ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 31 فروردين 1403
جمعه 31 فروردين 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 10 خرداد 1388     |     کد : 2857

آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی

در سال 1274 ه .ق در شهر تبریز در خانواده‏ای روحانی کودکی پا به عرصه وجود گذاشت و صادق نام گرفت پدر وی میرزا محمدآقا معروف به مجتهد کوچک خود صاحب کمال و عالمی فرزانه بود و در خطه آذربایجان نام‏آور و به علم و فضل شهرت داشت...

پناه محرومان میرزا صادق‏آقا تبریزی

در سال 1274 ه .ق در شهر تبریز در خانواده‏ای روحانی کودکی پا به عرصه وجود گذاشت و صادق نام گرفت پدر وی میرزا محمدآقا معروف به مجتهد کوچک خود صاحب کمال و عالمی فرزانه بود و در خطه آذربایجان نام‏آور و به علم و فضل شهرت داشت. صادق در دامن چنین خانواده‏ای سنین کودکی‏اش سپری شد و روز بروز رشد کرد. وی در اوان نوجوانی وارد مدرسه علوم دینی گردید و تحصیلات ابتدایی را که شامل آشنایی با ادبیات، قرآن و سطح ابتدایی فقه و اصول بود فرا گرفت و 18 بهار از عمرش در این سامان سپری شد. تا اینکه در سال 1288 ه .ق به حوزه علمیه نجف هجرت کرد و مدت اقامت او در نجف اشرف 24 سال طول کشید. و این مدت پربارترین دوره زندگی این عالم فرزانه بشمار می‏رود. شخصیت علمی و معنوی آقامیرزا صادق در این دوره از تاریخ زندگی‏اش شکل می‏گیرد و استعداد و روح تشنه او به دانش و معنویت‏به بار نشسته و سیراب می‏گردد و به قله اجتهاد دست می‏یابد. اساتیدی که آیت‏الله میرزا صادق تبریزی در دوره‏های مختلف تحصیل از آنها بهره برده است عبارتند از: آیات بزرگوار

1- شیخ حسین اردکانی (متوفای 1305 ه .ق)

2- ملامحمد فاضل ایروانی (متوفای‏1306 ه .ق)

3- محمد فاضل شربیانی (متوفای 1322 ه .ق)

4- محمدحسن مامقانی (متوفای‏1323 ه .ق)

5- شیخ هادی طهرانی (متوفای 1321 ه .ق) بوده‏اند.

منزلت علمی آقا میرزا صادق

پس از فراغت از تحصیل هر چند آیت‏الله تبریزی در راس امور دینی مردم و مرجعیت عملا اوقاتش صرف تبلیغ و ترویج احکام دینی اسلام سپری می‏گشت لکن اشتغال به این‏گونه امور وی را از تدریس و تحقیق و تالیف بازنداشت و ایشان توانست در کنار این فعایت همچنان به کار علمی خویش ادامه دهد. کتب و آثاری ارزشمند از ایشان در دسترس است از جمله:

الف) آثار فقهی: آثار آیت‏الله مجتهد تبریزی در زمینه فقه عبارت است از:

1- شرح تبصرة علامه حلی 2-رسالة شرایط عوضین‏3- رساله در ربا 4-حاشیه بر وسیلة النجاة 5- رساله موسوم به فوائد در مسائل متفرقه فقه‏6- واجبات احکام

ب) آثار در اصول فقه: دستاورد اصولی ایشان نیز عبارت است از 1- رسالة الغریه در مباحث الفاظ 2- مباحث مشتقات.

همچنین آیة الله مجتهدتبریزی در زمینه مسائل دیگر نیز آثاری داشته و نظرات بسیار عمیق و قابل توجهی نیز در مسایل حقوق و داد و ستد ارائه کرده است در کتاب مبانی حقوق آمده است «آیة الله مرحوم میرزا صادق آقا تبریزی از دانشمندان معاصر اسلامی در ایران است‏».

همچنین صاحب الذریعه می‏نویسد: جمعی کثیر از حوزه درس او فارغ التحصیل شده‏اند که در میان آنان برخی امروزه صاحب وجاهت و مکانت علمی هستند و اصولا آقامیرزا صادق آقا خود را وقف سودرسانی تدریس و نشر احکام اسلامی کرده است.

مکتب معنوی و اخلاقی

چنانچه زندگی علمی و دانش و فضل آیة‏الله مجتهد تبریزی در این فرصت نمی‏گنجد پرداختن به ویژگیهای روحی و اخلاقی وی نیز فرصت‏بیشتری می‏طلبد و ابعاد گوناگون زندگی ایشان را نیز نمی‏توان در این مختصر بیان کرد. رفتار و کردار این مرد بزرگ در طول زندگی خویش بویژه در دوران مرجعیت و زعامت در آذربایجان و نفس قدسی وی در تبلیغ و ترویج احکام اسلام بسیار مؤثر بود و ایشان در ایجاد جامعه دینی و مذهبی در آن خطه نقش بسیار عمده داشتند با وجود سپری شدن بیش از نیم‏قرن از رحلت ایشان هنوز هم یاد آیة الله میرزا صادق تبریزی در بین مردم خطه آذربایجان زنده است و از زندگی این عالم وارسته که زندگی زاهدانه و سلوک عارفانه‏ای داشته با احترام و عظمت‏یاد می‏شود.

تبلیغ و ترویج احکام اسلامی و همچنین رهبری مردم در آن روزگار آشفته بازار فرقه‏گرایی و تفرقه افکنی خود صحیفه بلندی از بزرگی و عظمت روحی یک انسان وارسته چون حضرت ایشان است که باید خود جداگانه به عنوان الگوی حیات برای همه انسانهای پیشرو در هدایت و رستگاری جوامع بشری نگاشته و ارائه گردد. یکی از ویژگیهای این انسان وارسته و عالم فرزانه این است که او در عین اینکه آیه‏های عرفان و زهد را به تفسیر می‏نشیند به جامعه‏ای نیز می‏اندیشد که زمینه‏ای تکاملی و رشد و تعالی را برای بشر فراهم می‏آورد یعنی مبنای پیوند دین و سیاست از نظر آیة‏الله میرزا صادق آقا تبریزی که به جهت همین هدف و ادای خویش و نیز تن به مرارت و سختی می‏دهد این است که معرفت و سلوک راه خدا و عمل به احکام الهی در سایه حاکمیت نظام عدل و انصاف است که تحقق و شکوفایی پیدا می‏کند و نتیجه‏بخش می‏گردد و الا در غیر این صورت به دین بیش از حد شعار، میدان فعالیت داده نخواهد شد و به مرور همه عرصه‏ها بر روی آن تنگ‏تر خواهد شد. در این نوشتار بجاست ما سخن کوتاه کنیم و ابعاد شخصیتی وی را در زمینه‏های گوناگون در نوشته‏های بزرگانی چون علامه امینی بخوانیم که می‏نویسد: او یکی از چهره‏های درخشان تشیع و از جمله دانشمندان متشخص امامیه است که در آذربایجان به مرجعیت تقلید رسید و سالها صاحب ریاست و زعامت دینی گردید. زعیمی که در اداره امور حسن تدبیر و در قضاء و داوری دادگری و در اظهار نظر ثبات و پایداری و استواری نشان می‏داد و دراو یکی از چهره‏های درخشان تشیع و از جمله دانشمندان متشخص امامیه است که در آذربایجان به مرجعیت تقلید رسید و سالها صاحب ریاست و زعامت دینی گردید.

اصلاح جامعه برنامه‏هایی پیشرفته ارائه می‏نمود او همواره با هوشیاری و دوراندیشی و تحمل مشتقات و مرارتها مردم را رهبری می‏کرد و در مبارزه با کفر و الحاد از سختی‏ها و تلخی‏ها نمی‏هراسید و پیوسته با پند و اندرز و سخنان گیرا و نافذش بار مسؤولیت را به دوش می‏کشید.

همچنین در احسن الودیعه آمده است: آقا میرزا صادق یکی از علمای بزرگ ایران و از جمله مراجع تقلید شیعه امامیه در عصر حاضر است که صاحب ریاست عامه و مرجعیت تام است و حکومت ایران به دنبال انقلابی که در شهر تبریز رخ داد وی را به برخی بلاد تبعید نمود.

سید حسن امین نیز از او به بزرگی یاد کرده می‏نویسد: او فقیهی بود مجتهد، مرجع تقلیدی محبوب، انسانی زیباروی و نیکو معاشرت بود، واعظ و سخنوری دارای سعه صدر و قریحه شعر بوده است...

مکتب اخلاقی و تربیتی

آیة‏الله مجتهد تبریزی در عرصه‏های مختلف زندگی پیشتاز بود و عمر خویش را در خدمت‏به جامعه دینی سپری ساخت. او همان‏گونه به سرنوشت جامعه می‏اندیشید، دغدغه رشد و تعالی امت اسلامی را داشت و همچنین سخت نگران اوضاع اسفبار اقتصادی و فقر و بدبختی مردم زمان خویش بود. او یکه و تنها برای سامان دادن به وضع مردم در زمینه‏های مختلف قامت قیام بست. در شهر تبریز معروف است که می‏گویند خانه آقا میرزا صادق به روی همه باز بود. پناهگاهی بود برای فقرا و نیازمندان، و پایگاهی برای دردمندان و اندیشه‏وران که به دین و مصالح مسلمین می‏اندیشیدند. همچنین دیوانی برای حل مشکلات مردم. در زندگی آیة‏الله تبریزی دو ویژگی بسیار برجسته وجود داشت، نخست اینکه ایشان بسیار سخت‏کوش و در اهداف دینی خویش استوار بودند. دوم عشق و علاقه ایشان به مردم، و به عبارتی وجهه مردمی ایشان بود. به نوشته محمد مجتهدی، «... حاج میرزا صادق آقا پس از رحلت‏حاجی میرزا حسن مجتهد، از حیث نفوذ و وجهه در درجه اول واقع شد چنانچه در شب عید فطر مردم از نصف شب به مسجد او می‏رفتند و برای خود جا

ملا علی خیابانی نیز که محضر این بزرگوار را درک کرده است می‏نویسد: چنان صاحب حزم (هوشیار) بود که کسی نمی‏توانست در امری به ایشان دخالت و غلبه بنماید و نطق نمی‏کرد مگر به چیزی که نفع ببخشد برای مردم دردین و دنیای ایشان... . همچنین آقا بزرگ تهرانی می‏نویسد: او وجود خویش را وقف تدریس، نشر احکام و سودرسانی و رفع نیاز نیازمندان و مبارزه با بدعتها، بی‏دینیها و پاسداری از مقدسات دین و جهان اسلام کرد. و در این راه با سختیها و مرارتهای زیادی روبه‏رو گردید و تحمل کرد. که کوه تحمل آن را نداشت.

حوادث عصر مجتهد تبریزی

در زمان مرجعیت مجتهد تبریزی اسلام به طور کلی دین مشکلات زیادی داشت از یک سو توطئه همه جانبه دشمنان اسلام هر روز گسترده‏تر می‏گردید و پیکره جهان اسلام را تجزیه و پاره پاره می‏کرد و از سوی دیگر تهاجم گسترده فرهنگی دشمن بر علیه دین بود که با همه توان، تلاش در نابودی ارزشهای دینی و اسلامی در جوامع اسلامی بخصوص در جامعه دینی ایران داشت. عالمان دینی روز را شب و شب را صبح می‏کردند در حالی که درگیر فرقه‏ها و گروهکهای دینی بودند که قارچ‏گونه از گوشه و کنار این کشور سربلند کرده و دامن دین را لکه‏دار می‏ساختند یک روز وهابیت‏بود که از دین تفسیر غلط به جامعه عرضه می‏کرد و موجب رویگرداندن قشر روشنفکر از دین می‏گردید، یک روز بهائیگری قد علم می‏کرد و جوانان این مرز و بودم را به دام فساد می‏کشاند و یک روز غرب‏گرایی و غرب‏ستایی با هزاران حیله و نیرنگ به بی‏هویتی این مردم می‏اندیشید و این مسائل برای عالم دینی چون آیت‏الله مجتهد تبریزی سخت و طاقت‏فرسا بود.

