ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 30 فروردين 1403
پنجشنبه 30 فروردين 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 11 ارديبهشت 1388     |     کد : 2506

وظايف حضرت مهدى عليه السلام در عصر غيبت

سؤال: امام عليه السلام در غيبت كبرى چه مسؤوليت‏هائى را بر عهده دارند؟و به چه كارها و اعمالى اشتغال دارند؟و اين عمر طولانى را در چه شغل و عملى مى‏گذرانند؟و در برابر جوامع و افراد و شيعيان،چه برنامه‏اى را اجرا مى‏نمايند؟

  وظايف حضرت مهدى عليه السلام در عصر غيبت

 

سؤال:

امام عليه السلام در غيبت كبرى چه مسؤوليت‏هائى را بر عهده دارند؟و به چه كارها و اعمالى اشتغال دارند؟و اين عمر طولانى را در چه شغل و عملى مى‏گذرانند؟و در برابر جوامع و افراد و شيعيان،چه برنامه‏اى را اجرا مى‏نمايند؟

 

جواب:

در غيبت كبرى كارها و مشاغل و مسؤوليت‏هاى امام عليه السلام بسيار حساس و مهم است و اگر چه تصرف و بسط يد و حكومت ظاهرى بر اوضاع ندارند و رتق و فتق امور را ديگران در اختيار گرفته و نظام حكم و اداره را به خود اختصاص داده و بندگان خدا را استضعاف و استعباد مى‏كنند،مع ذلك امام عليه السلام ناظر بر اوضاع مى‏باشند و عنايت‏هائى دارند و تصرفاتى مى‏نمايند.و بالجمله شؤون امامت و رهبرى و زعامت را در حدود امكان متصدى شده و وظايف خود را به نحو احسن و اكمل انجام مى‏دهند،خلاصه،عمر طولانى ايشان در اطاعت‏خدا مى‏گذرد،هم تكاليف فردى خويش را انجام مى‏دهند و هم بر حسب حكايات متواتر،تكاليف اجتماعى را،آنچه مقتضى و مصلحت‏باشد،انجام مى‏دهند،مانند هدايت اشخاص،يارى دادن مؤمنين بر مخالفين در بحث و احتجاج،حل مسائل مشكل، نصيحت و موعظه افراد،شفاى امراض،هدايت گم شدگان و رساندن آنها به مقصد،تعليم ادعيه،كمك مالى به نيازمندان،فريادرسى گرفتاران و درماندگان و زندانيان،يارى بيچارگان،كه بيشتر اين اعمال در ضمن ظهور معجزات،از آن حضرت صادر شده است (1) .

به نظر اينجانب،يكى از امورى كه نشانه تصرف آن حضرت در قلوب و توجه نفس قدسى و اثر عنايت ايشان است،همين بقاء سازمان رهبرى و تشكيلات علمى و تبليغى شيعه،فعاليت‏حوزه‏هاى علوم دينى و تاليف كتابها،مجالس تبليغ،استمرار رشته اجتهاد و استنباط احكام و تاييداتى است كه على الدوام علماء و فقهاء از آن برخوردارند كه در واقع اگر چه رسما حكومت از فقهاء كه از جانب امام عليه السلام حكام شرعى مى‏باشند غصب شده است،مع ذلك حكومت آنها بر قلوب باقى است و مواد اطاعت اختيارى جامعه شيعه از علماء،به مراتب بيشتر از مواد اطاعت اجبارى آنها از رژيمى است كه در هر منطقه و ناحيه برقرار است و از راه ناچارى از آن اطاعت مى‏نمايند.اگر با دقت ملاحظه شود،رژيم رهبرى امام عليه السلام به واسطه علماء در سر تا سر زمين،در هر نقطه‏اى كه يك نفر شيعه باشد، مورد قبول و احترام است،و حاكم همه،شخص حاكم الهى،يعنى حضرت صاحب الزمان عليه السلام مى‏باشد.

مساله اين است كه تاسيسات رهبرى شيعه كه با يك تعبير بسيار كوتاه و غير جامع و نارسا،در زمان ما آن را روحانيت و جامعه روحانيت مى‏گويند-با تمام موانعى كه از آغاز عصر غيبت كبرى تا حال براى بقاء و عرض وجود-و اجراى بر نامه‏ها و مداخله در كارها و امر به معروف و نهى از منكر،مبارزات ايجابى و سلبى،تربيت علماء و هدايت جوامع شيعه،داشته است،در هر عصر و زمان به عنوان قوى ترين بنياد، وظائف بزرگى را انجام داده و حافظ شيعه از انقراض بوده و هست.

هيچ جمعيت و هياتى،مثل جامعه روحانيت،هدف تيرهاى خطرناك بيگانگان داخلى و خارجى نبوده و نيست.فرق مختلف و اقليت‏هائى كه بيگانگان آنها را به وجود آورده،يا فعلا به مزدورى و خيانت گرفته‏اند،با روحانيت،سخت دشمن هستند،و از زدن هيچ ضربت كشنده‏اى به اين جامعه خوددارى نمى‏كنند و حتى با تهمت و بهتان و افترا مى‏كوشند تا اذهان عوام و جوانان را نسبت‏به آنان مشوب،و ايمان مردم را به آنها ضعيف سازند.

تبشير و استعمار و الحاد و كمونيسم و مكتب‏هاى مختلف،همه با اين طبقه به شدت وارد پيكار شده‏اند،و تمام امكانات مادى و قوائى را كه دارند در اين پيكار وارد كرده‏اند،و پولهاى گزاف و مبالغ سرسام آورى كه در راه از پاى در آوردن روحانيت،و تزلزل آن صرف مى‏شودبيش از حد تصور است.

فقط گاهى آمارهائى كه از دستشان در مى‏رود و منتشر مى‏شود،به ما نشان مى‏دهد كه بيگانگان خصوصا حكومتهاى آنها،تا چه از حد از اسلام و نفوذ علماى اسلام در قلوب مردم نگران هستند و آن را ضد منافع خود و مانع در استيلاى آنان بر مسلمانان و معادن و ذخائر آنها مى‏دانند.

از يكسو زورمندان و طبقه حاكمه كه همواره مى‏خواسته‏اند به شكل يك واحد ممتاز،انسانها را استعباد نمايند و حكومت فردى داشته باشند و از ديگران حق اظهار راى و حقوق انسانى ديگر را سلب نمايند و مردم را به تعظيم و تكريم خود و اظهار كوچكى و تملقهائى كه ننگ انسانيت است وادار نمايند اين طبقه را براى اين مقاصد كثيف،خطر مى‏دانستند و براى محو آنها و بى‏ثمر ساختن تبليغات و اعتراضات آنها،فعالانه كوشش مى‏كردند و حتى اگر مى‏توانستند اشتباه كارى كنند،افرادى را مى‏ساختند و تحت عناوين و القابى در برابر جامعه روحانيت‏به اسم عالم و روحانى معرفى مى‏كردند!

اين اقويا و حكومت‏ها،از ظهور مفاهيم اسلامى و روشن شدن حقايق قرآن سخت‏بيمناكند،زيرا آنجا كه قرآن است و آنجا كه اسلام است و آنجا كه نداى برابرى و مساوات

ان اكرمكم عند الله اتقاكم (2)

«همانا گرامى ترين شما در نزد خدا پرهيزكارترين شما است‏».

بلند است،و آنجا كه بانگ:

و لقد بعثنا فى كل امة رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت (3)

«و همانا ما در ميان هر امتى پيغمبرى فرستاديم تا به خلق ابلاغ كند كه خداى يكتا را بپرستيد و از بتان دورى كنيد».

شب و روز به گوشها مى‏رسد،براى حكومت فردى و اين تشريفات و تكريم‏ها و فرد پرستى‏ها و اين امتيازات و اين همه فاصله‏ها و جدائيها،جائى و حسابى نيست.

و اين روحانيت است كه رساندن و ابلاغ اين نداها،و پياده كردن اين برنامه‏ها را به عهده گرفته است.

از سوى ديگر مى‏بينيم روحانيت‏شيعه چون به اصطلاح امروز دولتى نيست‏يعنى نمى‏تواند در نظامات غير اسلامى (كه متاسفانه در همه نقاط دنيا مسلط هستند) خود را ادغام كند كه از آنها حقوق و بودجه بگيرد،و مجرى برنامه‏هاى خاص و معين شده باشد.

اگر چه در نظام اسلامى همه چيز تحت نظر حكومت و نظام اسلام است و رهبر اسلام بر همه امور نظارت دارد،و بايد حسن جريان تمام رشته‏ها را كنترل كند و اداره نمايد كه از جمله رشته تبليغات و ارشادات و علوم اسلامى و گسترش دادن آن در بين تمام مردم است‏بطورى كه همه و همه،در مسائل اسلامى وارد گردند،و محققان عاليقدر بتوانند به تحقيق و بررسى مشغول باشند.

اكنون كه رسما نظام اسلام بر تمام دنيا حاكم نيست،و نفوذ اسلام و برنامه‏هاى آن در نفوس باقى است،روحانيت و به عبارت ديگر:روات احاديث اهل بيت عليهم السلام به صورت صنف خاصى شكل گرفته است،ودر حقيقت از نظر هر فرد شيعه متوجه و آگاه،روحانيت همان نقش هيات حاكمه را،كه بايد ناظر بر اوضاع و تربيت و تعليم و حسن جريان تمام امور باشد،اجرا مى‏نمايد،ولى هر وقت نظام اسلامى رسما در تمام دنيا يا در يك جامعه پياده شود،روحانيت‏به اين شكل فعلى باقى نخواهد ماند كه ما در اين مقاله در مقام تفصيل و شرح اين بحث نيستيم.

مقصود اين است كه روحانيت از جنبه بودجه و قوه و نظام مالى،نظامى كه نيروى انتظامى و قوه مجريه رسمى آن را اجرا نمايد ندارد،و اين خود مردم هستند كه با كمال اختيار و بدون اين كه تحت فشار مطالبه مامور و باز پرس و بازرس و اداره تشخيص مالياتها و ادارات وصول و جرائم باشند،وجوه شرعيه خود را تمام و كمال،بدون اينكه يك ريال كمتر بدهند،با نهايت‏خلوص نيت و با افتخار،ادا مى‏كنند.

و عجيب اين است كه تبليغاتى عليه پرداخت وجوه شرعى به علماء و مراجع در سطوح مختلف و به عناوين بسيار و بطور گسترده،ادامه دارد،مع ذلك تاثيرى نمى‏كند و توجه مردم به پرداخت اين وجوه و تقويت‏بنيه مالى دستگاه رهبرى تشيع،هر روز بيشتر مى‏شود.

آرى دشمنان مى‏دانند كه يكى از راه‏هاى مؤثر در از كار انداختن روحانيت و تعطيل حوزه‏ها و جلوگيرى از نشر معارف اسلام و تربيت علما و محققين روحانيت،استخدام كردن و دستگاهى و دولتى كردن افراد روحانى و تضعيف بنيه مالى اسلام مى‏باشد،از اين جهت‏با حملات زبانى و قلمى و عملى،و تهمت و افترا و انتشارات فريبنده،مى‏كوشند تا سازمان رهبرى اسلام و مراكز فكرى و تحقيقى و ثقل روحانيت را نيازمند سازند،و همكاريهاى مالى مردم را قطع كنند،ولى آنچه ملاحظه مى‏كنيم هر چه سعى مى‏كنند با وسائل مختلف سمعى وبصرى تبليغى كه در دست دارند،مردم را از پرداخت وجوه شرعى و سهم مبارك امام عليه السلام (كه پر بركت‏ترين و مقدس ترين وجوه است) باز دارند،رغبت مردم به پرداخت آن وجوه بيشتر مى‏شود و روز به روز وضع مالى حوزه‏هاى علميه،و كمك‏هاى مالى به مبلغين،محكمتر و زيادتر مى‏شود.

چرا؟براى اينكه خدا مى‏فرمايد:

يريدون ليطفئوا نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو كره الكافرون (4)

«مى‏خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش سازند ولى خداوند،تمام كننده نورش مى‏باشد هر چند كفار،اكراه داشته باشند».

چرا؟براى اينكه قلوب،در تحت تصرف ولايتى امام عليه السلام قرار دارد (5) و هر چه دشمنان بخواهند با تمهيدات و نقشه‏ها قلوب را از علما و نواب امام عليه السلام منصرف سازند،نمى‏توانند.

بايد اين چراغ روشن بماند و حجتهاى امام عليه السلام در بين مردم باقى بمانند،و همانطور كه خدا زمين و خلايق را بدون حجت نخواهد گذارد،امام عليه السلام نيز مردم و شيعيان را بدون حجتى از جانب خود نخواهد گذاشت،و اين رشته نيابت و هدايت و حكومت از جانب‏امام عليه السلام همانطور كه از آغاز و از عصر غيبت كبرى تا حال منقطع نشده،تا زمان ظهور آن حضرت نيز منقطع نخواهد شد:

لئلا يكون للناس على الله حجة (6)

«تا مردم بر عليه خداوند حجتى نداشته باشند».

حاصل اينكه امام عليه السلام در عصر غيبت‏بر امور نظارت دارند،و بطور مطلق از كارها كناره‏گيرى ندارند.

اگر گفته شود:حال كه چنين است،اگر چه ظهور كلى حضرت صاحب الامر-ارواحنا فداه-متوقف بر حصول شرايط و مقدمات و اذن خداوند متعال است،ولى اگر اينگونه مداخلات و توجيهات و مقابلات و تشرف دادن اشخاص به سعادت لقاء و شرفيابى به حضور آن حضرت بيشتر باشد،كه يك ظهور جزئى هميشه در بين باشد،اصلاحات مهمى انجام خواهد شد و بسيارى از مصالح تامين و مفاسد زيادى دفع مى‏گردد.

مثلا اگر آن حضرت با علماء و زعماء،به نحوى كه او را هنگام ملاقات نشناسند و بعد بشناسند،ديدارى كند و آنها را راهنمائى بنمايد،جريان امور مستقيم مى‏شود،پس چرا چنين برنامه‏اى نيست البته خود آن حضرت داناتر به وظايف خود هستند و آنچه را وظيفه دارند و به مقدارى كه مصلحت‏باشد،اين كارها را انجام مى‏دهند و يقينا بهر نحو عمل فرمايند،همان عين وظيفه و مصلحت است.

 

پاسخ اين است كه:سخن تمام همين است كه گفته شود وظايف و تكاليف حضرت بيشتر از آنچه انجام مى‏دهند نيست،و آن حضرت،عالم به مصالح و موارد هستند،و در حدودى كه مصلحت‏باشد و به نظام غيبت و تربيت امت و آماده ساختن آنها براى ظهور كلى،خلل وارد نشود،اقدام مى‏فرمايند.

و اگر بنا باشد كه امور تحت نظر مستقيم ايشان قرار بگيرد و استناد علماء و خواص،و بلكه عوام،در اعمال و اقدامات به راهنمائيهاى شخصى و خاص ايشان باشد،يك باب ديگر باز مى‏شود،و نظام دين و نظامى كه در عصر غيبت كبرى در نظر گرفته شده است،اختلال مى‏يابد،و براى هر لقاء و ديدار و استنادى،خرق عادت و ظهور معجزه لازم مى‏گردد،و ارتباط با امام عليه السلام در غيبت كبرى از غيبت صغرى هم بيشتر مى‏شود!

بنابر اين برنامه و نظام غيبت كبرى،همين نظامى است كه اجرا مى‏شود و از پيش معين شده است،و بيش از اين سخن را در اين بحث طولانى نمى‏كنيم و به اين بيانات بلاغت نظام حضرت امير المؤمنين عليه السلام كلام را تمام مى‏كنيم:

«فلا تستعجلوا ما هو كائن مرصد،و لا تستبطئوا ما يجى‏ء به الغد،فكم من مستعجل بما ان ادركه و دانه لم يدركه.و ما اقرب اليوم من تباشير غد.يا قوم،هذا ابان ورود كل موعود و دنو من طلعة ما لا تعرفون، الا و ان من ادركها منا يسرى فيها بسراج منير،و يحذو فيها على مثال الصالحين ليحل فيها بسراج ربقا، و يعتق فيها رقا،و يصدع شعبا،و يشعب صدعا فى سترة عن الناس لا يبصر القائف اثره و لو تابع نظره.ثم ليشحذن فيها قوم‏شحذ القين النصل تجلى بالتنزيل ابصارهم،و يرمى بالتفسير فى مسامعهم،و يغبقون كاس الحكمة بعد الصبوح‏» (7)

«در پيدايش تباهى‏هايى كه واقع خواهد شد و انتظار آن مى‏رود،شتاب نكنيد،و آن را دير مپنداريد كه چه بسيار شتاب كننده‏اى در امرى كه چون آن را دريابد،آرزو مى‏كند كه اى كاش به آن نرسيده بود.و امروز،چه بسيار به علائم و آثار فردا نزديك است.

اى گروه مردم،اين زمان،موقع آمدن هر موعود،و گاه نزديك شدن ديدار فتنه‏هائى است كه از آن آگاه نيستيد.آگاه باشيد كه هر كس از ما اهل بيت (حضرت صاحب الزمان عليه السلام) كه آن فتنه‏ها را درك كند،در تاريكى آن حوادث،با چراغى نور دهنده (هدايت الهى) حركت مى‏كند و بر روش نيكان رفتار مى‏نمايد،تا آنكه در آن گرفتاريها،ريسمان گمراهيها را بگشايد و اسير جهل و نادانى را آزاد كند و جمعيت اهل باطل را پراكنده سازد،و تفرقه اهل حق را پيوسته گرداند،در حالى كه در پرده و پنهانى از مردم است،و حتى جوينده او نيز او را نمى‏يابد،هر چند كه در پى او نظر افكند».

پس از آن گروهى (جهت‏برابرى با اهل باطل و حمايت از دين و امر به معروف و نهى از منكر و استقامت در راه حق) تيز (و نافذ و مؤثر) شوند،مانند شمشيرى كه آن را شمشير ساز تيز گرداند، بطورى كه ديده‏هاى آنان به نور قرآن جلا داده شود و تفسير قرآن در گوش ايشان القا گردد،و شبانگاه، جام حكمت‏بدانان نوشانند،بعد از اينكه،در بامداد هم آشاميده باشند.

 

حضرت آيت الله صافى گلپايگانى

 

----------------------------------

پی نوشتها

1-رجوع شود به‏«دار السلام‏»عراقى،«نجم ثاقب‏»،«جنة الماوى‏»،«عبقرى الحسان‏»و بحار و غيره.

2-سوره حجرات آيه 13. 

3-سوره نحل آيه 36. 

4-سوره صف آيه 8.

5-بسيارى به وسيله خواب ارشاد شده‏اند كه حتى تعيين بدهى آنها در خواب شده و بعد كه رسيدگى كرده‏اند مطابق مبلغ تعيين شده بود،نه كمتر و نه زيادتر و از خوابهاى عجيب،كه دليل بر عنايات حضرت به جامعه روحانيت است و اينكه اين جامعه جند و سپاه آن حضرت مى‏باشند،خواب صادق و عجيب آقاى حاج ابو القاسم كوپائى اصفهانى است.

6-سوره نساء آيه 165. 

7-نهج البلاغه فيض الاسلام خطبه 150.

 


نوشته شده در   جمعه 11 ارديبهشت 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
 
Refresh
SecurityCode