ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 31 فروردين 1403
جمعه 31 فروردين 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 11 ارديبهشت 1388     |     کد : 2508

پيرامون ظهور جزئى حضرت مهدى عليه السلام در ايام غيبت كبرى

سؤال: چرا حضرت ولى عصر-عجل الله تعالى فرجه-براى رفع ظلم و ارشاد مردم،تا حدودى كه ممكن است، ظاهر نمى‏شوند؟مگر امكان ندارد كه تا وقت ظهور كلى كه در شرايط خاص و آماده شدن طبيعت جهان و جهانيان واقع مى‏شود،امام عليه السلام در مناسبات و فرصتهائى ظاهر شوند و راهنمائيهائى بنمايند؟و به دوستان و شيعيان و حق پرستان مددهائى بدهند،و هر زمان خطرى براى ذات شريفشان جلو آمد،يا مصلحتى اقتضا كرد،غايب شوند؟و به همين نحو،ظهورهاى جزئى،يكى بعد از ديگرى داشته باشند تا آن ظهور كلى فرا رسد؟

پيرامون ظهور جزئى حضرت مهدى عليه السلام در ايام غيبت كبرى

 

سؤال:

چرا حضرت ولى عصر-عجل الله تعالى فرجه-براى رفع ظلم و ارشاد مردم،تا حدودى كه ممكن است، ظاهر نمى‏شوند؟مگر امكان ندارد كه تا وقت ظهور كلى كه در شرايط خاص و آماده شدن طبيعت جهان و جهانيان واقع مى‏شود،امام عليه السلام در مناسبات و فرصتهائى ظاهر شوند و راهنمائيهائى بنمايند؟و به دوستان و شيعيان و حق پرستان مددهائى بدهند،و هر زمان خطرى براى ذات شريفشان جلو آمد،يا مصلحتى اقتضا كرد،غايب شوند؟و به همين نحو،ظهورهاى جزئى،يكى بعد از ديگرى داشته باشند تا آن ظهور كلى فرا رسد؟

 

جواب:

اين نحو ظهور و غيبت،خلاف مصلحت نبوات و خلاف مصالح‏تربيتى جامعه است،و مانند مداخله يك قوه مستمر غيبى در كادر اختيار بشر و سلب اختيار از انسان مى‏باشد،و بالاخره با هدف خلقت انسان، تكامل عادى و اختيارى و سير ارادى و تدريجى او بسوى كمالى كه:

انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتليه فجعلناه سميعا بصيرا (1)

«ما او را از آب نطفه مختلط خلق كرديم و داراى قواى چشم و گوش گردانيديم‏».

آن را بيان مى‏دارد،سازگار نيست،و موجب وقوف و بازماندن بشر از سير ترقى و كمال است،و مانند آن است كه همه چيز،وابسته به معجزه گردد،و جريان طبيعى و عادى كه سنت‏خدا بر آن قرار دارد، متروك شود.

ما مى‏دانيم كه شرايط و مقدمات ظهور،دفعتا و بطور ناگهانى حاصل نمى‏شود (2) ،بلكه از قرنها پيش و به تدريج فراهم مى‏گردد و دنيا بسوى آن پيش مى‏رود و از آن استقبال مى‏نمايد.بلكه ظهور،نتيجه حركت و سير جامعه انسانى و تحولات فكرى مختلف و ديدن مكتبها و كلاس‏هاى متعدد بسيارى است.

چنانكه مى‏دانيم،از مقدمات و شرايط ظهور آن حضرت،اين است كه بايد سطح انديشه و طرز تفكر مردم،آمادگى براى ظهور و قبول حكومت واحد و جهانى اسلام را داشته باشد و اين ويژگى در اثر سير عادى جامعه در جهات علمى و فكرى و سياسى و اجتماعى حاصل مى‏گردد و اين نحو غيبت و ظهور (غيبت در عين ظهورهاى پراكنده) مانع از حصول اين اهداف و موجب غير عادى شدن وضع رشد و ترقى افراد و جوامع خواهد شد.به علاوه،اين ظهور و اختفا،اگر ملازم با شناختن شخص امام عليه السلام باشد،لازمه آن اين است كه هر وقت در بين حوادث،به حسب وضع عادى،اهل باطل بحسب ظاهر غالب شده و آن حضرت در خطر افتادند،او كه برنامه‏اش يك سلوك عادى و رهبرى متعارف رهبران الهى است،براى حفظ جانش (كه وديعه خدا براى ظهور كلى است) مختفى گردد و مردم را تنها بگذارد.بديهى است كه اين برنامه،عكس العمل مساعدى نخواهد داشت،و اگر با شناختن ايشان ملازم نباشد و متنكرا و بطور ناشناس باشد،اين ظهور و غيبت نيست،بلكه استمرار غيبت است،زيرا كه با مداخله داشتن در امور،بحسب امكان و مصالح، (كه البته هست،هر چند ما نحوه دخالت ايشان را ندانيم) از كجا كه آن حضرت مثلا در جنگهاى صليبى شركت نكرده باشند منتهى تحت فرمان كسى نبوده‏اند؟و يا اينكه اصحاب و خواص ايشان به فرمان ايشان شركت نجسته‏اند.

ما در حوادث بسيار،تاثير غيبى مى‏بينيم،كه اگر عنايت غيبى نبود،وضع آن حوادث طور ديگر گشته بودو فاتحه اسلام خوانده شده بود،يا صدمات جبران ناپذيرى وارد مى‏شد.اين حوادث بسيار است، حتى در عصر خود ما نيز مى‏توانيم مواردى را نشان بدهيم.

يك نفر دكتر پزشك،داستانى از يك نفر از مجروحين،در يكى از جنگهاى نواحى خراسان (كه او را از اوتاد و وابستگان به حضرت شناخته و عجايب مهمى از او ديده بود) نقل مى‏كرد،كه متاسفانه،هم از جهت اينكه حكايت طولانى بود و هم از جهت مرور زمان و اينكه در وقتى كه اين حكايت را براى مرحوم آيت الله والد-طاب ثراه-نقل مى‏نمود،من طفل بودم و كاملا آن را در ذهن نسپردم،نمى‏توانم به نحو صحيح و خالى از تحريف نقل كنم،ولى اين حكايت اين موضوع را كاملا روشن مى‏ساخت كه افرادى هستند كه در بعضى از امور و كارها و حوادث وارد مى‏شوند.

حال اسم آنها هر چه باشد،رجال الغيب يا ابدال يا اوتاد يا اصحاب خاص امام عليه السلام بالاخره معلوم است كه تحت نظر و فرمان ولى امر-عجل الله تعالى فرجه-انجام وظيفه مى‏نمايند.

حاصل اين است كه:آنچنان نيست كه امام عليه السلام در عصر غيبت‏بطور كلى از امور رعيت‏خود و جريان اوضاع بر كنار و بى‏تفاوت باشند،و شايد فرمايش رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در حديث جابر،اشاره به همين نكته باشد،آنجا كه عرضه داشت:

«و هل يقع لشيعته الانتفاع به فى غيبته؟قال:اى و الذى بعثنى بالنبوة انهم ليستضيئون بنوره،و ينتفعون بولايته في غيبته كانتفاع الناس بالشمس ان سترها سحاب‏» (3)

«جابر پرسيد آيا شيعه او در عصر غيبتش از او نفع مى‏برند؟

حضرت فرمود:آرى،سوگند به آن كس كه مرا به پيغمبرى بر انگيخت در دوران غيبت او،به نور او روشنى مى‏گيرند و به ولايت او بهره‏مند مى‏شوند،مانند سود برى مردم از آفتاب پشت ابر».

يكى از اقسام استضائه و انتفاع از وجود امام عليه السلام همين مداخلات و تصرفات است كه دليل بر اين است كه امام عليه السلام امر شيعيان را مهمل نگذارده و رها نفرموده است چنانكه از آن حضرت در«احتجاج طبرسى‏»روايت‏شده است،فرمودند:

«انا غير مهملين لمراعاتكم،و لا ناسين لذكركم،و لو لا ذلك،لنزل بكم اللاواء،و اصطلمكم الاعداء» (4)

«ما در مراعات شما كوتاهى نمى‏كنيم و شما را فراموش نمى‏نمائيم،و اگر اين نبود،شر و بدى بر شما نازل مى‏گشت و دشمنان بر شما مستولى مى‏گرديدند».

در اينجا مناسب است‏به اين مساله هم توجه شود كه اين درك شيعه،و ايمان به اينكه حضرت در پشت پرده،پشتيبان آنهاست و آنها را در مقاصد و اهداف اسلامى به انحاء مختلف و مناسب يارى مى‏دهد، نهضت‏ها و حركات اسلامى و جنبش‏ها را مايه مى‏دهد،و انسانها را اميدوار مى‏سازد و به جهاد و كوشش بيشتر براى برقرارى نظام اسلام تشويق مى‏نمايد.

آخرين نكته:

آخرين نكته‏اى كه در اينجا تذكر آن لازم است اين است كه:اين‏طرحها و پرسش‏ها در برابر يك امر واقع شده (غيبت امام عليه السلام) ،از جانب افرادى كه در تعيين برنامه آن حضرت صلاحيت دخالت ندارند،اگر از جنبه فكرى تا حدى مفيد شمرده شود،از جنبه عملى اثرى ندارد و واقعيت را عوض نمى‏سازد.

غيبت‏به اين نحو كه واقع شده،واقع شده است،مثل اينكه انسان يا مخلوقات ديگر،همه و همه،به همين نحو كه آفريده شده‏اند،آفريده شده‏اند،و گفتن اينكه:«چرا اين چنين شده،و چرا آنچنان نشده است؟ »در كار ديگرى و در دائره اختيار و سلطنت و مالكيت و آزادى ديگرى،خصوصا خداى عالم قادر مختار حكيم،دخالت‏بيهوده است،و به فرمايش حكيم طوسى:

هر چيز كه هست آن چنان مى‏بايد و آن چيز كه آنچنان نمى‏بايد نيست

بنابر اين،از جنبه عملى بايد به برنامه اين امر واقع شده،توجه داشت و تكاليف و وظايفى را كه داريم انجام دهيم.آنچه واقع نشده است،نه با حيات و نه با معاش ما،و نه با دنيا و نه با آخرت ما،ارتباط ندارد.

حضرت آيت الله صافى گلپايگانى

----------------------------------

پی نوشتها

1-سوره دهر آيه 2.

2-اين نكته با مساله دفعى و ناگهانى بودن ظهور آن حضرت،كه بر حسب روايات،اصل مسلم ظهور آن حضرت است،منافات ندارد،زيرا غرض ما از اين شرايط و مقدمات،امورى است كه بر حسب اراده و حكمت‏بارى تعالى،قبل از ظهور،بايد تحقق يافته باشد بطورى كه آن ظهور ناگهانى،موجب آن تحول عظيم و تغيير مسير حركت جهان گردد. 

3-منتخب الاثر،ف 1،ب 8،ص 101،ح 4.

4-ج 2،ص 323.

 


نوشته شده در   جمعه 11 ارديبهشت 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
 
Refresh
SecurityCode