امام خمینی(ره) مقاومت و استکبارستیزی را دو روی یک سکه میدانند که براین مبنا استکبارستیزی به واسطه قانون الهی امری ضروری و اجتنابناپذیر و به عبارتی راهبرد غیرقابل تغییر نظام سیاسی برخاسته از دین است و تنها راهکار پیشبرد این راهبرد گزینهای جز مقاومت فعال و تهاجمی تا نابود کردن ریشههای استکبار نیست.
امام خمینی (ره)
«جهاد، مقاومت و استکبارستیزی» عنوان روز دوشنبه، ۲۱ بهمن در میان روزهای ایامالله دهه فجر است. هر سه کلیدواژه از جمله پرتکرارترین واژهها در بیانات و کلام امام خمینی(ره) است که به نوعی پیوند ناگسستنی با هم دارند و امام(ره) همواره جهاد و مقاومت را تنها راهکار مبارزه با استکبار بیان کردهاند.
ضرورت مقابله و مبارزه با استکبار در اندیشه امام(ره) از رویکرد الهی و جهانبینی توحیدی ایشان نشئت میگیرد. در این جهانبینی همه قدرت از آن خداست و هر قدرتی غیر از او که بخواهد بر انسانها سلطه پیدا کند، استکبار محسوب میشود، و لذا مقابله با استکبار مقابله با خویی غیرالهی و به عبارت بهتر ضد خدایی است.
به همین جهت است که امام(ره) بر مبنای همان رویکرد و جهانبینی الهی صحنه جهانی را صحنه تقابل حق و باطل، خیر و شر و مستضعف و مستکبر دانسته و میفرمایند: «...تا قطع تمام وابستگیها به تمام ابرقدرتهای شرق و غرب، مبارزات آشتی ناپذیرانه ملت ما علیه مستکبرین ادامه دارد.» (صحیفه امام(ره)، ج ۱۲، ص ۱۴۷).
مبارزه با استکبار؛ راهبرد، نه تاکتیک
در واقع مستکبران تا جامعه و نظام اسلامی را به طور کامل تحت سلطه خود قرار ندهند میدان مبارزه را ترک نمیکنند و لذا مقاومت و تداوم مبارزه برای رهایی از این سلطه و وابستگی از دو قدرت شرق و غرب راهبرد کلان نظام اسلامی در مقابل جبهه استکبار است و براین مبنا امام(ره) این مبارزه را یک تاکتیک یا برای زمانی کوتاه نمیدیدند.
به پشتوانه همین نگاه الهی است که ایشان سایر مستضعفان عالم را به قیام علیه مستکبران فراخوانده و میفرمایند: ««هان ای مسلمانان جهان، و مستضعفان تحت سلطه ستمگران، بپاخیزید و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدرات خود دفاع کنید و از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است.» (همان، ج۱۵، ص ۱۷۱) یا در جای دیگر چنین بیان میدارند که ««سایر اقشار ملتها به این رمز اسلامی، به این رمز ایمانی، اقتدا کنند. در تمام اقشار عالم، مسلمین بپاخیزند؛ بلکه مستضعفین بپاخیزند. وعده الهی که مستضعفین را شامل است، و میفرماید که ما منت بر مستضعفین میگذاریم که آنها امام بشوند در دنیا، و وارث باشند. امامت حق مستضعفین است، وراثت از مستضعفین است؛ مستکبرین غاصبند، مستکبرین باید از میدان خارج بشوند.» (همان، ج۷، ص ۲۹۲).
