ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 31 فروردين 1403
جمعه 31 فروردين 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 21 مهر 1398     |     کد : 189646

روز شمار تاريخ

یکشنبه21مهر 1398-13صفر 1441-3اكتبر2019

تصويب لايحه كاپيتولاسيون توسط مجلس شوراي ملي (1343ش)

تصويب لايحه كاپيتولاسيون توسط مجلس شوراي ملي (1343ش)

تصويب لايحه كاپيتولاسيون توسط مجلس شوراي ملي (1343ش) 
پس از آن كه كابينه اسداللَّه عَلَم، به دستور شاه، پيشنهاد آمريكا مبني بر اعطاي مصونيت قضايي به اتباع آمريكايي را به صورت يك لايحه قانوني در دولت تصويب كرد، اين لايحه در نهايت در يك جلسه پر سر و صداي مجلس شوراي ملي با نطق موافقين و مخالفين علي‏رغم رأي بالاي مخالفان، به تصويب رسيد. با تصويب اين قانون، مستشاران نظامي آمريكا در ايران از مصونيت‏ها و معافيت‏هاي قضايي بهره‏مند شدند. اين مصوبه كه به صورت قانوني، سند اسارت ملت و دولت ايران را به دست آمريكا امضا مي‏نمود، در حقيقت، روح و جان انقلاب شاه و آمريكا بود كه اينك برملا مي‏گرديد. تصويب اين لايحه در مطبوعات اعلام نشد ولي پس از مدتي كه از تصويب آن گذشت، حضرت امام خميني(ره) از آن مطلع شدند. با آگاهي امام از مفاد اين مصوبه، ايشان با درايت و دورانديشي خاص خود، در سخنراني رسواگرانه‏اي، عواقب شوم اين لايحه را مطرح ساخته و از دولت خواستند كه آن را ملغي نمايد. رهبر نهضت در اين سخنراني طوفان‏زا، نفوذ آمريكا را به همه اعلام خطر كردند و فرمودند: "امروز تمام گرفتاري ما از آمريكا و اسراييل است" به دنبال اين سخنراني، اعلاميه امام نيز در تيراژ بسيار زياد و در سطح گسترده‏اي با شيوه‏اي ابتكاري در يك زمان پخش گرديد. امام در اين اعلاميه، تصويب كاپيتولاسيون را اقرار به مستعمره بودن ايران ناميدند و راي ننگين مجلسين را مخالف اسلام و قرآن شمردند. اين سخنراني امام در چهارم آبان 1343 و نيز صدور اعلاميه توسط آن حضرت، به رژيم بسيارگران آمد و پس از چند روز در زمان دولت حسنعلي منصور، حضرت امام را در سيزدهم آبان 1343 به تركيه تبعيد كردند. اين قانون خفت بار و ننگين سرانجام با پيروزي انقلاب اسلامي براي هميشه لغو شد.

درگذشت وكيل الرّعايا "كريم خان زند" مؤسس و فرمانرواي سلسله‏ي زنديه (1193 ق)

درگذشت وكيل الرّعايا "كريم خان زند" مؤسس و فرمانرواي سلسله‏ي زنديه (1193 ق)
كريم خان زند، موسس خاندان پادشاهي زند، در 1119 ق در نزديكي ملاير به دنيا آمد. نادرشاه افشار براي تضعيف خاندان زند و قبايل آن‏ها، ايشان را به دره‏ي گَز كوچ داد و برخي از آن‏ها از جمله كريم خان را به خدمت سپاه خود درآورد. كريم خان رشادت فراواني در جنگ‏ها از خود نشان داد و در جنگ هند، مورد توجه نادر قرارگرفت. كار كريم خان كم كم بالا گرفت و قصد برگرداندن خاندان افشاريه را داشت. اين كار مدتي به طول نيانجاميد و جنگ‏هاي متعددي روي داد كه با پيروزي كريم به پايان رسيد. وي در 1163 ق به تخت قدرت تكيه زد و خود را وكيل الرعايا ناميد. كريم خان به سادگي زندگي مي‏كرد و به امنيت مردم و علم و دانش اهميت مي‏داد. وي سرانجام در 74 سالگي درگذشت و در شيراز به خاك سپرده شد. مسجد، بازار و حمام وكيل از جمله آثار دوره‏ي اوست.

مرگ "نيكولا دومالبرانش" عالم علوم الهي و فيلسوف شهير فرانسوي (1715م)

مرگ "نيكولا دومالبرانش" عالم علوم الهي و فيلسوف شهير فرانسوي (1715م)
نيكولا دو مالْبِرانْشْ فيلسوف فرانسوي در 6 آگوست 1638م در فرانسه به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات خود در رشته علوم الهي به صنف كشيشان درآمد و چون از عقايد رِنِه دكارت آگاه شد از پيروان وي گرديد. مالبرانش با پيروي از فلسفه دكارت، اين فلسفه را به نحوي كه با عقايد مسيحيت كاتوليك موافق باشد، تكميل كرد و خود در اين فلسفه صاحب نظر شد. فلسفه مالبرانش در داخل فلسفه دكارت به فلسفه اصالت اتفاق يا مقارنه معروف است و مقصود از آن به طور كلي اين است كه ذهن و جسم در يك‏ديگر تاثيري ندارند و حتي خود اجسام در يك‏ديگر و خود اذهان نيز در يك‏ديگر تاثيري ندارند. او معتقد بود كه علت اصلي خداست و آن‏چه در دنيا به ظاهرْ علت و معلول مي‏نمايد، در حقيقت مقارنه و تصادف است. هر تغيير در اجسام و امور ذهني و معنوي، مستقيماً از خداست چرا كه هر جسمي كه در حال سكون است نمي‏تواند خود محرك باشد. هم‏چنين همه نظم و ترتيبي كه در دستگاه خلقت ديده مي‏شود و همه قوانين علمي و طبيعي، بيان نظم و اراده الهي است. مالبرانش هيچ علتي را به جز خدا قبول ندارد و اراده بشر را بي‏فايده مي‏داند. وي مي‏گويد: "هيچ چيز بدون اراده خداوند انجام‏پذير نيست." مالبرانش بعدها به افكار افلاطون نيز معتقد شد به طوري كه او را افلاطوني - مسيحي مي‏ناميدند. مالبرانش، مشاهده را مقدمه ايمان قلمداد مي‏كرد و بر اين اعتقاد بود كه قبل از مشاهده يك چيز، نبايد به آن ايمان آورد، اما هنگامي كه مشاهدات فرد، عقل او را به سوي حقيقت، رهنمون گشت، نبايد در ايمان تزلزل داشت. به عبارت ديگر، عقل ما نتيجه معقولِ مشاهدات حواس ماست و همين عقل، رساننده ما به اين حقيقت است كه همه مخلوقات در خداوند وحدت مي‏يابند. از اين جا معلوم مي‏شود كه عقل، رهنماي ما به قبول ايمان و ايمانْ راه وصول و درك خداوند است. آثار مالبرانش از نظر روشني و شيوايي، از آثار مهم ادبي قرن هفدهم ميلادي است كه كتاب تفكرات مسيحي، گفتگوي فيلسوف مسيحي با فيلسوف چيني درباره وجود خدا و گفتگوهايي درباره مابعدالطبيعه و دين از آن جمله‏اند. نيكولا مالبرانش سرانجام در 13 اکتبر 1715م در هفتاد و هفت سالگي درگذشت.

تصرف سرزمين تاريخي "بابِل" توسط كوروش هخامنشي (539 سال قبل از ميلاد)

تصرف سرزمين تاريخي "بابِل" توسط كوروش هخامنشي (539 سال قبل از ميلاد)
كوروش هخامنشي، مؤسس سلسله پادشاهي هخامنشيان، از ساليان قبل، در ناحيه انشان در شرق شوشتر و حوالي رود كارون (در خوزستان فعلي) دولت كوچكي داشت و مي‏خواست همه آريايى‏هاي ايراني را با هم متحد سازد. از اين‏رو با مخالفان خود به جنگ برخاست و بر متصرفات خود افزود. كوروش پس از فتوحاتي در شرق ايران و افزايش دادن حدود سرزمين ايران باستان، به فكر تسخير بابل قديم افتاد. در اين زمان، علي‏رغم اينكه پادشاه بابِل، پيش از آن با كوروش پيمان اتحاد بسته بود، اما كوروش اعتمادي به دوستي او نداشت. از آن طرف، در بابل فساد اخلاق و ظلم و ستم، رواج فراوان داشت و مردم بابل به اسيراني كه از ممالك اطراف گرفته بودند ظلم زيادي مي‏كردند. چون موجبات سقوط بابل از هر جهت فراهم بود، كوروش در بهار سال 539 قبل از ميلاد از رود دجله گذشت و براي آنكه از سد بزرگي كه در شمال بابل بين رود دجله و فرات ساخته بودند، بگذرد، فرمان داد تا مسير فرات را تغيير دادند و از آن عبور كردند. كوروش پس از آن به سوي بابِل تاخت و پس از جنگي كوتاه، اين شهر را در سيزدهم اكتبر 539 ق.م به تصرف خود درآورد. كوروش سپس با جلال و شكوه وارد بابل شد و فرداي آن روز، در همان شهر تاج‏گذاري كرد.

مرگ "ژوزف گوبينو" نويسنده و فيلسوف ارتجاعي فرانسه (1882م)

مرگ "ژوزف گوبينو" نويسنده و فيلسوف ارتجاعي فرانسه (1882م)
ژوزف آرتور كنت دو گوبينو نويسنده و فيلسوف فرانسوي در 14 ژوئيه 1816م در نزديكي پاريس به دنيا آمد و تحصيلات خود را در فرانسه، آلمان و سوئيس پشت سر نهاد. وي در اين زمان به روزنامه‏نگاري و نيز نگارش رمان‏هاي پرماجرا پرداخت و پس از انتشار آثاري از خود، شهرت يافت. گوبينو هم‏چنين ضمن علاقه به ادبيات و صنايع آلمان، با شيفتگي تمام به اين نتيجه رسيد كه اقوام آريايى، در قدرت، جمال و هوش، سرآمد ديگرانند، پس بايد آنها را برتر از ساير نژادهاي بشر دانست. گوبينو براي خود رسالتي الهي قائل بود، اما چون در كشور خودش، به او اعتنايى نكردند به آلمان رفت و به اثبات برتري آلمان‏ها بر اقوام ديگر پرداخت. او انديشه‏هاي خود را در كتابي به نام مقاله درباره نابرابري نژادهاي انسان، در چهار جلد بيان داشت. اين كتاب، در سال‏هاي بعد به شعله‏هاي برتري نژاد آريايى در آلمان بسيار دامن زد و ده‏ها سال پس از مرگ گوبينو، به عنوان يكي از الگوهاي آدولف هيتلر رهبر آلمان نازي درآمد. به نظر گوبينو، مسئله نژادي نه تنها بر همه مسائل ديگر تاريخ برتري دارد، بلكه محور اصلي آن به شمار مي‏آيد. گوناگوني نژادها كه ملت‏ها را مي‏سازد، خود مبيّن سرنوشت مختلف اين ملت‏هاست. گوبينو كه به نژاد قوي و ضعيف معتقد است، انحطاط نژادهاي قوي را بر اثر اختلاط با ملت‏هاي ضعيفي مي‏داند كه در جنگ مغلوبشان گشته‏اند. گوبينو در اين راستا، منظومه بلند آماديس را در سه جلد و شامل دو هزار بيت سرود. اين منظومه بلند و استعاري، فرضيه نژادي شاعر را عرضه مي‏كند. آماديس مظهر نژاد سفيد، خاصه آريايى‏هاست كه با دشمنان تمدن مي‏جنگد. با اين حال گوبينو در كنار اين امور، به كارهاي سياسي و علمي نيز مشغول بود و پس از آنكه به سمت دبير اول و سپس وزير مختار فرانسه در دربار ايران منصوب شد، زبان‏هاي شرقي از جمله فارسي، عربي و نيز خطوط ميخي را فرا گرفت. او ضمن حضور در ميان مردم، با عقايد، آداب، رسوم، تاريخ، مذهب و متون فكري طبقات مختلف مردم آشنا گرديد. گوبينو در اين زمينه، به تاليف آثاري پرداخت كه كتب سه سال در آسيا، تاريخ ايران و اديان و فلسفه‏هاي آسياي مركزي، نتيجه اين حضور و دقت در متن جامعه است. ژوزف آرتور دو گوبينو سرانجام پس از 66 سال زندگي در سيزدهم اكتبر 1882م درگذشت.


نوشته شده در   يکشنبه 21 مهر 1398  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode