اعتراض و مخالفت امام خميني(ره) با لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي رژيم پهلوي(1341 ش)
در پي تصويب لوايح ضد اسلامي انجمنهاي ايالتي و ولايتي در نيمه مهرماه 1341، حضرت امام خميني(ره) كه از ديرباز در انديشه فرصتي مناسب براي شكستن قدرت نامشروع شاه و ابهَّت پوشالي سلطه جهانخواران بودند، در چنين شرايطي، آن فرصت مطلوب را يافته و با فريادي رسا و درهم كوبنده، پرچم مبارزه با استبداد داخلي و سلطه خارجي را به دست گرفتند و نهضت ريشهدار و پر صلابت خويش را آغاز نمودند. ايشان به دنبال اعلام تصويب اين لايحه در روزنامهها، بيدرنگ علماي طراز اول قم را به نشست وگفتگو پيرامون تصويبنامه دعوت نمودند و در اين جلسه تصميم گرفته شد مخالفت علماي قم با مفاد تصويبنامه به اطلاع عموم برسد. در ادامه اين اعتراض، حضرت امام در تاريخ پانزدهم آبان 1341، تصويبنامه كذايي را خائنانه، غلط، نقشه شوم دشمنان اسلام و ملت ايران، جسارت به ساحت قرآن، گناه نابخشودني و مستوجب توبه و استغفار دولت شمرده و در تلگراف ديگري به اسداللَّه علم، نخست وزير وقت، به وي هشدار دادند. هنوز چند روزي از آغاز نهضت نگذشته بود كه امام، مبارزه با رژيم حاكم و سلطه بيگانه را به مرحله نوين سياسي - مذهبي وارد نمودند و براي اولين بار در تاريخ مرجعيت شيعه، پاي همه ملت را به مبارزه كشانيدند. بر اثر پايداري مردم و رهبري علما در مخالفت با اين لايحه كه شرط اسلام براي انتخاب نمايندگان مجلس و سوگند به قرآن حذف شده بود، لغو اين تصويبنامه در 10 آذر 1341 پس از عقبنشيني آشكار و شكست افتضاحآميز رژيم اعلام گرديد.
درگذشت "صلاح الدين ايوبي" سردار شجاع مسلمان در جنگهاي صليبي (589 ق)
الملک الناصر صلاحالدین یوسف بن أیوب بن شادی بن مروان (به کردی: سهلاحهدین ئهیوبی، Selah'edînê Eyubî) فرمانروای ایوبی و فرمانده مسلمان در جنگهای صلیبی بود.ایوبیان دودمانی کردتباربودند که از ۱۱۷۱ تا ۱۲۶۰/۱۲۵۰م در مصر و سوریه و عراق فرمانروایی کردند. پایتختهای ایشان دمشق و قاهره بود. او در دوران حکومتش سه هدف عمده را دنبال میکرد: استوار ساختن قدرت حکومت برای خود و خاندان ایوبی، سرکوب شیعیان و جنگ با صلیبیون؛ که به هر سه، تا حدود زیادی دست یافت. صلاحالدین در سال ۱۱۳۶ میلادی در تکریت عراق از پدر و مادری کرد به دنیا آمد. خانواده او از پیشینه و تبار کردی و اجدادش از شهر دوین بودند، که در ارمنستان قرون وسطی قرار داشت. پدرش، نجمالدین ایوب، در سال ۱۱۳۹ میلادی از تکریت تبعید شد و به این خاطر او و برادرش اسدالدین شیرکوه، به موصل نقل مکان کردند. نجمالدین بعدها به اردوی عمادالدین زنگی پیوست که او را فرمانده قلعه خود در بعلبک نمود. پس از مرگ زنگی در ۱۱۴۶ میلادی، پسر او، نورالدین، نایبالسلطنه شهر حلب و رهبر زنگیها شد. برخی تاریخنگاران نقل میکنند صلاحالدین، که در آن زمان کودک بود و در دمشق زندگی میکرد، علاقه خاصی به این شهر داشت. اما اطلاعات دقیقی از کودکیش در دسترس نیست. صلاحالدین خود نوشته است: «بچهها آنطور تربیت میشوند که پدرانشان شدند». به گفته یکی از زندگینامهنویسانش، الورهانی، او