ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 1 دي 1399     |     کد : 194528

قصه گویی فرهنگی که بین خانواده ها گم شده است

قصه گویی فرهنگ مرسوم بین خانواده های ایرانی و پل ارتباطی نسل قدیم و جدید، امروز به فراموشی سپرده شده است که در این روزهای کرونایی احیای آن ضروری به نظر می رسد.

قصه گویی فرهنگ مرسوم بین خانواده های ایرانی و پل ارتباطی نسل قدیم و جدید، امروز به فراموشی سپرده شده است که در این روزهای کرونایی احیای آن ضروری به نظر می رسد.

خبرگزاری مهر؛ گروه استان‌ها - مهر خدیجه سلمانی سولا: قصه و قصه گویی از دیرباز در میان خانواده‌های ایرانی رواج داشت و کودکان و نوجوانان با نشستن پای قصه‌های مادربزرگ‌ها و پدر بزرگ‌ها به خیلی از سوال‌های ذهنشان جواب پیدا می‌کردند. این فرهنگ در شب‌های بلند زمستانی به ویژه «شب چله» یا «شب یلدا» قوت بیشتری می‌گرفت و دورهمی های خانواده‌ها را گرم‌تر و پرمعنا تر می‌کرد که امسال این دورهمی های خانوادگی را به خاطر شکست کرونا و کمک به کادر درمان به اعضای خانواده محدود خواهد شد.

این قصه‌های گاهی مثل سریال ادامه دار می‌شدند که شنوندگانش برای شنیدن ادامه قصه لحظه شماری می‌کردند و هر شب با اشتیاق بیشتری پای قصه می‌نشستند و شیرینی آن لحظات چنان بود که تا پاسی از شب هم بیدار می‌ماندند و سبب می‌شد قصه گو به وجد آمده و داستان‌های بهتری را بگوید.

بخشعلی نهاوندی از معلمان بازنشسته اردبیل که با قصه‌های پدرش بزرگ شده است، می‌گوید: وقتی شب‌های بلند پاییزی و هوای سرد زمستان اردبیل که می‌رسید هر شب خانه ما پر می‌شد از نوه‌ها و دختران و پسرانی که برای شنیدن قصه می‌آمدند، همین که پدرم می‌گفت: «بیری وار ایدی بیری یوخ ایدی» (یکی بود، یکی نبود …) چنان همه سکوت می‌کردیم که فضا را دلنشین می‌کرد همه از کودک و بزرگ چشم به پدرم می‌دوختیم و گفته‌های او را با گوش و جان می‌شنیدیم.

او می‌گوید: آن دوران نه تلویزیونی بود و نه این وسایل‌های ارتباطی جدید، همه دورهم با خوردن یک استکان چایی و گاهی کلم و چغندر لحظات شیرین با هم بودن را تجربه می‌کردیم. گاهی پدرم چیستان‌هایی می‌پرسید و هر کسی جواب درستش را پیدا می‌کرد یک شکلات از جیبش در می‌آورد و جایزه می‌داد و همه را به وجد می‌آورد.

امروزه گوش شنوایی برای قصه وجود ندارد

به گفته این معلم ادبیات متأسفانه امروز نسل خیلی عوض شده است، چندان گوش شنوایی برای قصه‌ها و مثل‌ها و چیستان‌های قدیمی وجود ندارد، در حالی که در همین قصه‌ها عشق و علاقه به زندگی و درس خواندن و تلاش برای موفقیت در کودک شکل می‌گیرد. به نظرم قصه گویی بهترین روش تربیت کودک است.

قصه‌های پریان و شعرهایی که به فولکلور ما وارد شده است، پر از نصیحت‌ها و پندهایی است که نیازمند ترویج و تأویل آن در جامعه هستیم، به عنوان مثال همین «سایا» یعنی شعر معروف (اوشودوم آی اوشودم، داغدان آلما داشیدیم، آلماجیغی آلدیلار منی یولا سالدیلار و…) در خطه آذربایجان آنقدر پر معنا است که همین بیت اولش در یک معنی می‌گوید سردم است ولی از کوه چیزهایی گرفتم این گرفته و داشته‌هایم را از من گرفتند و راهی ام کرده اند و با ادامه دادن این شعر متوجه می‌شویم این ادبیات چنان غنی است که می‌خواهد به کودک بگوید داشته‌هایی باید کسب کنی و برای گرفتن آنچه راه‌هایی باید پشت سر گذاشت و در تاویلی دیگر این شعر اشاره به آفرینش دارد.

به عقیده متخصصان امر، جمع آوری این قصه‌ها بهترین روش ممکن برای حفظ و جلوگیری از فراموشی قصه و فرهنگ قصه گویی است.

جهانی از اساتید دانشگاه‌های اردبیل در این باره می‌گوید: وقتی ادبیات را تقسیم کنیم یکی رسمی و دیگری شفاهی یا فولکلوریک است که بخش شفاهی آن به جهت مردم شناسی جایگاه بالاتری دارد چرا که ما را با سرگذشت و جهان بینی و نوع زندگی انسان‌ها آشنا می‌کند و نکته جالب‌تر اینکه آنها تاریخ غایب است در قالب مَثَل و حکم و قصه‌ها وارد زندگی مردم شده است.

این پژوهشگر ادبیات فولکلور بیان می‌کند: برای اینکه این ادبیات فراموش نشود باید آنها را از سینه مادران و پدرانمان بیرون کشیده و مکتوبشان کنیم و با نوشتن و چاپ می‌توان این ادبیات را حفظ و دست نخورده به گوش فرزندانمان رساند تا به عمق آنها بیاندیشند و الگوی زندگی شأن قرار دهند.

هویت ما وابسته به ادبیات فولکلور است

به گفته این کارشناس موجودیت و هویت ما به این ادبیات فولکلور و قصه‌ها وابسته است چرا که نشان می‌دهد پدران ما چطور زندگی می‌کردند، چگونه تجارت و کشاورزی می‌کردند و چطور می‌اندیشیدند و به رشد فردی و جمعی می‌رسیدند.

صالح عطایی نویسنده اردبیلی و پژوهشگر ادبیات فولکلور می‌گوید: قصه‌ها با فردیت کاری ندارد با چیزهای عمومی و هستی انسان سر کار دارد و بر اساس مایه‌های مختلفی که دارد به خلقت و سرشت آدمی وارد می‌شود.

کودک با قصه همراه می‌شود و یک اندیشه و تخیل را تجربه می‌کند و او را آماده برای یک زندگی می‌کند مثلاً با هدیه دادن به یک شخص یک فرصت برای او می‌بخشیم. وقتی برای کودکی هدیه می خریم و یا حتی یک شیرینی به او بدهیم در اصل به او با ارزش و مهم بودن را داده ایم و هر آنچه که نیروی منفی بوده را از او دور کرده و اجازه داده ایم روحش یک مقدار به تعادل برسد.

ما با شنیدن قصه‌هایی مثلاً "ملیک محمد و اسبش" که پدری برای پسرش اسبی را از دریا گرفته و هدیه می‌دهد و در ادامه این اسب همه چیز آن پسر می‌شود، ما با او همزاد پنداری می‌کنیم، انگار آن هدیه به خود ما داده شده است و ذوق شنیدن ادامه داستان را پیدا می‌کنیم. این همان سیر عمودی قصه است که هیچ وقت از بین نمی‌رود و به رشد فکری و عقلی کودک کمک می‌کند.

قصه ضمیر ناخداگاه کودک را پرورش می‌دهد

نویسنده و یکی دیگر از پژوهشگران ادبیات فولکور در استان اردبیل هم می‌گوید: قصه‌ها ریشه در اساطیر ما دارند و قبل از ابداع خط قصه‌ها تشکیل یافته اند یعنی آن زمانی که آدمی به هر چیزی جان می‌بخشید حتی به سنگ جان می‌داد و به خاطر این است که در قصه‌ها فردی به سنگ تبدیل می‌شود و دوباره از این سنگ بودن خارج شده و جان می‌یابد.

وقتی قصه‌ای به کودک گفته می‌شود این قصه به ضمیر ناخودآگاه کودک می‌رود و در زمان خودش به کارش می‌آید
به عقیده سعید فیوضات قصه در هر سنی برای انسان تأثیر خاصی دارد چرا که فکر و اندیشه همچون سایر اعضای بدن به مرور رشد می‌کند. وقتی قصه‌ای به کودک گفته می‌شود این قصه به ضمیر ناخودآگاه کودک می‌رود و در زمان خودش به کارش می‌آید از همین رو است که کارشناسان می‌گویند قصه را نباید برای کودک تفسیر کرد و مستقیم وارد خود آگاهش کرد چرا که تأثیر مخربی خواهد گذاشت. کودک خود می‌تواند آن قصه را برداشت و تکمیل کند.

فیوضات بیان می‌کند: اگر کودکی اصرار دارد قصه‌ای را که شنیده بار دیگر بشنود یعنی آن قصه به نکته‌ای اشاره کرده است که جزو دغدغه‌های اوست. مثلاً کودکی از تاریکی یا چیز خاصی می ترسد و بزرگترها فقط سعی بر دور کردن او از ترس دارند ولی در این مواقع، قصه است که به کمک می‌آید و به کودک به طور غیر مستقیم می‌گوید ترس نه اینکه نباشد، وجود دارد و راه‌هایی را نشان می‌دهد که کودک به مرور بر این ترسش غلبه می‌کند. مثلاً در برخی قصه‌ها یک کودک راحت دیو را قول می‌زند.

وی ادامه می‌دهد: قصه مواد اولیه رؤیا و خیال را به کودک می‌دهد و خلاقیت در او ایجاد می‌کند. از طرفی همه اتفاقات تاریخی و روش زندگی و اساطیر در این قصه‌ها وجود دارد و در دهه‌های مختلف صیقل یافته و به دست ما رسیده است و در عین سادگی لایه‌های بسیار عمیقی دارند.

ثروتی که با مکتوب شدن حفظ می‌شود

مطالعات نشان می‌دهد قصه‌ها یک ثروت است که هم دارای نصیحت و پند و هم حسرت و تجربه و هم طنز هستند که در استان ما اردبیل به جمع آوری این ثروت چندان که باید بها داده نشده است هر چند برخی از افراد به دلیل علاقه شخصی وارد این عرصه شده اند اما با مشکلاتی دسته پنجه نرم می‌کنند.

فیوضات گرد آورنده و نویسنده مجموعه قصه‌های خطه استان اردبیل با اشاره به برخی به فعالیت‌های اخیر در استان اردبیل در زمینه فرهنگ قصه می‌گوید: ۱۱ سال پیش من و چند نفر از دوستان وقتی دیدیم مادران و پدران ما که سینه‌هایشان مخزن قصه‌های قدیمی است این دنیا را ترک می‌کنند تصمیم گرفتیم با مراجعه به روستاهای اطراف در شهرهای مختلف اردبیل این قصه‌ها را از زبان قصه گویان ضبط و جمع آوری کنیم که حاصل این کار میدانی هفت جلد کتاب است که اکنون در دست چاپ قرار دارد.

این پژوهشگر ادبیات فولکور می‌گوید: حدود پنج سال به صورت مداوم کار جمع آوری این قصه‌ها طول کشید و شش سال روی این قصه‌ها مطالعات تحقیقی و تأویل عمیقی صورت گرفت که به صورت مقاله در این کتاب‌ها آورده شده است و همچنان روی جلدهای بعدی کار می‌شود.

فیوضات با بیان اینکه این گونه کارها نیازمند مکان و کار تیمی چند نفره است، بیان کرد: من به جهت علاقه با هزینه شخصی این کار را آغاز کردم ولی برای چاپ کتاب‌های آماده شده در این وضیعت اقصادی و گران شدن کاغذ نیازمند بودجه هستیم که اگر ارگان و یا افراد خیری کمک کنند این قصه‌های مکتوب شده به زودی دست علاقه مندان خواهد رسید.

ایجاد رشته قصه گویی در دانشگاه‌های ما احساس می‌شود

اما مشکلات زندگی ماشینی امروزه جای قصه گویی را گرفته است و بچه‌ها تنهایی خود را به جای پر کردن در کنار صحبت‌ها و قصه‌های پدران و مادران با تلویزیون، کامپیوتر و تلفن همراه پر می‌کنند که در کنار علم آموزی اثرات زیان باری بر جا می‌گذارد.

در شب یلدای امسال با در خانه ماندن و جلوگیری از ایجاد دورهمی بیش از یک خانواده، کادر درمان را در قطع زنجیره شیوع ویروس کرونا یاری کنیم.
در این روزهایی که کشور ما با بیماری سخت کرونا درگیر است و با در خانه ماندن می‌توان با این بیماری مبارزه کرد، فرصتی است که اوقات فراغت خود و کودکانمان را با قصه و قصه گویی پر کنیم. به ویژه در مناطق سردسیری چون اردبیل که بارندگی برف دارد و هفت ماه از سال هوا سرد است، تنهایی‌هایمان را می‌توانیم با کنار هم بودن اعضای خانواده پر کنیم همچون گذشتگانمان که صفا و صمیمیت و آرامش را با گفت و گو در محفل گرم خانواده به دست می‌آوردند و در این روزهای کرونایی به صورت مجازی با سایر آشناها ارتباط برقرار کنیم و از دورهمی های خانوادگی که در سالهای گذشته داشتیم پرهیز کنیم مخصوصاً در شب یلدای امسال با در خانه ماندن و جلوگیری از ایجاد دورهمی بیش از یک خانواده کادر درمان را در قطع زنجیره شیوع کرونا یاری کنیم.

امید می‌رود در آینده مسئولان کشور کاری کنند تا ارگان یا مؤسسه‌های رسمی برای ترویج فرهنگ قصه و قصه گویی ایجاد شود و نیز در آموزش عالی با ایجاد رشته قصه گویی به صورت آکادمیک و علمی بتوان این فرهنگ را در جامعه گسترش داد.


برچسب ها
نوشته شده در   دوشنبه 1 دي 1399  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode