ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 10 فروردين 1403
جمعه 10 فروردين 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 7 اسفند 1398     |     کد : 191311

ناهماهنگی میان انتظارات و واقعیت‌های زندگی به ناکامی می‌انجامد

اگر انسان، خود را در این دنیا ناآشنا و رهگذری بداند که لحظاتی را در آن سپری می‌کند، سختی‌های آن را آزار دهنده نمی‌بیند.

اگر انسان، خود را در این دنیا ناآشنا و رهگذری بداند که لحظاتی را در آن سپری می‌کند، سختی‌های آن را آزار دهنده نمی‌بیند.
خواسته‌های بشر، بر محور دوست داشتن می‌چرخد و آنچه «دوست داشتنی» است، خواسته بشر می‌گردد. این، یک اصل است. افراد در این که چه چیزی را دوست دارند، متفاوت‌اند؛ اما در این که آنچه را دوست دارند، می‌خواهند، یکسان‌اند. وقتی چیزی دوست داشتنی بود و خواسته بشر شد، انتظار انسان این است که محقق شود؛ اما بنابر قانون اقتضائات دنیا، برخی امور، «ممکن»اند و برخی «ناممکن». بنابراین، ما هر چیزی را می‌توانیم دوست داشته باشیم و آرزو کنیم؛ اما آیا هر چیزی، امکان وقوع هم دارد؟ آیا هر آنچه دوست داشتنی است، واقع شدنی هم هست؟
 
به نظر می‌رسد در این فرایند، جای دو چیز، با هم عوض شده است: «دوست داشته‌های ما» و «ممکنات زندگی». ما انتظار داریم هر چه را دوست داریم، واقع شود؛ یعنی رتبه وقوع، پس از علایق ما باشد؛ اما واقعیت این است که ما باید آنچه را ممکن است و با اقتضائات زندگی هماهنگ است، بخواهیم. این، راه واقعی کردن انتظارات است. بنابراین، ما باید آنچه را ممکن است، بخواهیم و اگر آنچه را خواستیم نشد، دلگیر و مأیوس نشویم. امام على (علیه السلام) در این باره می‌فرماید:« هرگاه آنچه را خواستی نشد، آنچه را که هست، سخت مگیر و اهمیت نده که چگونه هستی.»اگر انسان را موجودی بدانیم که دنیا، انتهای زندگی او باشد و بشر، ظرف دیگری برای زندگی نداشته باشد و اگر دنیا را جایگاهی بدانیم که برای خود اصالت دارد و کمالش در فراهم بودن نعمت‌هایش باشد، در آن صورت، کاستی ها و فقدان‌هایش بسیار دردناک و غیر قابل تحمل می‌شوند و برخورداری هایش بسیار با اهمیت و سرمست کننده خواهند شد؛ اما آیا تصور ما با واقعیت هماهنگ است؟
 
واقعیت این است که نه دنیا همه هستی است و نه حیات انسان، محدود به این دنیاست. دنیا، نه تنها قطعه ای از حیات و بلکه مقدمه و زمینه ساز حیات اصیل و پایدار بشر است و انسان، نه تنها محدود به این دنیا نیست، بلکه دنیا و زندگی دنیوی او مزرعه آخرت است. پس دنیا و زندگی دنیوی انسان، اصالت ندارد و همه چیز انسان در آن، تعریف و معنا نمی‌شود. ما این جا به دنیا می‌آییم؛ اما برای دنیا آفریده نشده‌ایم. امام علی (علیه السلام) در این باره می‌فرماید:« در دنیا حیات یافتید و برای آخرت، آفریده شدید.» دنیا نیز همه چیز هستی نیست و این جا همه حیات انسان نیست. امام علی (علیه السلام) در این باره می‌فرماید:« دنیا برای غیر آن آفریده شده، و برای خودش آفریده نشده است.» پیامبر (صلی الله علیه و اله) نیز می‌فرماید:« به درستی که شما برای آخرت آفریده شده‌اید و دنیا برای شما آفریده شده است.» اگر زندگی انسان، محدود به این دنیا نیست و دنیا توقفگاهی برای حیات جاوید است، پس نه کاستی‌های آن آزاردهنده و غیر قابل تحمل است و نه برخورداری‌های آن فریبنده.
 
امام على (علیه السلام) با بیانی دیگر در این باره می‌فرماید:« همانا دنیا منزلی است که هر لحظه از آن باید آماده کوچ باشی و جایگاه اقامت نیست. خوبی آن، اندک و بدی‌اش آماده است و حکومتش رو به نیستی می‌رود و آبادی اش ویران می‌شود.» دنیا را باید گذرگاه آخرت دانست، نه خانه زندگی و قرارگاه حیات. اگر به این واقعیت واقف شویم و آن را باور کنیم، کاستی‌ها و سختی های آن را تحمل خواهیم کرد؛ چون موقت و غیر اصیل است. آنچه تحمل ناپذیر است، کاستی های سرای جاوید و اصیل است. ناله و شکایت، مخصوص کسانی است که دنیا را منزل همیشگی خود و مال را ملک خود می‌دانند. تصوری غیر واقعی است. اما اگر انسان، خود را مهمان بداند، به دنیا دل نمی بندد و ناملایمات آن آسان می‌گردد. پیامبر(صلی الله علیه و اله) در این باره می‌فرماید:« در دنیا مهمان باشید... می سازید آنچه را که ساکن نمی شوید و جمع می کنید آنچه را که نمیخورید و آرزو می کنید آنچه را که به دست نمی آورید.» و در کلام دیگری می‌فرماید:« همانا مردم در دنیا مهمان‌اند و آنچه در دستشان است، امانت است و همانا مهمان، کوچ کننده است و امانت، بازگردانده می‌شود.» کسی که در دنیا، خود را «مهمان» و مال را «عاریه» بداند، نه نسبت به مدت اقامت در دنیا نالان می‌شود و نه نسبت به آنچه ندارد یا از دست داده، شکایت می‌کند.
 
ایده‌آل نگری انسان، مربوط به جایی است که وطن اصلی و اقامتگاه دائمی او باشد. ما از هر چیز نازیبا و ناخوشایندی ناراحت می‌شویم؛ اما اگر مربوط به محل اقامت ما نباشد، تحمل آن، چندان مشکل نخواهد بود. اگر کسی به مسافرتی برود که همراه با سختی‌ها و ناخوشایندی‌هایی باشد، آن‌ها را تحمل خواهد کرد؛ چون آن جا وطن او نیست. وقتی تحمل ناملایمات ناممکن می‌شود که در اقامتگاه دائمی خود با سختی ها و ناملایمات روبه رو شویم. دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم، چگونه جایی است: اقامتگاه یا توقفگاه؟ ما در این دنیا چگونه‌ایم: ساکن یا غریب و رهگذر؟ دنیا خانه دائمی ما نیست و ما نیز ساکنان همیشگی آن نیستیم. این، یکی از واقعیت های دنیاست. پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله وسلم) در این باره می‌فرماید:« در دنیا به گونه‌ای باش که گویا ناآشنا یا رهگذر هستی و خودت را در زمره اهل قبور قرار ده.» اگر انسان، خود را در این دنیا ناآشنا و رهگذری بداند که لحظاتی را در آن سپری می‌کند، سختی‌های آن را آزار دهنده نمی‌بیند. پس بیاییم خودمان را رهگذر بدانیم تا راحت‌تر زندگی کنیم.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص236-233، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394


نوشته شده در   چهارشنبه 7 اسفند 1398  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
 
Refresh
SecurityCode