ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 6 دي 1386     |     کد : 43

اهميت علم و دانش در اسلام - رسالت دانشگاه در جامعه اسلامى و وظيفه انجمنهاى اسلامى دانشگاه

حضار: اعضاى انجمن اسلامى و جهاد دانشگاهى دانشگاه علم و صنعت، اعضاى سازمان
بسم اللّه الرحمن الرحيم
پژوهشهاى علمى و صنعتى کشور، مخترعان و مبتکران ارزش والاى علم و دانش در اسلام اشکال ما اين است که مواجه هستيم با اشخاصى که بدون توجه به مشکلات و بدون توجه به خواستهاى ملت، به مجرد اينکه گفته مى شود که فلان مرکز بايد اسلامى باشد، آنها مى گويند يعنى تخصص نباشد.
اينها مى خواهند که به دنيا ارائه بدهند که اسلام با علم و تخصص مخالف است، در صورتى که آيات قرآن کريم آن قدر راجع به علم و راجع به دانش سفارش فرموده است که شايد در سراسر کتب ديگر نباشد.
اسلام با تخصص، با علم، کمال موافقت را دارد، لکن تخصص و علمى که به خدمت ملت باشد، در خدمت مصالح مسلمين باشد.
يک صحبت اين است که ما متخصص نمى خواهيم، اين را به طور تبليغات نسبت مى دهند به بعضى - مثلا - مسلمين که وقتى مى گويند بايد در دانشگاه ، انقلاب فرهنگى بشود و بايد دانشگاهها اسلامى باشد، اينها از اين فورا منتقل مى کنند مطلب را به اينکه دانشگاهها ديگر طبيب لازم ندارد، متخصص طب نمى خواهد، متخصص صنعتهاى پيشرفته نمى خواهد، فقط بايد بروند آنجا و مسائل و احکام اسلامى را بگويند.
اين از شيطنتهايى است که شايد از بعضى از افراد و گروهها نسبت به اسلام و انجمنهاى اسلامى که گفته مى شود و در خصوص انقلاب فرهنگى، اين طور تبليغات مى شود.
اينها نمى دانند که مقصود ما که مى گوييم بايد تمام گروهها، تمام نهادها و به خصوص دانشگاهها که مرکز علم است و مغز متفکر جامعه است، ما که مى گوييم بايد اينها اسلامى باشد، نمى گوييم که ما احتياج به متخصص نداريم.
تا آنجا اسلام کوشش دارد براى متخصص که در احکام عادى هم، در احکام شرعى هم، متخصصتر را ميزان قرار داده است، راى متخصصتر را ميزان قرار داده است.
تبليغات منفى عليه اسلام در جهت وابستگى به قدرتها ما مسئله ديگر مى گوييم، درد ما يک درد ديگرى است.
درد اين است که کشور ما را در اين سنين زيادى که خارجيها پا باز کردند به آن و خصوصا، در اين پنجاه سال دوره سياه پهلوى، آن طور تبليغات کرده بودند و کردند که آنها مى خواهند در ذهن ملت ما و جوانهاى ما متمرکز کنند که ايران، اسلام، از عهده اينکه يک علمى را، يک تخصصى را، يک صنعتى را ايجاد کند عاجز است، ما حتما، بايد دستمان را در همه چيزها به طرف شرق و کمونيست دراز کنيم يا دستمان را به طرف امريکا و ممالک غربى سرمايه دارى.
آن طور تبليغات کرده اند که مى گويند بايد ما در تمام چيزها از سر تا به پا غربى بشويم يا شرقى باشيم.
من در ترکيه که بودم، مجسمه آتاتورک(1) را که در بعضى ميدانها گذاشته بودند ديدم که دستش را بلند کرده بود، گفتند که اين دست را طرف غرب بلند کرده و مى خواهد بگويد که ما بايد هر چه داريم از غرب بيايد.
در ساير ممالک اسلامى هم تبليغات را طورى کرده بودند که ما در هر امرى بايد مستشار از غرب يا از شرق بياوريم و اصلا، مغز ايرانى لايق اين نيست که يک کار مثبتى بتواند انجام بدهد، حتى کشاورزى هم نمى تواند.
اين يک برنامه اى بوده است که ريخته شده بوده است و تبليغاتى که در دنبال اين برنامه به وسيع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسيارى از افراد ما را، به اينکه ما هيچى نداريم و نمى توانيم هم داشته باشيم، ما بايد حتما، برويم يا به طرف غرب و در بلوک غربى واقع بشويم تا آنها به ما ترحم کنند و حاجتهايى که ما داريم آنها برآورده کنند و يا بايد به طرف شرق کمونيست برويم تا آنها اين عمل را انجام بدهند.
و الان هم مغزهايى هست، که خود را مغز متفکر مى دانند، باز باورشان نشده است که خود ما هم مى توانيم آدم باشيم.
آنکه ما اصرار داريم به اينکه دانشگاه که مغز متفکر يک ملت است، بايد از وابستگيهاى به شرق و غرب کنار برود و نمى شود که کنار برود الا اينکه فرم اسلامى پيدا بکند، آن اين نيست که دانشگاه ما نبايد علم و صنعتى تحصيل کند، بلکه بايد فقط همين آداب صلوة را به جا بياورد! اين يک مغالطه اى است که تا صحبت دانشگاه اسلامى مى شود و اينکه بايد انقلاب فرهنگى پيدا بشود، فرياد مى زنند آنهايى که مى خواهند ما را به طرف شرق و عمدتا، به طرف غرب بکشانند، که اينها با تخصص مخالفاند، با علم مخالفاند.
خير، ما با تخصص مخالف نيستيم، با علم مخالف نيستيم، با نوکرى اجانب مخالفيم.
ما مى گوييم که تخصصى که ما را به دامن امريکا بکشد يا انگلستان يا به دامن شوروى بکشد يا چين، اين تخصص، تخصص مهلک است، نه تخصص سازنده .
دانشگاه در راستاى استقلال کشور و خدمت به ملت ما مى خواهيم متخصصينى در دانشگاه تربيت بشوند که براى ملت خودشان باشند، نه براى کشاندن دانشگاه به طرف شرق يا طرف غرب.
ما مى خواهيم که تمام اداراتى که در اين کشور هست و تمام جاهايى که صنعت مى خواهند ايجاد کنند و مى خواهند اين مملکت ?وارد? در صنعت بزرگ بشود و در علم، ما مى خواهيم اين علم و صنعت و همه چيزها در خدمت ملت باشد، نه در خدمت اجانب.
تخصصى که در خدمت اجانب است ضررش از همه چيزها بالاتر است.
علمى که ما را بکشد به طرف امريکا يا شوروى آن علم علم مضر است، آن علمى است که براى ملتها هلاکت مى آورد.
اشخاصى که در دانشگاه سابق تربيت شدند - الا قليلى از آنها - اينها براى کشور ما اگر ضرر نداشتند که داشتند، نفعى نداشتند.
ما مى خواهيم يک دانشگاهى داشته باشيم در خدمت خود مملکت، در خدمت خود ايران، نه دانشگاهى داشته باشيم که در شعار اين باشد که ما مى خواهيم که ايران متمدن آباد داشته باشيم و رو به دروازه تمدن برويم و وقتى که واقعش را ديديم و ديديد از همه جهات وابسته بوديم.
ما با دانشگاهى که ما را وابسته به خارج بکند - هر خارجى مى خواهد باشد - ما با آن دانشگاه از اساس مخالفيم.
ما دانشگاهى مى خواهيم که ما را از وابستگيها بيرون بياورد، ما را مستقل کند، تمام کشور ما را مستقل کند و از وابستگيها خارج کند.
ما متخصص مى خواهيم و اسلام با تخصص موافق است.
اسلام در راس اديانى است که از علم و تخصص تمجيد کرده و مردم را دعوت کرده است، حتى دعوت کرده است که هر جا يافتيد علم را، حتى از هر کافرى يافتيد، آن را بگيريد، اما بايد بگيريد و در خدمت اسلام و کشور باشد، نه علم را بگيرد و بر ضد کشور خودتان استعمال کنيد.
ما مى خواهيم يک دانشگاهى داشته باشيم و يک کشورى داشته باشيم که اين وابستگى مغزى ما را که مقدم بر همه وابستگيها و خطرناکتر از همه وابستگيهاست، نجات بدهد.
ما اساتيد دانشگاهى را مى خواهيم که آن اساتيد بتوانند مغزهاى جوانهاى ما را مستقل بار بياورند، غربى نباشند، شرقى نباشند، رو به غرب نايستند، آتاتورک نباشند و تقىزاده (2) نباشند.
ما مى خواهيم يک دانشگاهى داشته باشيم که بعد از چند سال ديگر تمام حوايج خودمان را خودمان تحصيل کنيم.
ما با تخصص هيچ مخالفتى نداريم و آن چيزى که ما با آن مخالفيم وابستگى مغزهاى جوانهاى ما را به خارج، شرق و غرب، است.
دانشگاههاى ما الا عده معدودى، يا در صدد نبودند که اين وابستگى را بردارند يا در صدد بودند که وابسته کنند اين مغزها را به خارج.
ما مى خواهيم که اگر بيمارى پيدا ?شد? اين طور نباشد که بگويند که بايد حتما برويد به انگلستان، حتما برويد به امريکا.
ما مى خواهيم که همانطورى که يک امريکايى اگر مريض شد به ايران نمى آيد و يک انگليسى اگر مريض شد به ايران نمى آيد، يک ايرانى هم اگر مريض شد، جاى ديگر نرود.
ما يک همچو تخصصى مى خواهيم که جورى بار بياورد کشور را و جوانهايى که در راس امور کشور هستند که اينها مغزهايشان وابسته نباشد و فکرى جز اسلام و ايران در سرشان نباشد.
ما با تخصص مخالف نيستيم، انجمنهاى اسلامى هم همين طور.
کدام انجمن اسلامى مى تواند با تخصص مخالف باشد? کدام انجمن اسلامى نمى خواهد که تمام جوانهاى ما در رشته هاى مختلف متخصص باشندو خودکفا باشند? همه مى خواهند، لکن دانشگاههاى زمان سابق را ديديد که ما بعد از چندين سال، سالهاى طولانى، که دانشگاه داشتيم، آن وقت يک کسى که به عنوان رئيس مملکت خودش را جا زده بود، آن شاه مخلوع، براى آپانديس يکى از بستگان خودش از خارج آدم آورد و طبيب آورد که عمل کند! براى اينکه او در مغز پوکش مى دانست اين معنا را که جورى اين ايران را وابسته کرده که خودشان از عهده اين معنا برنمى آيند و اگر برآيند هم، بايد کارى کرد که به همه ملتها فهماند که ما هيچ نيستيم.
ما حتى عمل آپانديس هم بعد از مدتها دانشگاه ?داشتن? نمى توانيم انجام بدهيم! ما مى خواهيم اين فکر را از توى کله ها بيرون کنيم.
انجمن اسلامى بايد در صدد اين معنا باشند که اين فکر را از اذهان بيرون کنند و خودشان را بيابند، بعد ازاينکه قرنها تقريبا، خودشان را گم کرده بودند.
ما مى خواهيم طورى باشد و افرادى تربيت بشود ?مانند ابن سينا? که کتاب قانون(3) او در اروپا الان هم مورد استفاده است، نه اينکه اشخاصى باشند که الفباى مسائل اسلامى را نمى دانند و تا صحبت مى شود مى گويند اسلام نمى تواند! ما يک همچو دانشگاهى مى خواهيم همطراز با حوزه هاى علميه که وابستگى هيچ روز نداشته اند با خارج و اگر يک کس، يک نفر، دو نفر، وابستگى داشتند، رسوا هستند.
ما مى خواهيم دانشگاهى باشد که همفکر باشد با دانشگاههاى علمى قديمى که آنها هيچ روز وابسته به خارج نبودند و اگر فردى يا افرادى از آنها منحرف بودند در بين آنها رسوا بودند.
ما مى خواهيم يک همچو مطلبى تحقق پيدا بکند.
ضرورت هوشيارى انجمنهاى اسلامى دانشگاهها و البته راجع به انجمنهاى اسلامى هم من يک تذکرى که دايما داده ام، لازم است باز هم بدهم و آن اين است که چشم و گوش خودتان را باز کنيد که در انجمنهاى اسلامى هم ممکن است که از اين غربزده ها و شرقزده ها وارد بشوند و به شما بگويند، اين طور ارائه بدهند که ما صد درصد اسلامى هستيم و شرقى و غربى نيستيم، در صورتى که شرقى باشند يا غربى باشند.
بايد شما توجه بکنيد که انجمنهاى اسلامى طورى باشند، اشخاصى باشند، که آزمايش شده باشند، سوابق آنها معلوم باشد، کارهائى که قبل از انقلاب مى کردند معلوم باشد، کارهائى که بعد از انقلاب کرده اند معلوم باشد که - خداى نخواسته - در انجمنهاى اسلامى يک وقت يک وضعى پيش نيايد که توجه شما سلب بشود از واقعيت و يک وقت ببينيد که انجمن اسلامى هم گرايش پيدا کرده است به شرق يا گرايش پيدا کرده است به غرب.
در همه انجمنهاى اسلامى اين سفارش را من کرده ام مکرر.
و در انجمنهاى اسلامى دانشگاهها، علم و صنعت، اهميتش از همه جا بيشتر است و بايد با تمام قدرت، با تمام توجه و با تمام بررسى، اين معنا را شما پيگير باشيد که در انجمنهاى اسلامى شما، اشخاص منحرف نباشد و بدانيد که امروز چون نمى توانند به اسم غير اسلام يک مسئله اى را عنوان کنند، با اسم اسلام درست مى کنند.
همان منحرفين هم با اسم اسلام مى خواهند مسائل خودشان را پخش کنند.
همان اشخاصى هم که اسلام را سد راه خودشان مى دانند و با اسلام صد در صد مخالف هستند با اسم اسلام وارد ميدان مى شوند، نه اينکه وارد بشوند و بگويند ما مسلمان نيستيم، نه ، خطر آنها خيلى زياد نيست.
خطر آنهايى که با اسم اسلام در ادارات، در دانشگاه ، در ساير ارگانهاى ديگر، با اسم اسلام وارد مى شوند و به اسلام اعتقاد ندارند بيشتر از خطر آنهايى است که اسلام را مى گويند ما قبول نداريم و چهره شان واضح است، مردم از آنها احتراز مى کنند و آنها نمى توانند يک خطر مهمى داشته باشند.
بايد انجمنهاى اسلامى و خصوصا، انجمنهاى اسلامى دانشگاهها، توجه به اين معنا را داشته باشند.
و بايد اشخاصى که مامور انقلاب فرهنگى هستند بايد در کار خودشان دقيق باشند و کوشا باشند که اشخاصى متعهد را پيدا بکنند و با مشورت آنها زودتر کارها را انجام بدهند که ان شاءاللّه، بتدريج اين دانشگاه باز بشود و دانشگاهى باشد که براى خود ما باشد، نه دانشگاهى که ما را گرايش بدهد به خارج، چه در طرف چپ يا در طرف راست.
و من اميدوارم که اين آقايانى که مامور اين معنا هستند که انقلاب فرهنگى بکنند کمک بشوند از اشخاصى که توجه به مسائل دارند، اشخاصى که به اسلام و به کشور خودشان عقيده دارند و گرايش غربى و شرقى ندارند به اينها کمک کنند.
آنها هم، همان طورى که قبلا، به آنها تذکر داده ام، دعوت کنند از اينها که ان شاءاللّه، بزودى اين مطلب حاصل بشود و ما يک دانشگاه اسلامى ?داشته باشيم? که در فکر اين باشد که اين ملت را از اين ?مشکلاتى? که تاکنون پيدا کرده است نجات بدهند.


نوشته شده در   پنجشنبه 6 دي 1386  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode