ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 8 ارديبهشت 1391     |     کد : 35897

شهیدی که مقام معظم رهبري به او اقتدا کرد

بالاترين ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت. خودش دو هفته پیش از شهادت در رابطه با این موضوع گفته بود: اگر تعریف نباشد فکر می کنم بالاترین ساعت پرواز جنگ در دنیا را داشته ام. تا به حال 360 بار از خطر گلوله‌های دشمن جان سالم به در برده ام.

بالاترين ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت. خودش دو هفته پیش از شهادت در رابطه با این موضوع گفته بود: اگر تعریف نباشد فکر می کنم بالاترین ساعت پرواز جنگ در دنیا را داشته ام. تا به حال 360 بار از خطر گلوله‌های دشمن جان سالم به در برده ام.

در میان خلبانان هوانیروز ارتش جمهور یا اسلامی نام امير سرافراز ارتش اسلامي،سر تيپ خلبان شهيد علي اکبر شيرودي از اسامی مبارکی است که به ایمان و شجاعت شهره است. فرزندی فداکار از فرزندان انقلاب اسلامی که اوازه رشادت و وفاداری اش در تاریخ این مرزو بوم پیچیده است. شهیدی قهمان که روز هشتم اردیبهشت هر سال و در سالروز شهادتش به روح پرفتوحش درود می فرستیم و با آرمانهای او و تمامی شهدای انقلاب اسلامی تجدید پیمان می کنیم.


امير سرافراز ارتش اسلامي، سر تيپ خلبان شهيد علي اکبر شيرودي، در دي ماه 1334 درشيرود تنکابن به دنيا آمد. وي دوران ابتدايي و دبيرستان را در تنکابن پشت سر گذاشت؛ سپس به تهران رفت و پس از طي مراحل جذب در هوا نيروز و آموزش خلباني،به اصفهان اعزام شد. با اتمام تحصيلات متوسطه در سال 1351 وارد ارتش شد و دوره ي مقدماتي خلباني را در تهران به پايان رساند؛ سپس دوره ي هلي کوپتري کبرا را در پادگان اصفهان ديد و با درجه ي ستوان ياري فارغ التحصيل شد.
پس ازسه سال خدمت در ارتش به کرمانشاه رفت و با شهيد احمد کشوري و چند نفر ديگرآشنا شد.

از همکاری با پیشمرگان کرد مسلمان تا پیوستن به سپاه پاسداران
با اوج گرفتن جريانات انقلاب اسلامي شهيد شيرودي از ارتشياني بود که به صفوف راهپيمايان پيوست و به دستور حضرت امام (ره) مبني بر فرار سربازان از پادگان‌ها او نيز خارج شد.
پس ازخروج از پادگان،در صدد تشکيل گروهي چريکي برآمد و با تعدادي از دوستانش در کرمانشاه در اين زمينه اقدام کرد تا اينکه امام (ره )به ميهن بازگشتند و انقلاب به پيروزي رسيد.شهيد شيرودي پس از جريانات پيروزي انقلاب با پيشمرگان کرد مسلمان همکاري کرد و سپس با تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، به سپاه غرب کشور پيوست.

ستاره درخشان جنگ کردستان
زماني که جنگ کردستان آغاز شد، شيرودي و چند تن ديگر از خلبانان وارد جنگ شدند و او ساعتي از جنگ فاصله نگرفت و چنان جنگيد که شهيد دکتر مصطفی چمران او را ستاره درخشان جنگ کردستان مي ناميد و شهيد تيمسار فلاحي نيز او را منجي غرب و فاتح گردنه‌ها و ارتفاعات آربابا،بازي دراز، ميمک و دشت ذهاب و پايگاه ابوذر معرفي مي کرد.

درجه تشویقی را نپذیرفت!
با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ به منطقه کرمانشاه رفت. وی هنگامی که شنید بنی صدر دستور داده پادگان تخلیه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپیچی کرد و به دو خلبانی که با او همفکر بودند گفت: «ما می مانیم و با همین دو بالگرد که در اختیار داریم مهمات دشمن را می کوبیم و مسئولیت تمرد را می پذیریم». در طول ۱۲ ساعت پرواز بی نهایت حساس و خطرناک، این شهید به عنوان تنها موشک انداز پیشاپیش دو خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد.
بنی صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواسته اش این بود که کارشکنی‌های بنی صدر و بی تفاوتی برخی از فرماندهان را به عرض امام (ره) برساند.

خانه اش ویران شد اما به ماموریت رفت!
در مهر ماه سال ۱۳۵۹ یکی دو فروند میگ عراقی که بر فراز پایگاه هوانیروز کرمانشاه به قصد حمله ظاهر شده بودند مورد هدف پدافند هوانیروز قرار گرفته و لاشه آن درست روی ساختمان محل زندگی شهید شیرودی سقوط کرده و ساختمان را ویران می کند.در آن زمان شیرودی، عازم به ماموریتی بود.به او گفتند سری به منزلت بزن ببین چه بلایی سرش آمده ولی در کمال تعجب وی با خنده و خونسردی کامل گفت :ترجیح می دهم به منطقه بروم. او رفت و کلید منزلش را فرستاد تا دوستانش بروند واگر اثاثیه‌ای مانده است به جای دیگر ببرند. بچه‌های انجمن اسلامی رفتند و داوطلبانه اثاثیه منزل او را به خانه دیگری منتقل کردند و شیرودی پس از انجام چند پرواز بر گشت و به منزل جدیدش سر زد.


