ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 1 ارديبهشت 1403
شنبه 1 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 2 بهمن 1398     |     کد : 190852

روز شمار تاريخ

چهار شنبه2بهمن 1398-26جمادی الاول 1441-22ژانویه 2020

تأسيس بانك بازرگاني اولين بانك خصوصي ايران (1328 ش)

تأسيس بانك بازرگاني اولين بانك خصوصي ايران (1328 ش)

تأسيس بانك بازرگاني اولين بانك خصوصي ايران (1328 ش)
«بانک بازرگانی ایران» به‌عنوان اولین بانک خصوصی در ایران به‌صورت شرکت سهامی در بهمن ماه ۱۳۲۸ تاسیس شد و در سال ۱۳۲۹ فعالیت‌های بانکی خود را آغاز کرد. این بانک نخستین بانک خصوصی با مالکیت ۱۰۰٪ ایرانی بود. این بانک در محل پیشین شعبه بازار بانک شاهی واقع در خیابان بوذرجمهری تهران روبروی مسجد سلطانی با ۱۸ نفر کارمند گشایش یافت و در سال ۱۳۲۹ به علت توسعه فعالیت‌های بانک در خیابان سعدی اقدام به تاسیس شعبه کرد. درسال ۱۳۳۱ بزرگترین موفقیت بانک بازرگانی ایران که خریداری محل بانک شاهی به مبلغ ۳٫۵ میلیون تومان بود، تحقق یافت. بانک بازرگانی در ۲۹ شهریور ماه ۱۳۳۱ بنای ساخته شده توسط قهرمان میرزا امیرلشکر را، از بانک شاهی خریدار نمود. بانک بازرگانی فعالیت‌های چشمگیری در رقابت با بانک‌های دولتی مانند بانک‌های ملی، سپه، کشاورزی، رهنی، کارگشایی و صنعتی آغاز کرد و به ارائه انواع خدمات بانکی مبادرت ورزید. یکی از اقدامات این بانک در آن زمان افتتاح حساب سیار بود. دارندگان این حساب بوسیله دفترچه می‌توانستند از موجودی خود در تمام شهرستان‌هایی که بانک در آنجا شعبه داشته‌است برداشت نمایند. علاوه برآنکه به موجودی این حساب‌ها سود قابل ملاحظه‌ای نیز تعلق می‌گرفت و سالانه دوبار نیز در ماه‌های مهر و بهمن قرعه‌کشی برگزار و به برندگان جوایزی پرداخت می‌شد. سرمایهٔ پرداختی «بانک بازرگانی ایران» در پایان اسفند ماه ۱۳۴۹ به مبلغ ۲۵۰ میلیون ریال می‌رسید. این بانک پس از اجرای مادهٔ ۱۷ لایحهٔ قانونی ادغام بانک‌ها در سال ۱۳۵۸ در بانک تجارت ادغام شد.

تحريم رفراندوم فرمايشي رژيم "محمدرضا پهلوي" توسط "امام خميني"(ره) (1341ش)

تحريم رفراندوم فرمايشي رژيم "محمدرضا پهلوي" توسط "امام خميني"(ره) (1341ش)
پس از اعلام لوايح شش‏گانه شاه به عنوان انقلاب سفيد و تعيين روز ششم بهمن 1341 جهت برگزاري رفراندوم عمومي، حضرت امام خميني، در پاسخ به استفتاء گروهي از مردم مسلمان ايران، با انجام اين همه‏پرسي مخالفت و آن را خلاف شرع اسلام و قانون اساسي ايران اعلام كردند. شاه در روز نوزدهم دي ماه 41، لوايحي را براي اصلاحات ارضي، ملي كردن جنگل‏ها، فروش سهام كارخانجات دولتي، سهيم كردن كارگران در منافع كارگاه‏هاي توليدي و صنعتي، اصلاح قانون انتخابات و ايجاد سپاه دانش اعلام كرده و خواستار برگزاري همه‏پرسي در اين زمينه شده بود. اما حضرت امام باتوجه به پيش‏بيني نشدن همه‏پرسي در قانون اساسي، مبهم بودن لوايح و بي‏اطلاعي مردم از محتواي آنها و نيز نبودن آزادي و توسل مأموران رژيم به تهديد و تطميع مردم، همه‏پرسي درباره لوايح شش گانه شاه را خلاف شرع و قانون اساسي، اعلام نمودند. در دوم بهمن 41، پس از انتشار اعلاميه امام درباره تحريم همه‏پرسي شاه، مردم تهران با تعطيل كردن بازار، در خيابان‏ها به تظاهرات پرداختند. در اوج تظاهرات، سخنان تند انتقادآميزي عليه دولت توسط حجت‏الاسلام شيخ محمدتقي فلسفي ايراد گرديد كه به حضور پليس و درگيري با مردم انجاميد. در قم نيز بازار تعطيل شد و روحانيان و مردم مسلمان اين شهر، بر ضد لوايح شش گانه شاه به تظاهرات پرداختند.

قتل "تگودار احمد" ايلخان مسلمان مغول(683 ق)

قتل "تگودار احمد" ايلخان مسلمان مغول(683 ق)
تگودار پس از به سلطنت رسيدن در سال 681 ق، بر اثر معاشرت با مسلمانان، به دين اسلام درآمد و خود را سلطان احمد خواند. تگودار چون متدين به دين اسلام بود، با پادشاه مصر صلح كرد، اما ارغون و ديگر شاهزادگانِ مغول، اين امر را بهانه ساخته، توطئه‏اي عليه تگودار به راه انداختند و سر به طغيان برداشتند. اين توطئه با شكست ارغون پايان يافت ولي چون تگودار هنوز از ارغون بيم داشت وي را به خدمت خواست و نوازش كرده و به حكومت خراسان باز گردانيد. ارغون از پاي ننشست و به كمك اُمراي مغول، در شبي كه سلطان مست بود به اردوي او ريختند و قصد جانِ او كردند. در اين ماجرا تگودار احمد از مهلكه جانِ سالم به در بُرد و به آذربايجان گريخت. او در حين فرار دستگير شد و به امر ارغون خان در 26 جمادي الاولي سال 683ق، ستون فقرات او را شكسته و بدين ترتيب او را به قتل رساندند، زيرا طبق رسوم مغول، شاهزادگان را مي‏بايست بدون اين كه خونشان ريخته شود اعدام نمايند.

رحلت محقق كبير و فقيه شهير "ميرزا محمد حسين ناييني" مرجع و زعيم حوزه و مجاهد دوران مشروطه(1355 ق)

رحلت محقق كبير و فقيه شهير "ميرزا محمد حسين ناييني" مرجع و زعيم حوزه و مجاهد دوران مشروطه(1355 ق)
آيت اللَّه ميرزا محمدحسين ناييني در سال 1277 ق در شهر نايين به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى حوزوي خود را در زادگاه خويش گذراند و در هفده سالگي به شهر اصفهان هجرت كرد و سپس در سال 1303 ق به عراق رفت. ميرزاي ناييني در آغاز ورود به عتبات، پس از زيارت بارگاه ملكوتي امام علي(ع) راهي سامرا شد و در محضر درس مرجع كبير و فقيه جليل، ميرزا محمدحسن شيرازي حاضر گرديد. او همچنين در درس آيات عظام سيدمحمد طباطبايى فشاركي و سيداسماعيل صدر حضور يافت و در نجف به حلقه‏ي درس ملاحسينقلي همداني پيوست. پس از مدتي، ميرزاي ناييني در كنار تدريس، در جلسه‏ي علمي آخوند خراساني حاضر شد و از محرمان اسرار وي گرديد. ميرزا با مقام والاي علمي، سياسي و معنوي خود، شاگردان فاضل و آگاهي را به عالم اسلام عرضه كرد كه از آن جمله حضرات آيات: سيدمحسن طباطبايى حكيم، سيدجمال‏الدين گلپايگاني، سيدمحمد حجت كوه كمره‏اي، سيدمحمدهادي ميلاني، شيخ محمدتقي آملي، سيدابوالقاسم خويى، علامه‏ي طباطبايى، ميرزا هاشم آملي و ده‏ها تن ديگر، از پرورش يافتگان درس مكتب اين عالم برجسته مي‏باشند. ايشان همچنين با حضور خود، نهضت مردمي مشروطه در ايران را تاييدكرد. آيت اللَّه ناييني كتاب "تَنبيهُ الاُمّه" را در بحران انقلاب مشروطه در سال 1327 ق به زبان فارسي نوشت و از سوي آيت اللَّه مازندراني و آيت اللَّه آخوند خراساني مورد تاييد قرار گرفت. اين كتاب درباره‏ي انواع استبداد و حكومت‏هاي خودكامه‏ي شاهان مستبد و همچنين وظايف علما و فقها در قبال دين و اوضاع ايران در دوران قاجاريه نگاشته شده است. سرانجام ميرزا محمدحسين ناييني پس از عمري تلاش و خدمت، در 26 جمادي الاولي سال 1355 ق در 78 سالگي به جوار رحمت ايزدي پيوست و پس از تشييعي باشكوه و اقامه‏ي نماز توسط آيت‏اللَّه سيدابوالحسن اصفهاني، در كنار حرم مطهر حضرت علي(ع) به خاك سپرده شد.

مرگ "ويكتوريا" ملكه معروف انگلستان (1901م)

مرگ "ويكتوريا" ملكه معروف انگلستان (1901م)
ويكتوريا، ملكه مشهور استعمار انگليسي در 24 مه سال 1819م در لندن به دنيا آمد. وي در هيجده سالگي به جاي ويليام چهارم به سلطنت رسيد و به مدت 64 سال، زمام امور انگليس را با اقتدار در دست داشت. در دوران سلطنت ملكه ويكتوريا، سركوب مردم سرزمين‏هاي تحت سلطه انگليس شدت بيشتري يافت و سرزمين‏هاي زيادتري زير يوغ استعمار پير قرار گرفتند. چرا كه او تصميم گرفته بود تا سرحد امكان و توانايى، وظيفه‏اش را نسبت به كشورش انجام دهد. حفظ منافع بريتانياي كبير به هر صورت و بدون رعايت مسائل انساني و اخلاقي و حاكميت مستبدانه بر مستعمرات انگلستان وظيفه‏اي بود كه وي بر دوش خود احساس مي‏كرد. هم‏چنين در اين دوره، امپراتوري بريتانيا به سوي شرق پيش رفت و با تسخير هندوستان توسط كمپاني هند شرقي، به اوج عظمت خود نزديك شد. او با تسلط بر مصر و كانال سوئز و ايجاد هماهنگي خاص ميان انگلستان و مستعمراتش، روند استعمار و بهره‏كشي از منابع كشورهاي ضعيف را سامان بخشيد. وسعت اين سرزمين به قدري گسترده و در سراسر جهان پراكنده بود كه مَثَل معروفي درآن‏باره عنوان مي‏گرديد كه "آفتاب هيچ‏گاه در امپراتوري انگلستان غروب نمي‏كند". در اين زمان علي‏رغم وضعيت نابسامان و مشكلات فراوان و نيز وجود فقر و درماندگي در مناطق تحت سيطره بريتانيا، از جمله هندوستان، براي استعمارگران به عنوان دوره شكوه و اقتدار مطرح شده است. ملكه ويكتوريا در اواخر عمر به عنوان مادربزرگ اروپا معروف شد زيرا بسياري از سلاطين و ملكه‏هاي اروپا از فرزندان، نوادگان، خواهر زادگان و برادرزادگان و بستگان او به شمار مي‏آمدند. ويكتوريا سرانجام در 22 ژانويه 1901م پس از 64 سال سلطنت، در 82 سالگي درگذشت. با مرگ ملكه ويكتوريا، دوران ضعف امپراتوري عظيم بريتانيا نيز آغاز شد.

وقوع حادثه يكشنبه خونين مسكو و آغاز انقلاب ماركسيستي شوروي (1905م)

وقوع حادثه يكشنبه خونين مسكو و آغاز انقلاب ماركسيستي شوروي (1905م)
در طي سال‏هاي 1904 - 5م جنگ‏هاي روس و ژاپن به وقوع پيوست و بر اثر پيروزي فرماندهان ژاپني و رشوه‏گيري اُمراي روسي، ژاپن به پيروزي دست يافت. نارضايتي از حكومت استبدادي تزاري روسيه، تمام طبقات مردم را فرا گرفته بود. اوضاع بد اقتصادي روسيه در اوايل قرن بيستم و شكست نظامي روسيه در جنگ با ژاپن و از دست دادن منطقه منچوري، هم‏چنين رشد نارضايتي كارگران از شرايط كاري، وضعيت نابساماني را ايجاد كرده بود. در اين زمان، موج اعتصابات كارگري به اوج خود رسيد و كارگران خود را براي حركتي ضد سلطنتي آماده مي‏كردند. در نهايت در روز يكشنبه 22 ژانويه 1905م، هزاران كارگر اعتصابي به طرف قصر زمستاني تزار راه‏پيمايى كردند و خواهان پذيرفتن نمايندگان خود از طرف تزار شدند. اما قزاق‏ها و نيروي سواره نظام گارد امپراتوري، در نزديكي قصر، راه را بر آنها سد كردند. جمعيت، بي‏اعتنا به حضور اين نيروها به حركت خود ادامه داد و در اين لحظه، سربازان به طرف آنها آتش گشودند. دراين واقعه كه به يكشنبه خونين معروف شده است، هزاران نفر كشته و زخمي شدند. اخبار مربوط به حوادث يكشنبه خونين به سرعت در سراسر روسيه منتشر شد و به احزاب و گروه‏هاي چپ و انقلابي كه با توسعه صنعتي كشور، امكان فعاليت بيشتري يافته بودند امكان داد كه موج اعتصاب را در سراسر روسيه گسترش دهند. پس از اين حادثه كه سرآغازي برانقلاب 1905م روسيه بود، تزار در 19 اوت آن سال با صدور بيانيه‏اي، صريحاً وعده آزادي‏هاي مدني و پارلماني به مردم داد. با اين حال، يكشنبه خونين و انقلاب 1905م، مقدمه‏اي بود كه با شروع جنگ جهاني اول، آخرين ضربه را به رژيم تزاري روس وارد ساخت و آن را در سال 1917م، سرنگون كرد.


نوشته شده در   چهارشنبه 2 بهمن 1398  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode