ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 9 فروردين 1403
پنجشنبه 9 فروردين 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 8 خرداد 1390     |     کد : 20260

لحظه شهادت يك خبرنگار جنگي

كبوتران جلد حرم عشق را ببين كه چه عاشقانه در پي معبود خويش به وصال رسيدند. چگونه مي توان كبوتر را از پرواز نهي كرد، او تنها پرواز مي داند .

 كبوتران جلد حرم عشق را ببين كه چه عاشقانه در پي معبود خويش به وصال رسيدند. چگونه مي توان كبوتر را از پرواز نهي كرد، او تنها پرواز مي داند .

به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاري فارس، مسعود شجاعي طباطبايي يكي از هنرمنداني ات كه در اوايل سال هاي جواني توفيق حضور در جبهه هاي جنگ حق عليه باطل را داشته است. اما با سن كم توانسته تصاوير ماندگاري از دلير مردان ايران اسلامي ضبط و ثبت كند. وي در جديدترين مطلب وبلاگ خود«وصيت نامه» بار ديگر تصويري از رزمندگان را منتشر كرده است:



هورالعظيم، جزيره مجنون/اسفند 1363/ پيكر پاك شهيد «غلامرضا نامدار محمدي» توسط امدادگران به پشت جبهه منتقل مي شود. او عكاس مجله ي اميد انقلاب بود كه در منطقه عملياتي بدر مورد اصابت تركش خمپاره قرار گرفته و به شهادت رسيده است.

كبوتران جلد حرم عشق را ببين كه چه عاشقانه در پي معبود خويش به وصال رسيدند.چگونه مي توان كبوتر را از پرواز نهي كرد، او تنها پرواز مي داند . مگر مي توان براي رسيدن به معشوق از جان نگذشت، جان براي عاشق، بهايي ناچيز است. براي ديدار عزيزترين موجود عالم هستي هديه اي ناقابل است. در اينجا قافله ي نور چه زيبا راه كربلا را يافته و در جستجوي اسرار حق در سرخي شفق و در افق خونين عاشورا در ركاب امام عشق به شهادت رسيده است. بگذار اسرار حق فاش شود تا بدانند آن كه مسجود ملائكه است، حسين است و آدم را ملائك از آن حيث كه واسطه ي خلقت حسين است سجده كردند.

بعد از هزار و چهارصد سال، چگونه راهيان كربلا، شيدا و عاشق ، شفق را ديدند و به خون نشستند تا بگويند كربلا همچنان زنده است و عاشورا در قلب زمان همچنان مي تپد.

جلوه ي عشق و ايمان در چشم بسيجيان نور بود و نور...، و زمين تنها بهانه اي براي آسمانيان بود تا از آن گذر كنند و در پرواز به عرش، آسمان را به زمين بدوزند.

برادر شهيدم غلامرضا ، دلم مي خواست در كنارت بودم، عزيز دلم من زندگي را در شهادت تو مي بينم، چه حكمتي امام (ره) معلم بزرگ انقلاب به تو آموخت كه تو اينچنين مقصد را در سفر آسماني و در طواف شمس عالم هستي يعني سالار شهيدان كربلا يافتي؟

چگونه خود را از زنجير جاذبه هاي نفساني خاك آزاد كردي و در زمان و مكان هجرت كردي تا به قافله ي سال شصت و يكم هجري رساندي؟ و در ركاب امام عاشقان به شهادت رسيدي؟

پي نوشت:

1-عزيزم در متن تاريخ بنگر، مبادا غافل شوي، كربلا همچنان ما را به خود مي خواند و دلهاي مشتاق همچون كبوتران جلد حرم ، در هواي كربلا پر مي كشند. كافيست به نداي دلت گوش كني، اينجا غافله ي نور است و آنسوتر ،در افق ظلمت، قدس در اسارت شيطان است، به راستي چه زيبا گفت معلم عشق زمان ما كه راه قدس از كربلا مي گذرد. آماده باش عزيز دلم، به صداي " هل من ناصر " امام خود گوش بده و مقصد را درياب. تو هم مي تواني مسافر آسماني غافله عشق باشي!

2- گل واژه هاي اين مطلب همگي از شهيد بزرگ سيد مرتضي آويني است كه چه زيبا گفت: "نه، زمان بر هيچ كس وفا نمي كند. اما با اين همه ، زمان بر عاشورا مانده است و تو، چه امروز و چه ديروز و چه هزار سال ديگر، يا بايد كه در قبيله ي شيطان داخل شوي و به لشگر يزيد بپيوندي، و اگر نه، مرد باشي و در خيل اصحاب حسين عليه السلام پنجه در پنجه ي ظلم در افكني و تا پاي خون و جان بايستي. " 


نوشته شده در   يکشنبه 8 خرداد 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
 
Refresh
SecurityCode