ایران نمونه‏ای است از حركت صدر اسلام؛ كه در یك مدت كوتاهی، تأثیری بسیار عمیق و طولانی بر جای خواهد گذاشت.
- با وجود روحیه یأس و ناامیدی كه در مردم ملاحظه می‏شد، گسترش این حركت جدید از چه چیزی ناشی می‏شود؟.
- این یأس در عموم كشورهای اسلامی بود؛ برای اینكه تبلیغات غربی و تبلیغات اجنبی به قدری شدید شده بود كه تمامی اهالی ممالك اسلامی را تحت سیطره آنها برده بود؛ و از این جهت احتمال نجات در مردم اصلًا وجود نداشت. حالا با این حركت و نهضتی كه پیدا شد، احتمال آن است كه سایر ممالك هم متصل و ملحق بشوند؛ نه تنها احتمال، بلكه نزدیك به اطمینان است، كه مسلمین از این سیطره نجات یابند؛ و از خداوند، نجات و تحقق آمال مسلمین را آرزو دارم.

- آیا پیش بینی می‏كنید كه حركت اسلامی ایران استمرار پیدا كند و به سایر كشورها نیز سرایت نماید؟.
- استمرار این جنبش از ناحیه مسلمانان ایران- قطعاً- خواهد بود؛ اما ایران محتاج به كسانی است كه از خارج كمك كنند؛ كمك تبلیغاتی كنند، نویسندگان بزرگ، ادای دِین كنند. در چنین مشكلاتی به واسطه قلمهای توانای خود، مسائل را مطرح، به مردم خود و به سایر مردم جهان برسانند، و این از موجبات تقویت روحی مردم ایران خواهد بود، تا آنها هم در استمرار خود ثابت قدم بشوند

- من در سالهای 1950 و 1951 (در اوج مبارزات مردم، علیه انگلیسی‏ها) در ایران بودم و اولین كتاب خود را درباره ایران نوشتم. (ایران، بر قله آتشفشان (پس از كودتای 1332) نظر شما در مورد تفاوت مبارزات، در آن سالها و مبارزات كنونی چیست؟ و چرا امپریالیسم جنبش را در آن سالها شكست داد؟.
- نظر من این است كه جنبش فعلی خیلی عمیقتر است، تا جنبش زمان مرحوم دكتر مصدق. جنبش در آن وقت صرفاً سیاسی بود؛ و الآن در جنبش جنبه دینی غلبه دارد. در مملكت ایران، مردم همه مسلمان هستند. اقشار زیادی از سیاست بیخبرند؛ اما به دین علاقه دارند. تمام دهات- كه خوب است بروید و ببینید- همین شعارهای شهر را می‏دهند و درخواستهای آنان را دارند. تمام مردم از كوچك- طفل دبستانی- تا پیرمردِ در حال نَزْع(جان دادن)، یكصدا همین مطلب را می‏گویند. این درخواستها و شعارها به طوری ملی شده است، كه كسی نمی‏تواند مناقشه كند. این جنبش دارای یك معنای اسلامی- سیاسی است؛ و جنبش گذشته فقط سیاسی بود. جنبش كنونی عمقش بیشتر، و امید به پیروزی‏اش بیشتر است؛ امید كه این نهضت را نتوانند خاموش سازند.

- ما هم امیدواریم كه این جنبش پیروز شود. من واقعاً از اینكه شما به من فرصت چنین بحثی را داده اید مفتخرم؛ اما همه ما از خود می‏پرسیم كه آیا این جنبش به اهداف خود می‏رسد؟ بسیاری از ما نگرانیم كه این جنبش ممكن است به اهداف خود نرسد؛ دشمنان ما نسبت به گذشته خیلی ورزیده تر هستند. مسئله تنها شاه نیست؛ ایران یك كشور بزرگ صادركننده نفت است؛ ایران پلیس منطقه و محافظ منافع امپریالیستهاست؛ عضو یك پیمان نظامی است. در آن موقع كه من در ایران بودم عوامل رهبری سیاسی در جنبش بودند، و عوامل رهبری مذهبی هم بودند. الآن سرتاسر رهبری جنبش، اسلامی است. در آن زمان رهبری سیاسی و مذهبی از هم جدا بودند (كه مقصود كاشانی و مصدق است)؛ اما حالا این رهبری (سیاسی- دینی) واحد است و یك رهبری وجود دارد. اما دشمنان نیز الآن متحدند؛ تمامی منطقه را زیر نفوذ خود دارند. حالا كه این جنبش در ایران رخ داده است دنیای غرب غافلگیر شده است ..
چند سال قبل من شاه را در ایران ملاقات كردم. همه تصور می‏كردند كه اوضاع تثبیت شده است.
سؤال این است كه چرا این وضع اتفاق افتاد؟ چگونه اتفاق افتاد؟ و این توسعه عظیم جنبش از كجا ناشی می‏شود؟.
- این قدرت، ناشی از اسلام است. در زمان كاشانی- مصدق، اصلْ سیاست بود. جنبه‏های سیاسی جنبش قوی بود. در زمان كاشانی، هم به وی نوشتم و هم گفتم، كه باید جنبه‏های دینی را توجه كنید. نتوانستند و یا نخواستند. ایشان به جای تقویت جنبه‏های دینی و به جای آنكه جهات دینی را به جهات سیاسی غلبه بدهند، خودشان سیاسی شدند؛ رئیس مجلس شدند، كه اشتباه بود. من گفتم كه باید برای دین كار كنند نه آنكه سیاسی بشوند.
اما حالا جنبش در همه جهات، دینی است، اسلامی است؛ سیاست هم داخل آن است. اسلام، دین سیاسی است؛ سیاست در بطن این جنبش است. خوب است حالا هم سری به ایران بزنید و ببینید- از نزدیك- كه امروز چیست و آن روز چه بود. مشكلات زیاد است؛ ابرقدرتها هستند، و همه نگرانیها را از جنبش ما دارند؛ اما كاری نمی‏توانند بكنند، مگر بخواهند به زور، نیرو پیاده كنند. ما ضعیف هستیم و از نظر نظامی نمی‏توانیم با آنها مقابله كنیم؛ وگرنه آنها با دست دولتها، با كودتای نظامی، با دولت نظامی و غیره- حتی با كودتای نظامی و از بین بردن خود شاه هم- نمی‏توانند موفق بشوند. عمق جنبش به حدی است، كه این مسائل حل شده است؛ دولت نظامی و حكومت نظامی حل شده است؛ مردم اعتنایی ندارند. امروز مردم برای اسلام فریاد می‏زنند، آن روز برای نفت بود؛ فرق است وقتی كه مردم برای منفعت، جنبش می‏كنند یا برای خدا. جنبش در آن روز مادی بود، و جنبش امروز معنوی است؛ لذا كاملًا شبیه صدر اسلام است، و ما به موفقیت آن امیدوار هستیم.
نه اینكه نگرانی نداریم. البته در چنین مبارزه‏ای نگرانیهایی هست؛ همه مراكز سیاسی دنیا به ایران توجه دارند؛ می‏خواهند جنبش ایران را خرد كنند. نه اینكه ندانیم و نگران نباشیم؛ اما ما احراز تكلیف شرعی كرده ایم؛ احراز امر الهی داریم؛ این همان منطق صدر اسلام است؛ همان منطق است كه اگر كشته شویم به بهشت می‏رویم، اگر بكشیم به بهشت می‏رویم؛ اگر شكست بخوریم به بهشت می‏رویم، اگر شكست بدهیم به بهشت‏
می‏رویم؛ لذا از شكست نمی‏ترسیم؛ لذا ما ترسی نداریم. قضیه ما سیاسیِ صرف نیست؛ ما بامنطق اسلام پیش می‏رویم، ازشكست ترس نداریم. رسول اكرم- صلی اللَّه علیه وآله- هم در بعضی غزوات شكست خورد. ما با شمشیر خدا به جنگ می‏رویم؛ ترس نداریم. نهضت ادامه خواهد یافت.

- چگونه این وضع اتفاق افتاد؟ ناظرینی كه به ایران نگاه می‏كنند و اوضاع ایران را بررسی می‏كرده‏اند، نمی‏توانند این حركت عظیم را باور كنند. این اولین نمونه در تاریخ است؛ خصوصاً تنها نمونه‏ای است كه از راه دور جنبش، رهبری و كنترل می‏شود. عظمت این جنبش از كجا ناشی می‏شود؟
- جزیره ثبات و آرامش ایران همراه با اختناق بود. هر اختناقی انفجاری را به وجود می‏آورد. اختناق همگانی به دنبالش انفجار همگانی است. مردم از هر جهت در فشار بودند؛ همه انتظار خروج از این فشار را داشتند؛ و همه امیدشان رفتن شاه شده بود. اگر متوجه و مطلع باشید و به یاد بیاورید، در زمان رضاخان بعد از آن همه فشارها، وقتی نیروهای متفقین از سه طرف به ایران حمله كردند و ایران را اشغال كردند، تمام زندگی مردم، همه چیز مردم در خطر افتاد؛ اما چون رضا شاه رفت، همه خوشحال بودند؛ چرا كه فشار و اختناق باعث یك رنج بزرگی شده بود كه برای رهایی از آن رنج بزرگ رنجهای دیگر را تحمل می‏كردند. این حالت اختناق و رنج عمومی در زمان این شاه بیشتر شد. جهات متعدده‏ای پیش آمد كه مردم به شدت در رنج بودند. سازمانیها ساواكیها و سایر مراكز و عمال دولتی، چنان با مردم رفتار كردند كه برای همه یك عقده شد، و این عقده عمومی شد؛ به طوری كه همه منتظر یك نیشتر بودند كه این عقده بشكافد و همه بیرون بریزند. این عقده را روحانیت بیرون ریخت. من زبان مردم را می‏فهمم و نهادهای جامعه را می‏شناسم. با زبان مردم صحبت می‏كنم و از نهان آنها سخن می‏گویم. تمام نقاط ضعف پنجاه ساله را- كه حاضر در قضایا بوده‏ام- انگشت می‏گذارم؛ مطلع بودم، ناظر بودم. همه مردم در حال انفجار بودند، همه منتظر بودند. این حالت استبدادی، انفجار را به فعلیت رساند؛ قیام روحانیت باعث انفجار شد.

- گفته‏اند كه احتمال نمی‏رود امریكایی‏ها در ایران دخالت نظامی كنند. اگر ارتش نتواند با مردم مقابله‏
كند و آنها منافع خود را در خطر قطعی ببینند، آیا احتمال دخالت نظامی نمی‏دهید؟
- اینها از هجومهای سابقی كه در ایران شده است تجربه آموخته‏اند؛ می‏دانند كه با حمله نظامی ممكن است پیش ببرند، اما بقا و دوام ندارد. در مملكتی كه تمامی ملت مخالفند، مهاجم ممكن است پیش ببرد، اما نمی‏تواند باقی بماند. تمامی ملت، آنها را از بین می‏برند. آنها كارشناس دارند اوضاع را بررسی كرده و می‏كنند، و این قضایا را می‏دانند ... این كار را نمی‏كنند؛ اگر بكنند كاملًا شكست خواهند خورد.

- از اینكه وقت شما را گرفته‏ام پوزش می‏طلبم. هر وقت مایل بودید كه بحث پایان یابد بفرمایید..
- دو مطلب است كه باید به شما تذكر بدهم.
نكته اول: در این نهضت- كه یك نهضت اسلامی است- یك ملت مظلوم، در برابر این جبارها كه می‏خواهند همه ملت را از بین ببرند، قیام كرده است. چه شد كه علمای «الازهر» با ملت مخالفت، و با شاه موافقت كردند؟ با علمایی كه با زور و جور موافقت كردند- علیه مظلومین- چه می‏شود كرد؟
نكته دوم: از شما كه یك نویسنده توانایی هستید، می‏خواهم كه اگر می‏توانید بروید ایران را ببینید. این مظالم را بررسی كنید؛ از تمامی طبقات سیاسی، بازاری، رعایا، ارتشیها- خصوصاً افسران در درجات پایین و جوان- ادارات دولتی، كارمندان دولت، هركس كه می‏خواهید انتخاب كنید و از آنها سؤال كنید وضع چه بود و چه شد و وضع اكنون چطور است؟ بعد كه مطلب به دست آمد، كتابی- مثل سفر قبلی خودتان- درباره ایران بنویسید و منتشر كنید. كه امر پشتیبانی از ملت ایران و ادای دِین شما می‏باشد.

- من شاه را در سال 1975 ملاقات كردم؛ بحث زیاد و شدید و تندی با او داشتم. وقتی به او گفتم كه سؤال زیادی از شما دارم، او نیز گفت سؤالات زیادی از شما دارم. او می‏دانست كه دوست عبدالناصر بودم و راجع به عبدالناصر سؤالات زیادی از من كرد. شاه وقتی از خودش و انقلاب شاه و ملت و آرزوهایش صحبت می‏كرد، به او گفتم چرا هر كجا می‏روید با مخالفت جدی جوانان كشور روبه رو هستید و با مخالفت و نفی رژیم شاه روبه‌رو می‏شوید؟ جوانان، آینده مملكت هستند؛ آنها چرا با شما مخالفند؟ من احتیاج ندارم بروم ایران تا بدانم وضع چگونه است؛ من اوضاع را می‏دانم. من دوست نزدیك عبدالناصر بودم و با رژیم شاه مخالفت داشتیم. اما درباره علما؛ این اولین جنبش در اسلام است كه علناً ضد رژیم، قیام كرده است. آنچه كه جنبش را مهم كرده است، همین است كه اولین حركت ضد دولت است ..
علمای «الازهر» متأسفانه كاملًا مطیع اوامر دولتند؛ از زمان عثمانیها چنین بوده است؛ بلكه از ابتدای خلافت چنین بوده است. دولت همه چیز را كنترل می‏كند؛ به همین دلیل است كه برخی از كمونیستها می‏گویند، و به ما حمله می‏كنند، كه مذهب، وسیله و ابزار دولت برای اجرای اغراض وی می‏باشد..
- یكی از خصوصیات مذهب شیعه، همین است كه در هیچ عصری از اعصار، تابع دولت نبوده است؛ و در برابر دولتها ایستاده است. بزرگان خود را به كشتن داده است. چنین مذهبی است كه می‏تواند معرف اسلام باشد و اسلام را ارائه دهد، و در برابر سایر تزهای كمونیستها عرض اندام كند و نشان بدهد كه دین افیون جامعه نیست و علما تابع دولتها نیستند.

- قبول می‏كنم كه این حركت، حركتی است مذهبی. برنامه شما بعد از رفتن شاه چیست؟ این برنامه باید یك برنامه سیاسی باشد. انتقال از یك حركت خالص مذهبی به یك حالت سیاسی و یا سیاسی- مذهبی، چگونه انجام پذیر است؟.
- مذهب ما یك مذهب سیاسی است. علمای مذهب از سیاست اطلاع دارند. در مملكت ما قحط الرجال نیست؛ رجال دانشمندِ مسلمانِ مدیر، در همه رشته‏ها داریم. بعد از رفتن شاه، یك دسته دزد می‏روند و یك دسته امین و كاردان به جایشان خواهند نشست.

- یك سؤالِ شاید كمی شخصی دارم كه مطرح كنم؛ چه شخصیت یا شخصیتهایی- در تاریخ اسلامی یا غیراسلامی- غیر از رسول اكرم (ص) و امام علی (ع) شما را تحت تأثیر قرار داده است وروی شما مؤثر بوده است؟ و چه كتابهایی- بجز قرآن- در شما اثر گذاشته است؟.
- من نمی‏توانم به این سؤال الآن جواب بدهم. احتیاج به تأمل دارد. كتابهای زیادی ما داریم؛ شاید بتوان گفت در فلسفه: ملاصدرا، از كتب اخبار: كافی، از فقه: جواهر. علوم اسلامی ما خیلی غنی هستند؛ خیلی كتب داریم. نمی‏توانم برای شما احصا كنم .

منبع: صحیفه امام، جلد ‏5، صفحات 271-266


نوشته شده در   چهارشنبه 4 دي 1387  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
 
Refresh
SecurityCode