ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 31 فروردين 1403
جمعه 31 فروردين 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 21 دي 1398     |     کد : 190693

روز شمار تاريخ

شنبه21دی 1398-15جمادی الاول 1441-11ژانویه 2020

انتشار اولين شماره از روزنامه ‏ي "عروةالوثقي" در پاريس(1301 ق)

انتشار اولين شماره از روزنامه ‏ي "عروةالوثقي" در پاريس(1301 ق)

انتشار اولين شماره از روزنامه ‏ي "عروةالوثقي" در پاريس(1301 ق)
سيدجمال الدين اسدآبادي، روحاني مبارز و دانشمند بزرگ مسلمان به منظور تحقق آرمان خود، مبني بر اتحاد ملل اسلامي، انجمني به نام "عروةالوثقي" داير كرد و پس از مدتي، روزنامه‏اي نيز به همين نام در پاريس منتشر ساخت. سيدجمال الدين با همكاري شيخ محمد عبده، با درج مقالات اسلامي و نيز مصاحبه با دانشمندان و سياست‏مداران، نظر مسلمانان را به انديشه‏هاي خود و شعار اتحاد ملل اسلامي جلب كرد. سرانجام اين روزنامه، در اثر فشارهاي سياسيِ برخي از دولت‏هاي آن زمان، در ماه ذيحجه‏ي همان سال(1301) پس از چند ماه انتشار در اروپا، هند، مصر، ايران و چندين كشور عربي توقيف شد.

تولد "ميرزا محمد حسن شيرازي" مرجع عالي‏قدر و استكبارستيز شيعه (1230 ق)

تولد "ميرزا محمد حسن شيرازي" مرجع عالي‏قدر و استكبارستيز شيعه (1230 ق)
ابومحمد، محمد حسن بن محمود بن اسماعيل حسيني شيرازي معروف به ميرزاي مجدد، معزّالدين و ميرزاي بزرگ شيرازي، مرجع تقليد شيعيان زمان خود و فقيه امامي بود كه در 15 جمادي الاولي سال 1230 ق در شيراز متولد گرديد. وي قبل از 20 سالگي، صاحب اجازه از سيدمحقق ميرسيد حسن بيدآبادي شد و در اصفهان به تحصيل پرداخت. از جمله استادان وي صاحب جواهر و صاحب انوارُ الفِقاهَه، محمد ابراهيم كلباسي، محمدتقي اصفهاني و علي تُستَري بودند. ميرزاي شيرازي پس از شيخ مرتضي انصاري، مرجع عالم اسلام گرديد و در حدود سي سال اين سمت را به عهده داشت. شاگردان زيادي در مكتب ميرزا كسب علم كرده‏اند كه از آن ميان حضرات آيات عظام: علامه سيدمحمد كاظم يزدي، آخوند خراساني، شيخ‏فضل‏اللّه نوري، ميرزا حسين نوري، سيدحسين صدر، ابراهيم دامغاني، سيد اسماعيل شيرازي و شريف جواهري را مي‏توان نام برد. از كارهاي بزرگ ميرزاي شيرازي، صدور فتواي تاريخي تحريم تنباكو در زمان ناصرالدين شاه قاجار به عنوان اولين مقاومت منفي مردمي در ايران عليه بيگانگان بود كه باموفقيت انجام شده است. از آثار اين مرجع بزرگ: كتابٌ في الطَّهارَه، نِجاةُ العِباد، رسالةٌ في الرَّضاع و رسالَةٌ في المُشْتَق مي‏باشد. ميرزا در سال 1312 ق در 82 سالگي در سامرا فوت نمود و در نجف اشرف به خاك سپرده شد.

ولادت میرزای بزرگ شیرازی(1230 ق)

ولادت میرزای بزرگ شیرازی(1230 ق)

ابومحمد، محمد‌ حسن‌بن‌محمود‌بن‌اسماعیل حسینی‌شیرازی معروف به میرزای مجدد، معزالدین و میرزای بزرگ شیرازی، مرجع تقلید شیعیان زمان خود و فقیه امامی و مجاهد استکبار ستیز در 15‌جمادی الاولی سال‌1230 ق در شیراز متولد شد. وی قبل از 20‌سالگی، صاحب اجازه از سیدمحقق میرسید‌حسن بیدآبادی شد . ایشان پس از شیخ‌مرتضی انصاری، مرجع عالم اسلام شد و در حدود 30سال این سمت را به‌عهده داشت. از شاگردان ایشان می ‌توان علامه سیدمحمد کاظم یزدی، آخوند خراسانی، شیخ‏فضل‏الله نوری، میرزا‌حسین نوری، سیدحسین صدر، ابراهیم دامغانی، سید‌اسماعیل شیرازی و شریف جواهری را نام برد. صدور فتوای تاریخی تحریم تنباکو از طرف ایشان در زمان شاه قاجار به‌عنوان نخستین مقاومت منفی مردمی علیه بیگانگان بود.

میلاد امام سجاد (ع) ، بنا بر روایتی (38 ق)

ولادت امام سجاد (ع) به روایتی در تاریخ یک‌شنبه پانزدهم جمادی‌الاولی سال ۳۸ هجری قمری و به روایت دیگر، در پنجم شعبان‌المعظم همان سال در مدینه به وقوع پیوست. مادر مکرمه‌ی آن حضرت، شهربانو و پدر بزرگوارشان حضرت امام حسین (ع) می‌باشند. سجاد و زین‌العابدین از القاب مشهور آن امام همام می‌باشد که این القاب به‌دلیل کثرت عبادت به آن حضرت اطلاق شده است. آن امام عظیم‌الشأن در طول عمر پربرکتشان و در حوزه‌ی سیاسی براى پیش راندن مسلمانان به سوى نفرت از بنی‌امیه و افزودن حس مبارزه‌جویى با آنان، تلاش‌هاى مؤثرى را به انجام رساندند و در فرصت‌های مختلف، مردم را بر ضد امویان تحریک می‌کردند. آن امام بزرگوار براى آگاهى مردم، شیوه‌ی دعا را به‌کار گرفتند، به‌گونه‌ای‌که به گفته‌ی بسیاری از عالمان علوم اسلامی، دعاهاى آن حضرت، بازگوکننده‌ی رویدادهاى عصر آن حضرت‌اند. صحیفه‌ی سجادیه که به زبور آل‌محمد (ص) مشهور است، اثر بی‌همتایی می‌باشد که در جهان اسلام، پیوسته مورد توجه بزرگان و علما و مصنفان قرار گرفته است.

پيروزي نيروهاي اسلام بر "يزدگرد سوم" و انقراض سلطنت ساساني (642م)

پيروزي نيروهاي اسلام بر "يزدگرد سوم" و انقراض سلطنت ساساني (642م)

ساسانيان كه بيش از 400 سال بر ايران حكومت كرده بودند در روزگار پس از قتل خسروپرويز به دست فرزندش، به دلائل گوناگوني در سراشيبي سقوط و انحطاط قرار گرفتند. در همين هنگام آشفتگي بسياري در اوضاع ايران پديد آمد و در طي چهار سال بيش از 10 نفر به سلطنت رسيدند، تا سرانجام يزدگرد سوم بر تخت سلطنت نشست. در زمان وي دولت ساساني در اوج ضعف و درماندگي خود بود و خوش‏گذراني امرا و ظلم و ستم بيش از حد پادشاهان، فشار زيادي بر مردم محروم وارد مي‏آورد. استبداد پادشاهان، قدرت بي‏حساب مُغان يا مقامات مذهبي، عدم تساوي اجتماعي، نظام غلط طبقاتي، اخذ ماليات‏هاي سنگين و شكل‏گيري يك نوع بردگي فكري از جمله دلائلي بودند كه باعث شد هرگونه نداي اصلاح‏طلبي و جنبش آزادي خواهي مورد استقبال عمومي مردم ستم‏ديده ايران واقع شود. از سوي ديگر اسلام به عنوان ديني مطرح گرديد كه اعتقادات آن با مباني عقلي و فكري منطبق بود و جاي‏گزيني توحيد و يكتاپرستي به جاي دو خدايى و پذيرش احكام و عمل به آن، براي ايرانيان كه خواهان خروج از سخت‏گيري‏هاي موبدان زرتشتي بودند به عنوان مائده‏اي آسماني تلقي گرديد. آنان با پذيرش دين اسلام، مساوات، برابري و برادري ميان ضعيف و قوي و رهايى از جامعه طبقاتي ساسانيان را به دست مي‏آوردند. هم‏چنين مدارا و عدم سخت‏گيري اوليه مسلمانان و آزادي در عقيده و مذهب بدون تعرض، از عواملي بود كه به سقوط ساسانيان وحاكميت مسلمانان انجاميد. در اين اوضاع و احوال بود كه سپاهيان اسلام در زمان خليفه دوم به ايران حمله كردند و در طي جنگ‏هاي قادسيه و نهاوند، ارتش مجهز ايران را شكست داده و اسلام را در آن نواحي منتشر ساختند. عقب‏نشيني برخي امرا و اشراف و دهقانان ايراني و حتي موبدان در برابر امواج هجوم نيروهاي اسلام، نارضايتي از حكومت ساسانيان و اسلام آوردن ايرانيان و همدلي با مسلمانان از عوامل مهم سقوط و اسلامي شدن تدريجي ايران بود و مقاومت‏ها و شورش‏هاي ضدعربي كه در خلال فتح و پس از آن، در شهرها رخ مي‏داد، مانعي جدي دربرابر گسترش اسلام نبود. همدلي برخي از اشراف و امراي ايراني با مسلمانان باعث شد كه بر جان و مال خود ايمن شوند و حتي از عطاياي اسلامي بهره‏مند گردند و گاه موقعيت اجتماعي و سياسي خود را نيز حفظ كنند.

تولد "ويليام جِيمز" فيلسوف و نظريه ‏پرداز معروف امريكايي (1842م)

تولد "ويليام جِيمز" فيلسوف و نظريه ‏پرداز معروف امريكايي (1842م)

ويليام جِيْمْز، فيلسوف و روانشناس شهير امريكايى در يازدهم ژانويه 1842م در نيويورك به دنيا آمد. وي تحصيلات ابتدايى و متوسطه خود را در فرانسه گذراند و از ابتداي زندگي با زبان‏هاي متعددي آشنا شد. ويليام در همين زمان به نقاشي روي آورد و با علاقه زياد در گالري‏هاي هنري اروپا به مطالعه پرداخت؛ ولي معلمش او را از اين كار باز داشت و وي را به كاري ديگر فراخواند. جِيمز پس از آن به تحصيل علوم طبيعي و سپس طب مشغول شد و علي رغم اخذ دكتراي پزشكي، از طبابت صرف نظر نمود و به روان‏شناسي روي آورد. اما ديري نگذشت كه از روان‏شناسي نيز چشم پوشيد و به فلسفه پرداخت. ويليام جِيمز در نهايتْ دريافت كه رستگاري و نجات او در وجود خودش نهفته است از اين رو اعلام كرد كه به رغم رنج و دردم، زندگي خود را بر پايه كارها، رنج‏ها و ابتكارات خويش بنيان خواهم گذاشت. وي در سال‏هاي بعد، وقتش را صرف فراگيري و سپس بسط فلسفه اصالت عمل يا پراگماتيسم نمود. از نقطه نظر جِيمز، نجات و رستگاري انسانْ متكي به اراده خود اوست. جهانْ سراسر خوب نيست ولي اگر ما اراده كنيم مي‏توانيم آن را بهتر سازيم. در همين سال‏ها، جِيمز به نگارش كتاب اصول روان‏شناسي پرداخت كه نشان دهنده عطف توجه جِيمز از علم به فلسفه است. روان‏شناسي او، پيش از آنكه مطالعه نمودهاي ذهن باشد، مطالعه انسان‏هاي زنده است. جِيمز اعلام داشت كه مطالعه شور و وجدان آدمي بايد تابع مطالعه سلوك و اخلاق آدمي بوده و روان‏شناسي بايد در حكم مقدمه‏اي براي علم اخلاق باشد. به عبارت ديگر، ذهنْ يك ابزار مادي نيست، يك وسيله روحي است. ذهنْ تنها ثبات انديشه‏ها نيست، بلكه مولّد و آفريننده آنهاست. ذهنْ معلم و راهنماي ما به سوي دنياي آزادتر، آرام‏تر و بهتر است. اين انديشه، جِيمز را دوباره به فلسفه كوشش براي بهتر ساختن جهان مي‏كشاند. وي با تصديق اينكه جهان پر از شرّ و بدي است، مي‏گفت: اين همان چيز است كه زندگي ما را با ارزش و قابل تحمل مي‏سازد. زيرا وجود شر به ما گران‏بهاترين چيز را ارزاني داشته است و آن اميد است. اميد آن فعاليت اخلاقي است كه ما را به مبارزه و در صورت امكان به غلبه بر شر و بدي برمي‏انگيزد. جِيمز مي‏گفت: ما آن قدرت را داريم كه جهان را بهتر سازيم زيرا داراي اراده آزاد هستيم. جِيمز معتقد است كه اين دنيا يك عنصر تام و تمام پرداخته نيست بلكه تركيبي از عناصر مجزّا و متضاد است. سوي ديگر، جهانْ نظم واحدي نيست بلكه نظمي متكثّر است. مجموعه‏اي از جريانات مخالف است كه بعضي از آنها خوب و بعضي بد هستند. كار ما آن است كه بر بدي‏ها غلبه كنيم و خوبي‏ها را تثبيت نماييم. در اين ميان، كمترين موفقيت نيز چنان شرافتي به تلاش‏هاي ما مي‏دهد كه هر گونه كوششي را ارزش‏مند مي‏كند. در اين فلسفه، جِيمز عنوان مي‏كند: جنگيدن به خاطر خوبي، حتي اگر به نتيجه‏اي منتج نشود شادي‏بخش است. اين را نيز بايد به خاطر داشت كه در اين جنگْ خدا يار ماست. جِيمز دنيا را تركيب و مجموعه‏اي از واقعيات مي‏داند و حقيقت را انكار مي‏كند. وي بر اين عقيده بود كه آنچه را ما حقيقت مي‏ناميم تنها يك فرض است، فرضِ كارآمدي كه ما را قادر مي‏سازد تا اندكي از آشوب را به اندكي از نظم تبديل كنيم. آنچه ديروز حقيقي بود امروز ممكن است حقيقت نداشته باشد و حقايق كهن چون ابزار كهنه ممكن است زنگ بزند و ديگر به كار نيايد. حقيقت نمي‏تواند در همه وقت و براي همه افراد وجود داشته باشد. به عقيده جِيمز، معنا و مفهوم زندگي، در مجادلات و منازعات ويرانگر ميان انسان‏ها نيست بلكه در كوشش مشترك همه بشريت براي غلبه بر نيروهاي شر و اهريمني است. به عبارت ديگر، فلسفه عملي، دستگاه فلسفي خاصي نيست، بلكه در حقيقت روشي است براي به دست آوردن نتايج عملي. فلسفه اصالت عمل جِيمز، مجموعه‏اي از نظريات و ديدهاست و خصوصيت عمده آن، بي‏طرفي در ميان عقايد و آرا است. از كتاب‏هاي معتبر جِيمز، اراده باور كردن، انواع تجارب ديني، فلسفه اصالت عمل و معناي حقيقت را مي‏توان نام برد. ويليام جِيمز سرانجام در 26 اوت 1910م در 68 سالگي درگذشت.

 


نوشته شده در   شنبه 21 دي 1398  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode