ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 28 فروردين 1403
سه شنبه 28 فروردين 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398     |     کد : 187914

چند سال از عمر ما در شبکه‌های اجتماعی هدر می‌رود؟

"مدیران رسانه اغلب قاب تلویزیون را با فضای مسجدوحسینیه اشتباه گرفته‌اند و تلاش‌های ‏اندک صورت گرفته درحوزه تولید برنامه شادوکمیک درطول این سال‌ها، زیرنگاه شماتت بار هواداران غم ‏واندوه رسانه مدفون شده است".

"مدیران رسانه اغلب قاب تلویزیون را با فضای مسجدوحسینیه اشتباه گرفته‌اند و تلاش‌های ‏اندک صورت گرفته درحوزه تولید برنامه شادوکمیک درطول این سال‌ها، زیرنگاه شماتت بار هواداران غم ‏واندوه رسانه مدفون شده است".

به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: حالا فقط یک یاد و خاطره خوش است؛ افطارهایی که همه اعضای خانواده را دُور هم ‏جمع می‌کرد تا برای لبخند زدنِ دسته جمعی پای تلویزیون بنشینند. تلویزیون طی این سال‌ها رویکرد ‏دیگری پیش گرفته و «با گلایه برخی از صاحبنظران اصولگرا -که قاب تلویزیون و برنامه‌های سرگرم ‏کننده آن در ماه رمضان را نوعی مقابله با رسانه منبر و مسجد قلمداد می‌کردند- رویکردش از تولید و ‏پخش برنامه‌های طنز به سمت برنامه‌هایی با چاشنی غم و اندوه تغییر کرده.» محور برنامه‌سازی‌ها ‏به جای طنز و سرگرمی، اندوه است و غم. ماجرا طوری شده که تهیه‌کنندگان صداوسیما رقابت عجیبی ‏برای ساخت آثار اندوهناک دارند. ما برای پاسخ به این پرسش که «چرا دیگر خبری از شادی در ‏رمضان‌های صداوسیما نیست؟» سراغ هوشنگ صدفی رفته‌ایم. این منتقد و کارشناس رسانه نظرهای ‏جالبی درباره نگاه تلویزیون در برنامه‌سازی‌های مناسبتی به‌ویژه رمضان دارد. آن‌چه در ادامه می‌آید، ‏شرح گفت‌وگوی ما با صدفی است. ‏

جناب صدفی؛ چرا برنامه‌های ماه‌رمضانِ تلویزیون با اندوه همراه است؟ انگار این رویکرد دارد به ‏یک دستورالعمل ثابت تبدیل می‌شود؛ دستورالعملی که می‌خواهد قیدِ برنامه‌های شاد و ‏سرگرم‌کننده را از رمضان‌های تلویزیون بگیرد.‏
زنده یاد قیصر امین‌پور در باب غم و اندوه شعری دارد که شاید به‌گونه‌ای طنازانه پاسخ مجملی بر ‏پرسش شما باشد: «محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید / خطوط منحنی خنده را خراب کنید.» به باور ‏مدیران رسانه ملی تأثیر برنامه‌های غمناک بیشتر از برنامه‌های طنز و کمیک است؛ به‌خصوص در ماه ‏رمضان که از منظر مذهبی جایگاه خاصی در بین مدیران تلویزیون دارد. تجربه موفق ‏برنامه‌های شاد و طنازانه دهه ٨٠ هم نتوانست تغییری در وضعیت برنامه‌سازی سال‌های اخیر ‏ایجاد کند. البته خوشبختانه برنامه‌های اندوهبار تلویزیونی از برنامه‌های ماورایی اواسط دهه ‏٨٠ تا حدی فاصله گرفته که مایه خرسندی مخاطبان عام و خاص است؛ ولی همچنان رسانه ملی نیاز به ‏تغییراتی در نگرش به ساخت برنامه‌های مناسبتی دارد؛ چراکه هنوز مدیران رسانه ملی نتوانستند شادی ‏و غم را در برنامه‌سازی تلویزیون بازتعریف کنند. ‏
مشکل کار کجاست؟ این بازتعریف چرا انجام نمی‌شود؟
باید یک بار برای همیشه در سیاست‌گذاری کلان برنامه‌سازی مشخص شود که کنداکتور ماه رمضان در ‏گزینه شادی افزایی قرار دارد یا غمباری. بر اساس باور و نگاه معنوی مخاطبان، ماه رمضان ماه ضیافت ‏خدا نام گرفته است؛ هرچند که بنا به نگاه عرفی و حرفه‌ای دست‌اندرکاران تلویزیون، ماه رمضان مخالف ‏نگاه بینندگان تلویزیونی است. معمولاً در ضیافت با خدا شادی و معنویت جاری است نه غم و اندوه. به ‏عبارتی دیگر مدیران رسانه اغلب قاب تلویزیون را با فضای مسجد و حسینیه اشتباه گرفته‌اند و تلاش‌های ‏اندک صورت گرفته در حوزه تولید برنامه شادوکمیک در طول این سال‌ها، زیر نگاه شماتت بار هواداران غم ‏و‬ اندوه رسانه مدفون شده است. گاهی تصور می‌کنم برنامه‌سازان تلویزیونی خندیدن راهم فراموش کرده‌‏اند و صد البته هنوز نمی‌دانند چقدر در مخاطب گریزی رسانه ملی با تولید چنین برنامه‌های غمناک نقش ‏پررنگی دارند‎.‎
برنامه‌سازان تلویزیون چرا دنبال ساخت کارهای شاد و سرگرمی‌محور نمی‌روند؟ کار برای ‏ماه رمضان چه تفاوت‌هایی دارد؟
در دهه ٨٠ شبکه تهران با هنجارشکنی در برنامه‌سازی جشن رمضان را به شکل یک برنامه مجری ‏محور راه‌اندازی کرد که بازتاب خوبی داشت. فارغ از بازخورد برنامه در جامعه و جذب مخاطبان، عنوان ‏برنامه نشان از نوعی خلاقیت و نوآوری داشت. این برنامه در شبکه‌های تلویزیونی فراگیر، تأثیری مثبت ‏داشت؛ هرچند دیری نپایید که با کج سلیقگی یکی از مجریان این برنامه هم لطمه خورد. در دهه٨٠، ‏بازآفرینی سریال‌های تلویزیونی با چاشنی طنز در رسانه ملی، خوب جواب داد. ‏ساخت برنامه‌های «خانه به دوش» و «بزنگاه» با کارگردانی و بازیگری رضا عطاران ازجمله کارهای ‏موفق این دوره بود. هرچند در نقطه مقابل، تفکر دیگری در تلویزیون مبلغ برنامه‌های ماورایی و عرفانی ‏چون «او یک فرشته بود» و «صاحبدلان» بود. خوشبختانه بر اساس برنامه از قبل تعیین شده یا بدون برنامه، آن ‏سال‌ها در کنار برنامه‌های اندوهبار، برنامه‌های کمیکی هم از قاب تلویزیون پخش شد که تا حدودی تلخی ‏برنامه‌های غمناک راخنثی کرد.‏
و چرا کارهای دهه ٨٠ و سریال‌های طنز آن دیگر تکرار نشد؟
به‌نظرم ساخت برنامه‌های طنز مستلزم داشتن تیم قوی در پردازش متن و اجراست. طبعاً با این بودجه‌های ‏اندک و سرعت تولید روزانه در رسانه ملی نمی‌توان کار قوی و مخاطب‌پسند ارائه کرد. فقدان برنامه‌سازان ‏و بازیگران خلاق هم خود مانع بزرگی بر سر راه این نوع برنامه‌سازی است. درحالی‌که مدیران تلویزیون ‏می‌دانند با برنامه‌های طنازانه بهتر می‌توانند با تهاجم فرهنگی شبکه‌های ماهواره‌ای مقابله کنند. تجربه ‏ساخت و پخش فصل نخست خندوانه و دورهمی این موضوع را به خوبی اثبات کرد. البته نباید سواد بصری ‏و رسانه‌ای مخاطبان را نادیده گرفت. خنداندن مردم دشوارتر از گریاندن آنهاست. شاید در مساجد یا تکایا ‏شاهد بودید روضه‌خوان هنوز وارد فضای تراژیک واقعه کربلا نشده، عده‌ای از مخاطبان از غم و اندوه ناله ‏سرمی‌دهند. از قدیم گفته‌اند «اشکمان کنارمشکمان است.» به عبارتی سبک زندگی ما ایرانی‌ها بیشتر با غم ‏و‬ اندوه گره خورده تا خنده‎.‎
به نظر شما اصلاً در رمضان نیازمند تفکیک‌سازی در محتوای برنامه‌سازی‌ها هستیم؟
رادیو گاهی برای تبلیغ برنامه‌هایش نمونه‌هایی از برنامه‌های پخش شده در صبح، نیمروز، عصر و شب ‏را پخش می‌کند که نشان‌دهنده شناخت حرفه‌ای برنامه‌سازان و مدیران رادیو از تفکیک زمان‌بندی پخش ‏برنامه و آشنایی با نبض مخاطبان است. متأسفانه این نوع نگاه حرفه‌ای رادیو در تولیدوپخش برنامه‌های ‏تلویزیون مدت‌هاست کنارگذاشته شده است؛ هرچند با تنوع شبکه‌های داخلی و خارجی، مخاطبان ‏منتظر برنامه‌سازان نمی‌مانند و در صورت عدم رضایت از برنامه، کانال را عوض می‌کنند، لذا اگر منش ‏و‬ مشی مخاطب را نشناسیم مرگ رسانه ملی را رقم زده‌ایم. هیچ مخاطب منصف و ایران دوستی علاقه ‏ندارد برنامه‌های شبکه‌های خارجی را تماشا کند، اما نداشتن سواد حرفه‌ای در رسانه ملی باعث شده که ذائقه ‏و سلیقه مخاطبان فراموش شود و تنها به نظرسازی آمار بینندگان فرضی شبکه‌های تلویزیون بسنده کنیم ‏و از ارزشیابی واقعی برنامه‌ها توسط مخاطبان جا بمانیم. آفتی این روزها به جان رسانه ملی افتاده که ‏مدیران جوان به جای استفاده بهینه از فرصت‌ها، آن را به تهدیدهای رسانه‌ای تبدیل می‌کنند. حذف برنامه‌‏های مجری محور قوی و جذاب موجب ریزش مخاطبان می‌شود. با وجود نگاه‌های مخالف و موافق ‏در تلویزیون بر این باورم در ماه رمضان باید بین مدیران شبکه‌ها توافقی صورت گیرد که تم و بن مایه سریال‌‏های تلویزیونی صرفاً در فضای غم موج نزند تا بتوان مجموعه علایق بینندگان جامعه را نسبت به برنامه‌‏های متنوع جلب کرد. همان تقسیم کاری که هم‌اینک بین شبکه‌های نسیم، نمایش و شبکه‌های ملی ‏وجود دارد‎.‎
ویژه برنامه‌های سحر و افطار صداوسیما را چطور ارزیابی می‌کنید؟ برنامه‌‏سازی برای این دو زمان چه ویژگی‌ها و تفاوت‌هایی دارد؟
به‌نظرم با توجه به ماهیت معنوی سحر نوع برنامه‌ها بیشتر باید صبغه معنوی و عرفانی داشته باشد و با حال ‏و‬ هوای مخاطبان سحرخیز همگون شود. در حالی که مخاطبان برنامه‌ها در افطار اعضای خانواده هستند که ‏علاقه دارند برنامه‌های سرگرم‌کننده و فانتزی را تماشا کنند، بنابراین باید بین این دو زمان‌بندی متفاوت ‏و نوع مخاطبان برنامه‌ها تفکیک قائل شد. موضوعی که کمتر این روزها به تفاوت ماهوی این دو زمان‌بندی ‏در ماه رمضان و برنامه‌سازی آن توجه می‌شود. امیدواریم در سیاست‌گذاری آتی تلویزیون، برای تقویت ‏جایگاه رسانه‌ای به این تفاوت‌ها بیش از پیش توجه شود‎.‎
نبود مجریان و برنامه‌های معمول رمضان را در فضای فعلیِ تلویزیون چقدر مؤثر می‌دانید؟
فقدان مجریان آشنا به مسائل عرفی و مذهبی در برنامه‌های رمضان رسانه ملی کاملاً مشهود است. داشتن ‏دانش مذهبی، دایره واژگان بالا، خلاقیت در اجرا با چاشنی شادی ازجمله ویژگی‌های برخی مجریان سنتی ‏تلویزیون بود که امروزه به دلایل افزایش سن، تغییر سلیقه مدیران و مخاطبان دیگر شاهد اجرای آنان ‏نیستیم؛ در حالی که تنوع مجریان جوان با قابلیت‌های مختلف می‌تواند سرمایه فرهنگی خوبی برای رسانه ‏ملی باشد اما مردم عادت کرده‌اند در مناسبت‌های مذهبی همچنان شاهد اجرای مجریان توانمند مذهبی ‏تلویزیون باشند. البته این نکته را هم نباید کتمان کرد که مخاطبان و مجریان برنامه‌های رمضانی تا حدی ‏پوست انداخته‌اند. علاوه بر آن، الگوسازی برخی برنامه‌های مناسبتی سرگرم‌کننده رمضانی توانست ‏با ایجاد جذابیت و فضای طنزآمیز ادامه تولید خود را به مخاطبان تحمیل کند. از نمونه بارز این برنامه‌ها می‌توان ‏به مجموعه پایتخت ۴ و دودکش اشاره کرد‎.‎
به نظر شما جای چه برنامه یا افرادی در رمضانِ صداوسیما خالی است؟ برای مثال مخاطب‌های ‏تلویزیون چندسال به دیدنِ رضا عطاران در قاب افطار عادت کرده بودند. چرا این روند متوقف ‏شد و ادامه پیدا نکرد؟
به نظرم فقدان حضور بازیگران طنازی چون عطاران، لولایی، غفوریان، جعفری، خمسه، تنابنده، ‏آقاخانی، برق‌نورد، گرجستانی و مهران‌فر بیش از پیش در برنامه‌های رمضانی قابل لمس ‏است. هرچند با گلایه برخی از هنرمندان اصولگرا که قاب تلویزیون و برنامه‌های سرگرم‌کننده آن در ماه ‏رمضان را نوعی مقابله با رسانه منبر و مسجد قلمداد می‌کردند، رویکرد تلویزیون از تولید و پخش برنامه‌‏های طنز به سمت برنامه‌هایی با چاشنی غم و اندوه تغییر کرد. در شرایط موجود، بهتر بود کارگردانان ‏صاحب سبک و موفقی چون سیروس مقدم، رضا عطاران و سعید آقاخانی که رگ خواب مخاطبان تلویزیون ‏را بهتر می‌شناسند، در حوزه تولید برنامه‌های رمضان فعال باشند. البته عطاران با ورود به سینمای حرفه‌ای ‏تا حدودی از قاب تلویزیون فاصله گرفت و بعید می‌دانم در شرایط موجود با قاب رسانه ملی آشتی کند؛ ‏با اینکه او با تلویزیون شناخته شد و در حوزه هنری بالا آمد. هرچند نمی‌توان اختلاف سلیقه و تفاوت نگاه‌‏های هنرمندان درباره سبک رفتاری تلویزیون با اتفاقات سیاسی سال‌های گذشته را نادیده گرفت. به نظر می‌رسد رسانه ‏ملی قانون نوشته یا نانوشته‌ای درباره همکاری یا عدم همکاری با برخی هنرمندان را در برنامه کاری دارد ‏که موجب توقف همکاری رضا عطاران با برنامه‌های تلویزیون شده است، البته این نوع رفتارها تنها به ‏عطاران محدود نیست؛ مهران مدیری هم تا قبل از پخش اولین برنامه «دورهمی» همین وضع را داشت‎.‎
اصلاً آیا صداوسیما اراده‌ای برای ساخت برنامه‌های شاد و سرگرم‌کننده دارد؟ نمونه موفقی ‏در رمضان سراغ دارید؟ دلیل موفقیتش را چه می‌دانید؟
مدیران رسانه ملی بدشان نمی‌آید که برنامه‌ها گل کنند و مخاطب جذب کنند ولی هرنوع برنامه موفق، تهدیدهایی را به همراه دارد. تجربه توقف برنامه نود هم از این نوع نگاه‌ها نشأت می‌گیرد. گاهی شهرت ‏یک فرد یا برنامه آفتی برای قاب رسانه ملی است. برنامه‌های «خانه به دوش»، «بزنگاه»، «دودکش» و «پایتخت ۴» جزو برنامه‌های موفق رمضانی بوده‌اند. به نظرم نوع سوژه‏، کارگردانی، پردازش قصه و حضور بازیگران طناز نقش مؤثری در ایجاد جذابیت برنامه داشتند. علاوه ‏بر آن، روایت زندگی افراد متوسط جامعه با فرازونشیب‌های موجود نوعی همزادپنداری را ایجاد می‌کرد‎.‎
مدتی است که صداوسیما رویکردی «سلبریتی‌محور» پیش گرفته. این ماجرا را چطور ‏ارزیابی می‌کنید؟
‎ ‎سلبریتی‌ها این روزها در فضای مجازی دنبال‌کننده‌های بی‌شماری دارند. لذا اجرای برنامه توسط آنان هم ‏می‌تواند به وجهه رسانه ملی مقبولیت بدهد و هم میزان مخاطبان این افراد را در شبکه‌های ‏اجتماعی افزایش دهند، به نوعی که قاعده برد- برد برای طرفین ماجرا حاکم است. گذشته از آن، حامیان مالی ‏برنامه‌های تلویزیونی علاقه دارند به جای سرمایه‌گذاری روی مجریان جوان و گمنام از سرمایه‌های ‏فرهنگی مشهور از ابتدای پخش برنامه سودی ببرند‎.


نوشته شده در   شنبه 28 ارديبهشت 1398  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
 
Refresh
SecurityCode