ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 8 شهريور 1399     |     کد : 193416

روز شمار تاريخ

شنبه8شهریور1399-9محرم1442-29آگوست2020

امضاي معاهده ننگين تقسيم ايران بين روسيه و انگليس در عهد "محمد علي ‏شاه قاجار" (1286 ش)

امضاي معاهده ننگين تقسيم ايران بين روسيه و انگليس در عهد "محمد علي ‏شاه قاجار" (1286 ش)

امضاي معاهده ننگين تقسيم ايران بين روسيه و انگليس در عهد "محمد علي ‏شاه قاجار" (1286 ش)
روسيه و انگلستان از سال‏ها قبل رقابت شديدي بر سر منافع خود در ايران داشتند. هر امتيازي كه يكي از اين دو كشور به دست مي‏آورد، ديگري سعي مي‏كرد، مشابه آن را تحصيل كند. اگر دولتمردان ايران به سوي روسيه تمايل مي‏يافتند، انگلستان تلاش مي‏كرد كه آنها را از صحنه خارج سازد و اگر نفوذ انگليس در حكومت ايران گسترش مي‏يافت، روسيه به وسايلي متوسل مي‏شد تا آن وضع را تغيير دهد. علي‏رغم اين همه رقابت و اختلاف، پس از انقلاب مشروطه، ناگهان بين روسيه و انگليس توافقي حاصل مي‏شود كه به موجب آن، ايران به مناطق نفوذ تقسيم مي‏شود. بر اساس قرارداد تقسيم ايران، منطقه مركزي كشور، بي‏طرف اعلام شد. مناطق شمال و قسمتي از غرب ايران، تحت كنترل روسيه قرار گرفت و نواحي جنوبي نيز به منطقه نفوذ انگليس تبديل گرديد. اين قرارداد در حالي امضا شد كه حكومت ايران به علت بي‏كفايتي شاهان قاجار، به قدري تضعيف شده بود كه روسيه و انگليس براي انقعاد اين قرارداد، حتي با دولت ايران نيز مشورت نكردند. اين پيمان كه به قرارداد 1907 مشهور شد خشم مردم ايران را برانگيخت و مجلس شوراي ملي نيز با آن مخالفت كرد. علي‏رغم امتناع مجلس از تصويب اين قرارداد، نيروهاي روس و انگليس، تا پس از انقلاب كمونيستي در شوروي، از ايران خارج نشدند.

ارتحال عالم و عارف رباني آيت ‏اللَّه "شيخ حسنعلي نخودكی اصفهاني" (1321 ش)

ارتحال عالم و عارف رباني آيت ‏اللَّه "شيخ حسنعلي نخودكی اصفهاني" (1321 ش)
آيت‏اللَّه شيخ حسنعلي اصفهاني معروف به نخودكي در حدود سال 1240 ش (نيمه ذي‏قعده 1279 ق) در اصفهان ديده به جهان گشود و از كودكي تلاش و جدّيت وافر در تزكيه نفس، تهجّد و عبادت داشت. وي تحصيلات مقدماتي را در اصفهان‏فراگرفت و آن‏گاه رياضيات، حساب و فلسفه را از محضر آخوند ملامحمد كاشي و جهانگيرخان قشقايي آموخت. سپس به نجف اشرف عزيمت نمود و در محضر بزرگاني چون سيدمحمد فشاركي، سيد مرتضي كشميري و ملااسماعيل قره‏باغي شاگردي نمود. آيت‏اللَّه نخودكي اصفهاني پس از مراجعت از نجف اشرف، در مشهد مقدس اقامت گزيد و از محضر فرزانگان اين ديار نيز بهره‏مند گشت. او علاوه برتدريس و تحقيق و عبادت بسيار، به مستمندان و نيازمندان توجه ويژه‏اي داشت. آيت‏اللَّه نخودكي اصفهاني، بيشتر ايام عمر را در رياضت‏هاي طاقت‏فرسا سپري كرد. وي داراي مقامات و كرامات بسيار بود كه شرح جزئي از كرامات و كارهاي خارق‏العاده وي در كتابي تحت عنوان نشان از بي‏نشان‏ها توسط فرزندش گردآوري و منتشر گرديد. آيت‏اللَّه نخودكي سرانجام در هشتم شهريور 1321 ش برابر با 17 شعبان 1361 قمري وفات يافت و در جنب ايوان عباسي (مقابل صحن ايوان طلا) در حرم حضرت رضا(ع) مدفون گرديد.

انفجار دفتر نخست ‏وزيري توسط منافقين و شهادت مظلومانه "رجايي" و "باهنر" (1360 ش)

انفجار دفتر نخست ‏وزيري توسط منافقين و شهادت مظلومانه "رجايي" و "باهنر" (1360 ش)
پس از عزل بني صدر از رياست جمهوري، دشمنان انقلاب، با از ميان بردن مسؤولين نظام قصد براندازي حكومت اسلامي را در سر مي‏پروراندند. در اين راستا، فاجعه هفتم تير سال 60 و شهادت آيت‏اللَّه بهشتي و 72 تن از ياران انقلاب، ثمره تصميم شيطاني استكبار جهاني و دشمنان جمهوري اسلامي بود. پس از آن، گرچه عكس العمل سريع، قاطع و انقلابي حضرت امام خميني(ره)، هرگونه ابتكار عمل را از دشمنان سلب نمود ولي كار به زعم دشمنان هنوز به اتمام نرسيده بود و طرح نابودي مسوولان طراز اول مملكت، در رأس فعاليت آنها قرار داشت. بدين ترتيب واقعه هشتم شهريور همان سال به وقوع پيوست و رييس جمهور محبوب، محمد علي رجايي و نخست وزير متفكر و دانشمندش، حجت الاسلام دكتر محمد جواد باهنر در انفجار دفتر نخست وزيري به درجه رفيع شهادت نائل آمدند. شهيد رجايي پس از پيروزي انقلاب، مسؤوليت وزارت آموزش و پرورش را به عهده گرفت و به دنبال تمايل مجلس، در مردادماه 1359، به عنوان اولين نخست وزير جمهوري اسلامي ايران به مجلس معرفي و برگزيده شد. سرانجام به دنبال عزل بني صدر، شهيد رجايي به رياست جمهوري انتخاب شده بود. شهيد باهنر نيز با داشتن سابقه مبارزاتي در عرصه انقلاب، با فرمان حضرت امام، به عضويت شوراي انقلاب اسلامي درآمد. ايشان پس از پيروزي انقلاب اسلامي به نمايندگي مردم كرمان در مجلس خبرگان قانون اساسي، نمايندگي مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي و وزارت آموزش و پرورش رسيد و پس از انتخاب شهيد رجايي به رياست جمهوري، به عنوان نخست وزير به مجلس معرفي شد و با رأي قاطع مجلس، كابينه خود را معرفي كرده بود.

تاسوعاي حسيني (61 ق)

تاسوعاي حسيني (61 ق)
روز تاسوعا یا روز نهم ماه محرم آخرین روزی است که حسین بن علی (ع) سومین امام شیعیان و یارانش شبانگاه آن را درک کرده‌اند و این روز به شب عاشورا پیوند خورده‌است. این روز در نزد شیعیان از اهمیت بالایی برخوردار است. شیعیان این روز را منتسب به عباس بن علی (ع) نیز می‌دانند، و این روز را بسان روز عاشورا گرامی داشته و در آن به سوگواری می پردازند. تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ایثار، ادب و دلاوری بزرگ مردی است که با گذشت بیش از هزار و چهارصد سال ، هنوز تاریخ، روشن از کرامت های اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگی همراه است.

جواب ردّ حضرت ابوالفضل ‏العباس (ع) به امان نامه‏ ي شمربن ذي ‏الجوشن (61ق)

جواب ردّ حضرت ابوالفضل ‏العباس (ع) به امان نامه‏ ي شمربن ذي ‏الجوشن (61ق)
شمر بن ذي ‏الجوشن در عصر روز نهم محرم، چون ديد كه عمربن سعد مهيّاي نبرد با امام حسين(ع) است، به نزديك خيام حسيني آمد و بانگ زد كه: فرزندان خواهرم كجايند؟ منظورش حضرت عباس و سه برادرش به نام‏هاي عبداللَّه، جعفر و عثمان بود كه از فرزندان فاطمه‏ي ام‏البنين(س) بودند. آن مجلّله از قبيله‏ي بني‏كلات و شِمر هم از همين قبيله بود. امام حسين(ع) كه صداي شمر را شنيد به برادرانش دستور داد كه جواب شمر را بدهيد، اگرچه او فاسق است وليكن با شما قرابت و خويشي دارد. حضرت عباس(ع) به همراه سه برادرش به نزد شمر رفتند. شمر براي آنان، امان نامه‏اي آورده بود، مشروط بر اين كه از ياري حسين(ع) دست بردارند و سپاهش راترك گويند. حضرت عباس(ع) فرمود: بريده باد دست‏هاي تو و لعنت باد بر اماني كه براي ما آورده‏اي. اي دشمن خدا! ما را امر مي‏كني كه دست از برادر و مولاي خويش برداريم و سر در طاعت ملعونان برآوريم. آيا ما را امان مي‏دهي ولي براي پسر رسول خدا(ص) اماني نيست؟ شمر از شنيدن اين پاسخ دندان‏شكن، خشمناك شد و به لشكرگاه خويش برگشت. در اين شب، امام حسين(ع) برادر خود حضرت اباالفضل را به اردوگاه دشمن فرستاد كه آن شب را مهلت بخواهد، براي اين كه امام و يارانش به نماز و راز و نياز با خداوند بپردازند.

ولادت حضرت موسى (ع)

ولادت حضرت موسى (ع)
(قابوس یا ولید بن مصعب) با این که از انعقاد نطفه در میان بنى‌اسرائیل جلوگیرى مى‌کرد تا آنجا که حتى مردان را از زنان جدا و از شهر خارج نمود و هر بچه‌اى از زنان بنى‌اسرائیل به دنیا مى‌آمد به وسیله مأورانش اطلاع یافته با دست نظامیان کشته مى‌شد ولى چون خواست خدا این بود که موسى علیه‌السلام به دنیا بیاید.

در شبى که منجمان پیش‌بینى کرده بودند، خداى متعال یوخابه همسر عمران را به کاخ فرعون به سوى شوهر خویش رهسپار کرد چرا که عمران نگهبان قصر فرعون بود در همان شب نطفه بچه منعقد شد ولى کسى باخبر نشد.

منجمین با استفاده از علم نجوم به فرعون خبر دادند که نطفه همان بچه منعقد شده، فرعون خشمگین شد و دستور داد هر جا زن حامله‌اى دیدند، شکمش را بدرند. اما قدرت خدا بود که بعد از شش ماه و دو روز موسى علیه‌السلام در روز نهم محرم به دنیا آمد و خداوند در میان آن محیط وحشتناک او را نگه داشت.

مادر موسى علیه‌السلام به الهام پروردگار او را در صندوق نهاده و به رود نیل انداخت، دخترى او را دید و کودک را پیش فرعون و آسیه برد، آسیه بچه را گرفت و بعد از گفتگوى زیاد قرار شد او را به فرزندى انتخاب کنند.

از طرف آسیه اعلام شد، زنان شیرده به دربار بیایند. موسى علیه‌السلام شیر هیچکدام را نخورد، در نهایت مادر موسى علیه‌السلام را آوردند و موسى شیر او را خورد، آسیه با حقوق کافى او را براى شیر دادن نزد خود برد و بدین طریق موسى در دامان مادر خویش بزرگ شد.

منبع: حوادث الایام، سید مهدى مرعشى نجفى، صفحه 25.

آزمايشِ پنهانی اولين بمب هسته‏اي اتحاد جماهير شوروی (1949م)

آزمايشِ پنهانی اولين بمب هسته‏اي اتحاد جماهير شوروی (1949م)
چهار سال پس از بمباران هسته‏اي هيروشيما و ناكازاكي توسط امريكا، با آزمايش نخستين بمب هسته‏اي شوروي در 29 اوت 1949م، سلاح هسته‏اي از انحصار امريكا خارج شد و ميان امريكا و شوروي توازني به وجود آمد كه توازن وحشت نام گرفت. در اين وضعيت، هر طرف به دليل هراس از حمله اتميِ طرف ديگر، از به كارگيري سلاح هسته‏اي خودداري مي‏كرد. از آن پس امريكا و شوروي به جنگ تبليغاتي عليه يك‏ديگر روي آوردند كه ميانِ دو بلوك شرق و غرب ادامه داشت. اگر چه با اضمحلال اتحاد جماهير شوروي، تهديد سلاح هسته‏اي كاهش يافت اما هنوز اين تهديد به ويژه از جانب دولت‏هايي هم‏چون امريكا و رژيم صهيونيستي، عليه كشورهاي مستقل و مخالف با سياست‏هاي توسعه طلبانه آن‏ها، ادامه دارد.

تولد "جان لاك" فيلسوف انگليسي و معمار فلسفه حكومت دموكراسي (1632م)

تولد "جان لاك" فيلسوف انگليسي و معمار فلسفه حكومت دموكراسي (1632م)
جان لاك، فيلسوف و نظريه‏پرداز معروف انگليسي و بنيان‏گذار فلسفه حكومت دموكراسي در 29 اوت 1632م در رينگتُنِ انگلستان به دنيا آمد. وي تحصيلات خود را در آكْسْفورد به پايان رساند و پس از آن به تدريس زبان يوناني، معاني بيان و فلسفه پرداخت. در دهه‏هاي اوليه زندگي جان لاك، يك دوره پرتَشويش و اغتشاش اجتماعي و سياسي و درگيري بين جمهوري خواهان و سلطنت طلبان پيش آمد. با وجود اين، لاك ملاحظه كرد كه حوزه‏هاي علمي كه وي در آنها رفت و آمد داشت به كلّي از روح انقلابي زمان خويش بي‏خبرند. ولي در زندگي لاك و دنياي پيرامونش چيزهايى بود كه او را به تفكر برمي‏انگيخت. در گير و دار وقايع زمان، جان لاك به دليل ترس از گرفتار شدن در زندان شاه، به فرانسه و سپس هلند گريخت و در آنجا به تفكر درباره دستگاه فلسفي خود كه اساس دموكراسي جهان است، پرداخت. كليد فلسفه لاك شاملِ دو كلمه "توافق قراردادي" است. وي اعلام داشت كه تمام حكومت‏ها، سراسرِ روابط انساني و همه زندگي را، بايد به مثابه داد و ستد تلقي كرد. رئيس حكومت به عوض تحميل اراده خويش بر مردم بايد خدمت خود را به مردم بفروشد. لاك مي‏گفت فلسفه تجارت را بايد درباره حكومت و آداب و سلوك اخلاقي زندگي روزانه‏مان به كار بست. ما بايد در معاملات سياسي خود همان اندازه خردمندانه رفتار كنيم كه در معاملات تجارتي‏مان عمل مي‏كنيم. لاك، ذهن انسان به هنگام تولد را هم‏چون لوحه سفيدي مي‏دانست كه تجارب حسي، مانند متن كتاب، از آغاز تولد تا زمان مرگ، بر لوح ذهن نوشته مي‏شود. اين معلومات به صورت حفظيّات شكل مي‏پذيرد و حفظيّات به گونه فكر و فكر به جامه عقل درمي‏آيد. بنابراين عقل انسان چيزي جز ارزشيابي دنياي مادي كه از دريچه‏هاي حواس به داخل ذهن راه مي‏يابد، نيست. لاك بر اين عقيده است كه اشخاص مختلف، دنيا را به صور مختلف مي‏بينند، زيرا اگرچه حواسْ به ظاهرْ يكي است، اما دنيا را متفاوت دريافت مي‏كنند. لاك يك دوره عملي براي تعقل توصيه مي‏كند و آن راه تساهل و مداراي مشترك است. وي حكومت خوب را حاصل قرارداد ميان انسان با انسان مي‏دانست و وظيفه حكومت‏ها را خدمت به مردم عنوان مي‏كرد. لاك درباره حكومت عادلانه مي‏گفت كه بايد مبتني بر رضايت اكثريت مردم باشد. به مردمْ آزادي بيان، آزادي فكر، آزادي انتخاب و آزادي دين بدهد و براي آن كه كار به خودكامگي نكشد، لازم است كه سه قوه مقنّنه، مجريه و قضائيه وجود داشته باشند. اما رؤياي لاك از حكومت آزادي خواه ملي فراتر رفت و او اصولي، هم براي حكومت بين‏المللي و هم حكومت ملي، طرح افكند. به نظر لاك، دوره ترقي واقعي وقتي آغاز خواهد شد كه كشورها نيز چون مردم، طبق يك قرارداد اجتماعي با هم متحد شوند و از لحاظ سياسي به يك‏ديگر اتكا ورزند. لاك عقيده داشت كه هدف همه حكومت‏ها، حفظ حيات، آزادي و خوشبختي ملت‏هاست، اصل عدالت مبتني بر نياز و احتياج مردم است و عاملي كه معلوم مي‏دارد مردم به چه چيز احتياج دارند، صداي آنهاست. وي در اين جا عنوان مي‏كند كه اخلاق و رفتار خوب، نتيجه حكومت خوب است. لاك، علم اخلاق را هم‏چون سياست، به عنوان يك علم محض، بر پايه تجربيات حواس بيان نهاد. وي بر اين عقيده بود كه اخلاق و رفتار خوب آن است كه آدمي را به خوشي برساند و از رنج و زحمت به دور دارد. اما قانون اخلاقي ايجاب مي‏كند كه رفتار فرد بايد به بيشترين شادي براي بيشترين تعداد و تقليل درد و رنج از همه منجر شود. فلسفه لاك را مي‏توان چنين خلاصه كرد: استقلال افراد در يك جامعه دموكراسي، اتكاي اقوام در كشورها به يك‏ديگر در دنيايى آزاد؛ استقرار اخلاقيات بر مبناي تعاون در ميان همه افراد بشر. از آثار عمده‏اي كه لاك در آن‏ها به تشريح عقايد فلسفي خويش پرداخته است، مي‏توان از كتب رساله درباره فهم بشر، انديشه‏هايي در باب تعليم و تربيت و معقوليّت دين مسيح(ع) نام برد. جان لاك سرانجام در 28 اكتبر 1704م در 72 سالگي درگذشت.


نوشته شده در   شنبه 8 شهريور 1399  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode