|
|
من درختم
|
من درختم ..... سایه دارم ...
|
دوشنبه 11 خرداد 1388
|
|
|
|
وقت اذان است
|
وقت اذان است
گلها می خندند...
|
دوشنبه 11 خرداد 1388
|
|
|
|
سیب خوشمزه
|
هاهاها هوهوهو
باد آمد بادآمد..
|
دوشنبه 11 خرداد 1388
|
|
|
مورچه و دوستش
|
مورچه داره می بافه
با نخ زرد و یشمی..
|
دوشنبه 11 خرداد 1388
|
|
|
درختها
|
لیلی، لیلی، های های
گریه کنیم! وای وای!..
|
دوشنبه 11 خرداد 1388
|
|
|
سیاره ی سرد
|
هزاران مایل دور از زمین، آنطرف دنیا سیاره كوچكی بنام فلیپتون قرار داشت. این سیاره خیلی تاریك و سرد بود،بخاطر اینكه خیلی از خورشید دور بود و یك سیاره بزرگ هم جلوی نور خورشید را گرفته بود.
در این سیاره موجودات عجیب سبز رنگی زندگی می كردند...
|
دوشنبه 11 خرداد 1388
|
|
|
قار... قور... قار... قور
|
اميد كنار باغچه نشسته بود، دستش را روي دلش گذاشته بود و ناله مي كرد. خاله كلاغه از راه رسيد. دور سر اميد چرخيد و چرخيد...
|
دوشنبه 11 خرداد 1388
|
|
|
روباه و صابون و كلاغ
|
روزي از روز هاي روزگار، روباه تر و تميزي از صحرا مي گذشت. يك مرتبه چيز آشنايي ديد. كلاغ سياهي بر شاخة درختي نشسته بود ...
|
دوشنبه 11 خرداد 1388
|
|
|
|
|