قادر به پاسخگویی به پرسشهای علمی در خصوص اقلیدس، الکتاب المجسطی، حساب، و قانون بود. صلاحالدین همچنین در قرآن و علوم دینی نیز سررشته داشت تا حدی که منابع متعددی ادعا میکنند او بیشتر علاقهمند به مطالعه درباره دین بود تا پیوستن به ارتش. شاید پیوستن او به ارتش به این دلیل بود که در زمان جنگهای صلیبی مسیحیان در حملهایی غافلگیرانه اورشلیم را از دست مسلمانان بیرون آوردند. صلاحالدین کار خود را در دربار اتابک زنگی از دست نشاندگان سلجوقیان در شامات شروع کرد و بعدها در مصر جانشین وی گردید. فرزند اتابک زنگی یعنی نورالدین پس از مدتی صلاحالدین را به همراهی عمویش شیرکوه عازم مصر کرد تا متحدش شاهوار فرمانروای مصر را، که به وسیله یکی از رقبای خویش در مصر طرد شده بود، در مقام خود حفاظت نماید. مصر در این زمان تحت فرمانروایی یکی از خلفای فاطمی به نام ابو محمود عبدالله بود. شیرکوه و صلاحالدین مجبور بودند که با او حسن سلوک داشته باشند. از طرفی صلیبیون فهمیده بودند که اتحاد مصر و شامات برای آنها خطرناک خواهد بود به همین خاطر به شام حمله بردند ولی صلاحالدین انها را سخت شکست داد و به عقب راند. بعد از مرگ نورالدین زنگی، صلاحالدین حاکم آنجا شد و آغاز به بسط قدرت خود نمود. او حکومت خود را تا ایران گسترش داد و حجاز و یمن و نوبه و الجزیره را نیز به تصرف درآورد و در حرکت بعدی اورشلیم را از دست قوای صلیبی بیرون آورد. صلاحالدین شجاعانه در نبردی با ریچارد شیردل و صلیبیون آنها را مجبور به ترک قسمتهای زیادی از خاک فلسطین نمود. صلاحالدین بعد از سالها مبارزه و مقاوت در برابر تمامی دشمنان در سال ۱۱۹۳ در دمشق درگذشت. بعد از مرگ او امپراتوریاش میان فرزندانش تقسیم گردید. افضل به حکومت دمشق رسید. عزیز در قاهره و ظهیر در حلب حکومت کردند بعدها حکومت آنها به روسای محلی منتقل شد. تنها حلب تا سال ۱۳۹۰ در اختیار خاندان ایوبی قرار داشت. صلاحالدین ایوبی در جنگ با صلیبیان آنان را شکست داد و از بیتالمقدس بیرون راند.
پايان پيروزمندانه نبرد "سيمون بوليوار" براي آزادي ونزوئلا (1813م)
سيمون بوليوار، قهرمان استقلال كشورهاي امريكاي لاتين از همان دوران جواني تصميم گرفت جهت آزادي منطقه امريكاي جنوبي از استعمار اسپانيا به مبارزه بپردازد. وي ابتدا به كمك استقلالطلبان ونزوئلا شتافت كه در نتيجهْ موفق شدند در 5 ژوئيه 1811م استقلال اين كشور را اعلام نمايند. اما كمتر از دو سال بعد بارِ ديگر، سلطنتطلبان، با كمك اسپانيا به حكومت ونزوئلا رسيدند. سيمون بوليوار، اينبار در ششم نوامبر 1813م در جنگ با نيروهاي استعمارگر اسپانيا، توانست با كمك 6500 نفر از ياران خود بر 13 هزار اسپانيايى پيروز شده و سرزمين ونزوئلا را به طور كلي از دست آنان آزاد سازد. بوليوار سپس در مبارزات آزاديخواهانه در چند كشور ديگر امريكاي جنوبي نيز شركت كرد و جانفشانيهاي فرواني از خود نشان داد. مردم امريكاي جنوبي، پس از حدود دو قرن، همچنان به مبارزات رهايي بخش سيمون بوليوار افتخار ميكنند و او را سرمشق آزاديخواهي و استقلالطلبي و مقاومت در برابر سلطه بيگانگان ميدانند.