خیال می شود، کسی که اهل سلوک است باید به مردم، دیگر کار نداشته باشد، در شهر هر چه می خواهد بگذرد، من اهل سلوکم بروم یک گوشه ای بنشینم، ورد بگویم و سلوک –بقول خودش- پیدا کنم. این سلوک در انبیاء زیادتر از دیگران بوده است، لیکن نرفتند توی خانه شان بنشینند و بگویند: ما اهل سلوکیم چکارداریم که به ملت چه می گذرد؟ و هر کس هر کاری می خواهد بکند. اگر بنا باشد، که اهل سلوک بروند کنار بنشینند، پس باید انبیاء هم اینکار را بکنند و نکردند.. موسی بن عمران اهل سلوک بود ، ولی معذالک رفت سراغ فرعون و آن کار ها را کرد و ابراهیم هم همینطور، رسول خدا هم، که همه می دانیم.