حوادث سیاسی

در اوائل قرن سیزدهم ه .ق ایران حوادث و وقایع تلخ و شیرین زیادی به خود دیده است. جریان مشروطیت که در نیمه اول این قرن در ایران مطرح گردیده و به ظاهر نیز به پیروزی رسید عامل جریانات بسیار زیادی گردید. از همان دوره پیروزی مشروطیت‏به خلع فرزندان قاجار از حکومت انجامید و زمینه برای به قدرت رسیدن عوامل بی‏ریشه‏تر و نوکران گوش به فرمان استعمارگران در ایران فراهم شد. جریانات مهمی در این سرزمین شکل گرفت. با شهادت شیخ فضل‏الله نوری به اتهام مخالفت‏با مشروطه آن هم با دهها حیله و نیرنگ آسیب زیادی متوجه حوزه‏های علمیه و مراجع تقلید گردید. دشمنان دین از یک سو تلاش کردند فرمان شهادت آیت‏الله شیخ نوری را به علمای پیشرو مشروطه نسبت داده و موجب تفرقه در بین آیات و بزرگان مراجع گردند و از سوی دیگر قصه جدایی دین از سیاست را ساخته و زمینه انزوای دین و کناره‏گیری علمای دین ازسیاست را فراهم آوردند.

 

رضاخان درسال‏1299 ه .ش (مطابق‏1339 قمری) با راهنمایی و فراهم ساختن زمینه توسط عوامل بیگانه به خصوص بریتانیا دست‏به کودتا زد و بسیاری از عناصر روشنفکر دینی را دستگیر و سر به نیست کرد و به زودی یعنی در سال 1304 ه .ش با قانونی خواندن خود به عنوان شاه ایران دست‏به اجرای برنامه‏های استعمار زد.

وی که به فرمان اجانب و مامور زمینه‏سازی برای ورود فرهنگ بیگانه به کشور بود از دین و حوزه‏های علمیه آغاز کرد. کشاندن طلاب علوم دینی از مدارس علمی به سربازخانه‏ها و دستبرد به فرهنگ دیرینه این ملت و تبدیل لباسهای سنتی ایران به لباسهای مد روز غرب و به مرور زمان ظهور بانوان با کلاه و برهنه در خیابانها و جمع‏آوری چادر و حجاب‏های زنان نیز در راستای همین اهداف شوم انجام می‏گرفت.

 

داستان تبعید

در جریان قلع و قمع حوزه‏های علمیه و دستگیری و کشاندن طلاب علوم دینی به پادگانها و از طرفی جریان کشف حجاب که عملا با حضور خانواده رضاخان در مجامع عمومی بدون حجاب از سال‏1307 آغاز گردید و بالاخره چند سال طول نکشید که به طور رسمی در همه ایران اجرا گردید مراجع و عالمان بزرگ دینی به پاسداری از این ارزش اسلامی برخاسته و مبارزه‏ای گسترده با دولت را آغاز کردند علمای قم، علمای شیراز، علمای مشهد و اصفهان و علمای تهران و تبریز هر کدام با اجرای راهپیمایی‏ها و تجمعات مردم را از هجوم گسترده دشمن آگاه ساخته و دین‏ستیزی رضاخان را محکوم کردند. در این وقایع آیت‏الله میرزاصادق آقا در تبریز به عنوان مجاهد پیش‏رو در مبارزه با دین‏ستیزی رضاخان مردم آذربایجان را رهبری کرد. وی پس از شنیدن وقایع دردناک هجوم به مدارس علمی در حوزه‏علمیه قم و دستگیری طلاب و با علنی شدن تبلیغات ضد اسلامی رضاخان در تبریز دولت رضاخانی را به باد انتقاد گرفت و از رفتار و کردار عوامل حکومت، اظهار انزجار و اعلام خطر نمود و این بود که رضاخان دستور داد آیت‏الله میرزاصادق آقا را گرفته و به تبعیدگاه روانه ساختند. داستان تبعید وی در کتب تاریخی به گونه‏های مختلف آمده است، کتاب معارف الرجال در خصوص مبارزات‏و تبعید ایشان اشاره کرده می‏نویسد: او کسی بود که بر بالای منبر رفته و آنچه که پهلوی با علما و دین انجام می‏داد برای مردم مطرح می‏کرد و لذا عوامل پلیس او را دستگیر و نخست در همدان و سپس به قم تبعید نمود ...»

در برخی منابع چون کتاب علمای معاصرین این‏گونه آمده است که وی «بنا به موجبی به بلده سنندج مقر حکومت کردستان مسافرت فرمود!! ...» و سپس اضافه می‏کند که اهالی آنجا با اینکه از جماعات عامه و اهل سنت‏شافعیه هستند به زیارت او آمدند و تکریم و تجلیل به جای آوردند و علمای ایشان هر روز می‏آمدند و به قدوم وی در بلدشان افتخار می‏نمودند حتی شیخ اجل شیخ شکرالله امام جمعه سنندج گفت اگر ذبح ولد شرعی بود من یکی از اولادم را ذبح می‏کردم.»

امام خمینی(ره) نیز در خصوص وجود اختناق آن زمان و منکرهای رضاخانی اشاره می‏کند و در ارتباط با تبعید مجتهد مجاهد تبریز می‏گوید:

«... با دست رضاخان شروع کردند به کوبیدن روحانیون. عمامه‏ها را برداشتن و مدرسه‏ها را جلویش را گرفتن لباسها را تغیر دادن با آن شدتی که انسان شرم می‏کند که چه کردند با این طایفه و این هم به اسم اینکه می‏خواهیم اصلاح بکنیم با اسم اینکه همه ایران یک رنگ باشند ملت ما کذا باشد با این حرف‏های ناروا این قدرت را هم می‏خواستند بشکنند و شکستند در آن وقت و سخت هم شکستندو چند قیامی که در ایران از جانب روحانیون شد که یکی از آنها از اصفهان بود .. . این را هم با حیله و قدرت شکستند چنانچه قیام آذربایجان و علمای آذربایجان و قیام خراسان اینها را هم با قدرت شکستند ... و علمای تبریز را دو نفر شخصی که در راس بود از آنجا گرفتند و بردند گمانم این است که در «سقز» آنجا مدتی تبعید بودند و بعد هم که اجازه رفتن را دادند و مرحوم حاج میرزاصادق آقا که شخص اول آن وقت روحانیت تبریز بود آمد و در قم ماند و در همین جا هم ماندگار شد و دیگر نرفت. آنجا می‏رفت هم کاری نمی‏توانست‏بکند.»

غروب در غربت

آیت‏الله مجتهد تبریزی این مرد بزرگ که از جریان مشروطه تا عصر دیکتاتوری رضاخان که زندگی‏اش به ناآرامی و تلاش در راه آگاهی و دمیدن روح مقاومت مردم در مقابل تهاجم دشمنان عرصه‏های مختلف سپری گردید بالاخره در ششم ذی‏القعده سال 1315 ه .ق مطابق 1331 ه .ش چراغ عمرش خاموش گردید و جامعه اسلامی را در غم و اندوه فرو برد. نماز بر وی را آیت‏الله شیخ ابوالقاسم کبیر خواند و انبوه جمعیت که دلداده راه و مرام ایشان بودند وی را تشییع نمود و در جوار حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپردند. به نوشته صاحب «علماء معاصرین‏» مراسم تشییع در روز جمعه انجام گرفت و مردم زیادی در آن حضور یافتند و آیت‏الله حائری یزدی در قم و سایر بزرگان در شهرهای دیگر نیز برای او مجالس ختم برگزار کردند. وی همچنین به ازدحام جمعیت و خوف حکومت از این ازدحام که منتهی به تعطیلی برخی مجالس شده است اشاره می‏کند.

 

سعید عباس‏زاده

 


نوشته شده در   يکشنبه 10 خرداد 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode