«با آل علی هرکه در افتاد، ور افتاد.»
«با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیکت.»
«با این ریش میخواهی بری تجریش؟»
«با پا راه بری کفش پاره میشه، با سر کلاه.»
«با خوردن سیر شدی با لیسیدن نمیشی.»
«باد آورده را باد میبرد.»
«با دست پس میزنه، با پا پیش میکشه.»
«بادنجان بم آفت ندارد.»
«بادمجان دور قاب چین.»
«بارون آمد، ترکها بههم رفت.»
«بار کج به منزل نمیرسد.»
«با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هیچکدام با هیچکدام هر دو.»
«بازی اشکنک داره، سر شکستنک داره.»
«بازی بازی، با ریش بابا هم بازی.»
«با سیلی صورت خودشو سرخ نگه میداره.»
«با کدخدا بساز، ده را بچاپ.»
«با گرگ دنبه میخوره، با چوپان گریه میکنه.»
«با مردم زمانه سلامی و والسلام.»
«با نردبان به آسمون نمیشه رفت.»
«با همین پرو پاچین، میخواهی بری چین و ماچین؟"
«باید گذاشت در کوزه آبش را خورد.»
«با یکدست دو هندوانه نمیشود برداشت.»
«با یک گل بهار نمیشه.»
«ببینیم و تعریف کنیم.»
«بچه سر پیری زنگوله پای تابوته.»
«بچه سر راهی برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد.»
«بخور و بخواب کار منه، خدا نگهدار منه.»
«بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد// یا طاق فرود آید، یا قبله کج آید.»
«بدهکار رو که رو بدی طلبکار میشه.»
«برادران جنگ کنند، ابلهان باور کنند.»
«برادری بجا، بزغاله یکی هفتصنار.»
«برای شکار بچهببر به مغاک ببر باید رفت.»
«بر آن کدخدا زار باید گریست که دخلش بود نوزده خرج بیست»
«برای کسی بمیر که برات تب کنه.»
«برای یه دستمال قیصریه رو آتیش میزنه.»
«بر عکس نهند نام زنگی کافور.»
«برو کشکتو بساب.»
«بز گر از سر چشمه آب میخوره.»
«بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را گم کرده.»
«بعد از هفت کره، ادعای بکارت.»
«بگو نبین، چشممو هم میگذارم، بگو نشنو در گوشمو میگیرم، اما اگر بگی نفهمم، نمیتونم.»
«بگیر و ببند بده دست پهلوون.»
«بلبل هفت تا بچه میزاره، شیش تاش سیسکه، یکیش بلبل.»
«بمیر و بدم.»
«بنگر که چه میگوید، منگر که، که میگوید!»
«بوجار لنجونه از هر طرف باد بیاد، بادش میده.»
«به اشتهای مردم نمیشود نان خورد.»
«به بهلول گفتند ریش تو بهتره یا دم سگ؟ گفت: اگر از پل جستم ریش من و گرنه دم سگ.»
«به جای شمع کافوری چراغ نفت میسوزد.»
«بهر خران چه کاه برند چه زعفران»
«به درویشه گفتند بساطتو جمع کن، دستشو گذاشت در دهنش.»
«به دعای گربه کوره بارون نمیاد.»
«به روباهه گفتند: شاهدت کیه؟ گفت: دمبم.»
«به زبون خوش مار از سوراخ در میاد.»
«به شترمرغ گفتند: بار ببر، گفت: مرغم، گفتند: بپر، گفت: شترم.»
«به کچله گفتند: چرا زلف نمیزاری؟ گفت: من از این قرتیگریها خوشم نمیاد.»
«به کک بنده که رقاص خداست.»
«به کیشی آمدند به فیشی رفتند.»
«به گاو و گوسفند کسی کاری نداره؟»
«به گربه گفتند: گهت درمونه، خاک پاشید روش.»
(به گنجشک گفتند منار تو کونت گفت یه چیزی بگو بگنجه)
«به مالت نناز که به یک شب بنده، به حسنت نناز که به یک تب بنده.»
«به ماه میگه تو در نیا من در میام.»
«به مرغشان کیش نمیشه گفت.»
«به مرگ میگیره تا به تب راضی بشه.»
«به هرکجا که روی آسمان همین رنگه.»
«به یکی گفتند: بابات از گرسنگی مُرد. گفت: داشت و نخورد؟»