ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 9 مرداد 1388     |     کد : 4104

ـ قصه پول

در زمانهاي قديم مرد كفاشي زندگي مي كرد . او كفشهايي را كه مي دوخت با چيزهايي كه لازم داشت عوض مي كرد ...

 

در زمانهاي قديم مرد كفاشي زندگي مي كرد . او كفشهايي را كه مي دوخت با چيزهايي كه لازم داشت عوض مي كرد.

به نانوا كفش مي داد و بجايش از او نان مي گرفت . به شكارچي كفش مي داد و از او گوشت مي گرفت . ولي اين كار بي دردسر هم نبود .

چون يك روز كه پيش نانوا رفت تا از او نان بگيرد ، نانوا به او گفت من به كفش احتياجي ندارم . كوزه سفالي من شكسته است ، برو يك كوزه بيار و بجايش نان ببر .

كفاش نزد كوزه گر رفت و از او كوزه خواست . كوزه گر هم به او گفت : من به كفش احتياج ندارم ولي كمي گوشت لازم دارم . اگر برايم كمي گوشت بياوري من هم به تو كوزه مي دهم .

كفاش نزد شكارچي رفت ، ولي او هم كفش لازم نداشت و يك عدد چاقو مي خواست .

شكارچي گفت : چاقوي من شكسته برايم يك چاقو بياور تا به تو گوشت بدهم .

كفاش نزد چاقو ساز رفت ، اما او هم كفش نمي خواست

پيرمرد خسته شده بود . اين مشكل هر روز بدتر مي شد . آيا براي بدست آوردن يك كالا بايد اين همه سختي كشيد .

پيرمرد به ميدان ده رفت و مردم را جمع كرد و مشكلش را گفت . همه مردم با او موافق بودند چون آنها هم دچار همين مشكل بودند . با خود گفتند بايد فكر كنيم و راه حلي پيدا كنيم .

فردي از داخل جمعيت فرياد كشيد ، من فهميدم ، من راه حل را پيدا كردم  .

بايد چيزهايي كه به آن نياز داريم با طلا يا نقره يا يك چيز با ارزشي كه بتوان آن را مدت طولاني نگه داشت عوض كنيم .

يكي گفت : درست است ، چون نان فاسد مي شود ، كاسه مي شكند و چاقو زنگ مي زند و كفش هم كهنه مي شود ولي طلا و نقره هميشه سالم مي ماند .

مرد ديگر گفت : آنها را به اندازه يك بند انگشت مي سازيم و اسمشان را هم سكه مي گذاريم .

همه خوشحال شدند و اين كار را انجام دادند ديگر از آن به بعد خريد كردن خيلي آسان شد .

سالها و سالها گذشت همه مردم براي كارهايشان از سكه استفاده مي كردند تا اينكه باز دچار مشكل شدند . چون وزن تعداد زيادي سكه خيلي سنگين بود و براي اينكه پول زيادي همراه خود ببرند دچار مشكل مي شدند.

باز نشستند و تصميم گرفتند كه از پولهاي كاغذي استفاده كنند و اسم آنرا اسكناس گذاشتند تا سبك باشد و مردم بتواند پول زيادي را به راحتي همراه خود ببرند .


نوشته شده در   جمعه 9 مرداد 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode