كلام اسلامی با گرفتن رنگ فلسفی به خود، از زمان خواجه نصيرالدين طوسی، رشد بيشتری پيدا كرد؛ چرا كه همان مسائل كلامی متكلم در قالب و شكل بهتری تبيين و به اعتقاد ما منشأ رشد كلام اسلامی شد.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، حجتالاسلام والمسلمين «سيدمحمدمهدی احمدی» دانشآموخته فقه، اصول فقه و فلسفه و كلام اسلامی از حوزه علميه قم و مدرس اين دروس در حوزه است.
با وی در رابطه با هويت فلسفه و كلام اسلامی در ميان مجموعه علوم اسلامی به گفتوگو نشستيم كه اينك بخش نخست از گفتوگوی اختصاصی خبرنگار سرويس انديشه و علم ايكنا با اين استاد حوزه علميه تقديم میشود.
حجتالاسلام والمسلمين سيدمحمدمهدی احمدی در پاسخ به اين سؤال كه از آنجا كه پرسشهای فلسفه اسلامی، ريشه در فلسفه يونانی دارد، آيا اصولا چيزی به نام فلسفه اسلامی وجود دارد يا آنكه جهان اسلام تنها فلسفه مسلمانان را دارد؟، گفت: وقتی میگوييم فلسفه اسلامی، منظورمان اين است كه پرسشهايی كه در جهان اسلام در باب حقايق هستی مطرح شده، طبعاً پاسخهايی را از جانب انديشمندان و متفكران اسلامی در همان رابطه دريافت كرده است.
وی افزود: اين چنين نيست كه همه سؤالها از يونان آمده باشد، مثلا بحث معاد كه آيا جسمانی است يا نه، در جهان اسلام مطرح شده است. اين امر در يونان مطرح نبوده، پس فلسفه در جهان اسلام؛ يعنی مجموعه پرسشهايی كه در جهان اسلام در مورد هستی و عوارض آن مطرح شده و فلاسفه اسلامی در اين رابطه پاسخهايی دادهاند كه اين میشود فلسفه اسلامی.
استاد فلسفه و كلام اسلامی حوزه علميه قم در پاسخ به اين پرسش كه فلسفه اسلامی تا چه حد میتواند در تبيين اصول عقايد به ما كمك كند تا بدين ترتيب فرق آن با كلام اسلامی روشن شود؟، گفت: طبيعی است كه فلسفه در درجه اول هدفش اين نيست آنچه را كه انسان به آن معتقد است، اثبات كند. اين كار كلام است. در حقيقت در كلام اسلامی، متكلم درصدد است تا آنچه را كه پذيرفته و بدان معتقد است، در قالب استدلال بيان كند.
اگر چه در كلام اسلامی هم استدلال وجود دارد، ولی در اين علم از مقدماتی كه مشهورات و مقبولات از جمله آنهاست، استفاده میشود. اما در فلسفه اسلامی بايد از برهان استفاده شود |
وی در ادامه تصريح كرد: اما چون موضوع فلسفه اسلامی هستی است، دايرهاش وسيعتر از كلام اسلامی است، ولی طبيعی است كه فيلسوف بهتر میتواند با آن ابزاری كه دارد، مسائل اعتقادی را اثبات كند. مثلا در باب صفات خدا كه آيا صفات خدا عين ذات است يا زائد بر ذات، طبعا فيلسوف اين مسائل را در قالب استدلال بيان میكند.
حجتالاسلام و المسلمين احمدی تأكيد كرد: اگر چه در كلام اسلامی هم استدلال وجود دارد، ولی در اين علم از مقدماتی كه مشهورات و مقبولات از جمله آنهاست، استفاده میشود. اما در فلسفه اسلامی بايد از برهان استفاده شود، لذا دليلی كه فيلسوف میآورد، متقنتر است. پس فيلسوف مسلمان كه در مسائل اعتقادی وارد میشود، بهتر میتواند مباحث توحيد، صفات خدا، نبوت، معاد و ... را اثبات كند.
وی در پاسخ به اين پرسش كه به نظر میرسد كلام اسلامی خصوصاً از زمان «خواجه نصيرالدين طوسی»، رنگ فلسفیتری به خود گرفته است، آيا اين امر به سود كلام اسلامی بوده است يا به ضرر آن؟، گفت: مسلما اين اتفاق به سود كلام اسلامی بوده است. معمولا يكی از مسائلی كه منشأ تكامل علم است، پرسشها و سؤالاتی است كه در آن علم مطرح میشود. اين پرسشها مباحث را به چالش میكشند و اين منشأ رشد و تكامل علم میشود.
احمدی خاطرنشان كرد: به اعتقاد ما، از زمانی كه اساساً كلام اسلامی، رنگ فلسفی به خود گرفت، جايگاه خود را باز كرد. قبلا اينگونه نبود و يا ادله كمی وجود داشت. ولی از زمانی كه كلام اسلامی با مسائل فلسفی ـ حتی جواهر و اعراض ـ آميخته شد، اساساً همان مسائل كلامی متكلم در قالب و شكل بهتری تبيين و به اعتقاد ما منشأ رشد كلام اسلامی شد كه اين خدمت را خواجه نصير كرد و به كلام رنگ فلسفی داد و طبعا مسائل متكلم بهتر تبيين شد.