استکبارستیزی ضرورتی برخاسته از سنت الهی
این سخن نشانه اعتقاد راسخ امام(ره) به آیات قرآن و ایمان و باور به قانون و سنت الهی غلبه نهایی مستضعفان بر مستکبران است که باعث شد استکبارستیزی در اندیشه امام(ره) شکل گرفته و در متن قانون اساسی و راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی شکل عملیاتی به خود بگیرد؛ «البته ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بینالملل اسلامیمان بارها اعلام نمودهایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعهطلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ میگذارند، از آن باکی نداریم و استقبال میکنیم. ما درصدد خشکانیدن ریشههای فاسد صهیونیزم، سرمایهداری و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفتهایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیدهاند نابود کنیم؛ و نظام اسلام رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- را در جهان استکبار ترویج نماییم. و دیر یا زود ملتهای دربند شاهد آن خواهند بود.» (همان، ج۲۱، ص۸۱)
به همین دلیل امام(ره) بههیچ وجه قائل به سازش و تسلیم در برابر استکبار نبودند و هر گام عقبنشینی در مقابل آنها را منجر به جریتر شدن مستکبران به دلیل همان خوی استکباری و زیادهخواهی آنان میدانستند؛ ««عموم مستضعفین باید به هم بپیوندند و ریشه فساد را از کشورهای خود قطع کنند. سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است؛ و تا این سلطهطلبان بیفرهنگ در زمین هستند، مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده است نمیرسند. (همان، ج۱۲، ص ۱۴۴)
مقاومت؛ نسخه منطقی استکبارستیزی
این چنین نگاه راسخ و محکمی در برابر استکبار نیازمند داشتن یک راهبرد ایجابی منطقی و برخاسته از متن دین است که آن هم نسخهای جز مقاومت و جهاد نیست. در واقع میتوان گفت استکبارستیزی و مقاومت در اندیشه امام(ره) دو روی یک سکهاند و مقاومت در مقابل سازش تنها راه مقابله با جبهه مستکبرین است. به همین دلیل است که ایشان مبارزه با استکبار را به منزله نبردی تاریخی تا نابودی استکبار تبیین میکنند و لذا مقاومت نیز تا زمان نابودی استکبار باید همچنان ادامه پیدا کند؛ ««جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنهها و مرفهین بىدرد شروع شده است و من دست و بازوى همه عزیزانى که در سراسر جهان کولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمین را نمودهاند مى بوسم.» (پیام امام (ره) پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸)
ایشان در تبیین این مقاومت و ابعاد فراملی آن در مبارزه با استکبار به عنوان یک الگوی ایجابی و فعال میفرمایند: «ما معادله جهانى و معیارهاى اجتماعى و سیاسىاى که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده مىشده است را شکستهایم. ما خود چارچوب جدیدى ساختهایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفتهایم. از هر عادلى دفاع مىکنیم و بر هر ظالمى مى تازیم.» (صحیفه امام، ج۱۱، ص ۱۶۰)
مقاومت؛ الگویی جهانی
به عبارتی این بیان امام(ره) حکایت از این دارد که الگوی مقاومت یک الگوی صرفا مربوط به داخل ایران نیست و هرجای جهان که ظلم و استکبار در یک سو و مظلوم و مستضعف در سوی دیگر قرار دارد انقلاب نیز در آنجا حاضر است و به دفاع از مظلوم میپردازد. کلام دیگری از امام(ره) که جهانی شدن الگوی مقاومت را به خوبی تبیین میکند این سخن است که فرمودند: ««از خدا مىخواهیم که این قدرت را به ما ارزانى دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهاى جهان نیز ناقوس مرگ آمریکا و شوروى را به صدا درآوریم.» (همان، ج ۲۱، ص ۸۲)
نکته مهم این است که مقاومت در اندیشه امام(ره) تنها مربوط به دوران جنگ نیست بلکه شاکله زندکی جامعه اسلامی را دربرمیگیرد. در واقع برگرفته از سخن ایشان که «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم.» مقاومت ادامه خواهد یافت و هیچگاه پایان جنگ نباید جامعه اسلامی را به سمت راحتطلبی و دنباطلبی سوق داده و از معنویت و مقابله با استکبار باز دارد؛ ««ما مى خواهیم زندگى فقیرانه داشته باشیم، ولى آزاد و مستقل باشیم. ما این پیشرفت و تمدنى که دستمان پیش اجانب دراز باشد را نمى خواهیم. ما تمدنى را مى خواهیم که بر پایه شرافت و انسانیت استوار باشد و بر این پایه، صلح را حفظ نماید. ابرقدرتها مىخواهند انسانیت انسانها را تحت سلطه قرار دهند و ما و شما و هر مسلمانى مکلف است در مقابل آنها بایستد و سازش نکند.» (همان، ج ۱۵، ص ۳۴۰)
براین مبنا میتوان گفت ضرورت مقاومت و استکبارستیزی در تفکر امام خمینی(ره) بدین جهت است که جبهه کفر و استکبار به دنبال به ذلت کشاندن انسان، لگدمال کردن کرامت بشر و تسلط کامل بر اوست و این مسئلهای است که در نگاه اسلامی به هیچ عنوان پذیرفتننی نیست و انسان به مثابه خلیفه خدا که کرامتش را از خدا دریافت کرده نمیتواند و نباید تحت سلطه انسانهای دیگر قرار بگیرد. لذا منطق مقاومت، جهاد و استکبارستیزی در این اندیشه، علاوه بر اینکه از ارزشهای الهی برخاسته یک منطق انسانی و مورد قبول فطرت و عقل سالم و پاک بشری است.