در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیار سوم خلبان به درجه سروانی ارتقاء یافت، اما طی نامه‌ای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در ۹ مهر ۱۳۵۹ چنین نوشت:

از: خلبان علی اکبر شیرودی
به : فرمانده پایگاه هوانیروز کرمانشاه
موضوع : گزارش
اینجانب که خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می باشم و تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگها شرکت نموده ام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته ام.
لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوان یار سومی که قبلاً بوده ام برگردانید. در صورت امکان امر به رسیدگی این در خواست بفرمائید.
باتقدیم احترامات نظامی
خلبان علی اکبر شیرودی
9/7/1359

اميدوار به وصال معشوق
شهيد شيرودي بالاترين ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت. خودش دو هفته پیش از شهادت در رابطه با این موضوع گفته بود : اگر تعریف نباشد فکر می کنم بالاترین ساعت پرواز جنگ در دنیا را داشته ام تا به حال 360 بار از خطر گلوله‌های دشمن جان سالم به در برده ام.تیر خورده ام که البته همه آنها قابل تعمیر بوده و هم اکنون قابل استفاده اند.در حال حاضر فکر می کنم بیش از بیست هزار ماموریت انجام داده باشم و آنچه که مسلم است قدرت خداست که من تا به حال زنده ام و امیدوارم که تا روزی که اسلام به پیروزی می رسد زنده بمانم.
روزی دير هنگام به پايگاه هوانيروز کرمانشاه بازگشت و لبخند زنان به پنجره‌های پودر شده و بدنه سوراخ سوراخ هليکوپترش نگريست و به مستقبلين گفت: «هر چند در اين پرواز شوق يک عاشق را در اميد به وصال معشوق احساس می کردم اما هنوز آن قدر خالص نشده ام که معشوق مرا به عرش اعلای ملکوت راه دهد.»

من یک سرباز ساده اسلام هستم
او در یکی از مصاحبه هایش گفته بود : من علی اکبر شیرودی فرزند دهقان زاده شهسواری هستم. من روستا زاده افتخار می کنم که در خدمت شما هستم و این قدر هم که از من تعریف می کنید، می ترسیم خودم را گم کنم و فکر کنم واقعا لیاقتش را ندارم.من خواهش می کنم من را بزرگ نکنید، من لیاقت این همه بزرگی را ندارم. من یک سرباز ساده اسلام هستم که هنوز نتوانسته ام خودم را در حد کمال قرار دهم. یک سرباز ساده باشیم تا روزی که به شهادت برسیم و در آن روز خداوند بزرگترین درجه افتخار را به ما عنایت می فرماید. تا آن روز ما سرباز ساده‌ای هستیم و بهتر است که ما را بزرگ نفرمایید تا خودمان را گم نکنیم.


مقام معظم رهبري به او اقتدا کرد
محمد علي ميرزايي يکي خلبانان هوانيروز و همرزم شهيد شيرودي مي گفت : زماني که در پايگاه هوايي کرمانشاه بوديم، مقام معظم رهبري در نماز جماعت به ايشان اقتدا کرد و نماز خواند.

همیشه آماده شهادت بود
مقام معظم رهبری در مورد شخصیت شهید شیرودی می فرمودند :
سروان شیرودی یک خلبان هوانیروز بود و انسانی همیشه آماده شهادت. به یکی از برادران که از دوستان قدیمی اش و از روحانیون متعهد کرمانشاه است گفته بود : فلانی بیا یک خداحافظی از روی خاطر جمعی با تو بکنم زیرا می دانم که باید شهید بشوم.این برادرمان گفته بود که خدا کند حفظ بشوی و خدمت کنی.گفته بود نه،شهید کشوری را در خواب دیدم که به من گفت : شیرودی یک عمارت خیلی خوبی برایت گرفته ام. باید بیایی توی این عمارت بشینی. لذا می دانم که رفتنی هستم.

تبریک را برای شهادتم نگه دارید
آخرين عمليات پروازی خلبان شيرودی در هشتم ارديبهشت ماه سال 1360 در منطقه بازی دراز صورت گرفت. گزارش شده بود که يک لشکر زرهی عراق با حدود دويست و پنجاه تانک و پشتيبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی قصد دارد برای باز پس گيری ارتفاعات بازی دراز از اطراف شهرک قره بولا به سوی سر پل ذهاب حمله کند. قرار شد هوانيروز فرماندهی عمليات در اين منطقه را به عهده گرفته و به کمک بقيه خلبانان اين حمله را خنثی کند. در همين زمان شيرودی به پاس خدمات منحصر به فردش به درجه سروانی مفتخر شده بود. اما او به کسانی که برای عرض تبريک آمده بودند، گفت: «تبريک را به زمان ديگری موکول کنيد، زمانی که در اجرای فرمان امام و رسيدن به اللّه شهيد شوم. من شرف درجة حيات را در قربان کردن خويش می يابم.»
در آن روز در حالي که تانک هاي عراقي به طرف قره بلاغ دشت ذهاب در حرکت بودند، با به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندين تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسيد. پيکر پاک و مطهرش در گلزارشهداي شيرود به خاک سپرده شد.

امام خمینی (ره): او آمرزيده است
تيمسار فلاحي بعد از شهادت وي گفت: وقتي خبر شهادت شيرودي را به امام (ره)دادم يک ربع به فکر فرو رفتند و حضرت امام (ره) در مورد همه ي شهدا مي گفت خدا آنها را بيامرزد،ولي در مورد شيرودي گفت او آمرزيده است.

فرازی از وصيتنامه شهيد سرتیپ خلبان شهید علی اکبر شیرودی:
هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم.
اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی‌گرفتم و به جبهه نمی‌رفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزب‌ها و گروه‌ها وابسته نیست. آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم.


نوشته شده در   جمعه 8 ارديبهشت 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode